تكرار چندين باره موفقيتهاي «سياسي» دولت يازدهم و تأكيد بر خزانه خالي و انبوه بدهكاري به عنوان دشواريهاي «اقتصادي» پيش روي دولت كه ديروز هم در سخنراني سياسي- علمي رئيسجمهور ميان دانشجويان جاي خود را حفظ كرد، چه بسا نقطه آغازين خوبي براي كار يك دولت با «تدبير و اميد» نباشد.
صادقانه بايد گفت كه نخستين نشست خبري رئيس دولت يازدهم پس از پيروزي در انتخابات،اميد عجيبي در دلها ايجاد كرد كه آن «فضاسازيها، حاشيهرفتنها و غر زدنها» و سرانجام جنجال و تخريب روحيه مردم كه سنت نشستهاي خبري پيشين بود، با آمدن دكتر روحاني تمام شده و اينكه ما با رئيسجمهوري روبه رو هستيم كه حتي به قيمت گفتن برخي حقايق حاضر نيست به جنگ با روحيه مردم و شايد پوشاندن برخي ديگر از حقايق برود.
اولين سخنرانيهاي دكتر روحاني سرشار از اميد، صفا، برادري و دوري از جنجال و بيتدبيري با نشانهگذاريهايي از متن دين و ارزشهاي پذيرفتهشده انقلابي بود و اكنون نيز عموماً چنين است اما حالا نميتوان چشم پوشيد از رخنه برخي نشانههاي تكبر مخصوص مردان سياست، ارجاع مشكلات به گذشته، دور زدن بخشي از شعارهاي انتخاباتي و سرانجام غلتيدن ظريف در دامن فضاسازيهايي كه صرفاً به درد عبور از بحران ميخورد نه حل بحران.
رئيسجمهور در جمع دانشجويان پس از سخناني در اهميت علم و فناوري و آزادي ديپلماسي علمي ناگهان به سوي ديگري از ماجراها اشاره ميكند «دولت در شرايطي كار خود را آغاز كرده است كه با يك خزانه خالي و انبوه بدهكاري مواجه است»
و دانشجويان اين بار با هيجان بيشتري سوت و كف ميزنند. كف زدن براي خزانه خالي يا براي انبوه بدهكاري؟! آيا رئيسجمهور وعده پر كردن خزانه را داده است يا وعده پرداخت بدهكاريها را كه همه كف ميزنند؟! خود آقاي رئيسجمهور نيز متوجه مشكل پيش آمده ميشود «اين حرفها كف زدن ندارد اما من ميدانم كف زدن بعضيها به معناي اين است كه ما با درد دل شما همراه هستيم».
گويي رئيسجمهور اولين كسي است كه متوجه شده با ايجاد يك فضاي سياسي معطوف به گذشته، توانسته احساسات مخاطبان را براي يك مشكل اقتصادي برانگيزد و اين همان چيزي است كه پيدرپي در شعارها و مناظرهها و سخنرانيهاي خود آن را تقبيح ميكرد و وعده عبور از آن را ميداد.
اين را هم ميدانيم كه شايد آن طور كه گفته ميشود رئيس جمهور ميخواهد از فرصت ارائه نشدن گزارش برنامه چهارم در دولت دهم استفاده كند و وزراي خود را موظف به تهيه اين گزارش سازد تا با نشان دادن ميزان انحراف دولت قبلي از برنامه توسعه، كار رئيس جمهور قبل را يك بار براي هميشه تمام كند! و يا با اقداماتي از اين دست، بازيهاي سياسي را به سبك و سياق برخي همراهان تجديدنظرطلب دولت ادامه دهد- همراهاني كه بيشتر به فكر انتقام و بازسازي سياسي خود هستند- ولي بايد از رئيس جمهور پرسيد اين كارها كدامشان «تدبير» است و كدامشان «اعتدال»؟! و با اين رويه چه «اميد»ي را در دلها زنده نگه ميداريد؟ آيا رئيس جمهور با چنين اقداماتي خود را در مظان اتهام قرار نميدهد كه با «چشمان بسته» به انتخابات آمده و «رئيس جمهور شدن» او را غافلگير كرده و حالا از خزانه خالي و انبوه بدهكاري سخن ميگويد؟ اگر از برخي مشكلات با خبر بوديد –كه بوديد- حالا شما مسئول و رئيس هستيد و بايد حل مشكلات را از خودتان مطالبه كنيد و نبايد به سياق رئيس پيشين همه چيز را به ميان مردم بكشانيد. آيا به نظرسنجي گذاشتن رفتار دولت در نيويورك به مفهوم به كف خيابان بردن سياست خارجي نيست و اين اگر از جنس جنجالهاي رئيس پيشين نيست، پس چيست؟ آيا همزمان از موفقيتهاي سياسي و دشواريهاي اقتصادي سخن گفتن براي مردم نان شب ميشود؟
اگر اين فضا در ميان دولت يازدهم و شخص رئيسجمهور ادامه يابد، چارهاي نميماند جز آنكه بگوييم ظاهراً هم ما اشتباه كرديم و هم آقاي رئيس جمهور! ما اشتباه كرديم كه گمان برديم جنس آقاي روحاني با حاشيه و فضاسازي ذرهاي همخواني ندارد و آقاي رئيس جمهور هم اشتباه كرد كه گمان برد كارها در كشور روي غلتك است و قطار در حال حركت و مشكلي نيست جز آنكه آقاي رئيسجمهور سوت قطار را بكشد.