قديميترين و حتي به نوعي تنها نهاد صنفي اهالي قلم در ايران در حالي پانزدهمين مجمع عمومي سالانه خود را در واپسين ساعت از واپسين روز 17مهر برپا كرد كه بر اساس پيشبينيهاي به عمل آمده نتيجه اين انتخابات از پيش مشخص بود و با كيفيتي مشابه انتخابات دوسال پيش از اين در نهايت به اطلاع عمومي رسيد.
آنچه از نتيجه برگزاري اين مجمع به بيرون درز كرده است چيزي بيش از اطلاعات سايت انجمن قلم ايران نيست كه حاكي از ارائه گزارشهايي از فعاليت مالي انجمن در دو سال گذشته است كه قرائت شده و اطلاعاتي نيز در مورد پايگاه اينترنتي تازه انجمن قلم ايران كه چند روزي است آغاز به كار كرده، است.
در مجمع پانزدهم كه بدون حضور اهالي رسانه برگزار شده است ابتدا انتخابات اعضاي هيئت مديره موقت انجام شد كه طي آن محسن مومني، رضا اسماعيلي، ناصر نادري، ابوالفضل طاهرخاني و مجيد عميق، به ترتيب به عنوان رئيس، نايب رئيس، منشي و ناظران هيئت مديره موقت برگزيده شدند و در ادامه پس از توزيع برگههاي رأيگيري مخفي در ميان اعضايي از انجمن كه دعوت به حضور در مجمع را لبيك گفته بودند، رأيگيري صورت گرفته و در نهايت از رأي مأخوذه كه چهار تاي آن مخدوش بود محمدرضا سرشار با ۱۰۵ راي، محسن پرويز با ۹۸ رأي، راضيه تجار با ۸۸ راي، كامران پارسي نژاد با ۶۶ راي و محمد ميركياني با ۶۲ راي، به عنوان نفرات منتخب اول تا پنجم اصلي هيئت مديره انتخاب شدند. سپس از آنجا كه پدرام پاك آيين، عباسعلي براتي پور و رضا رسولي با كسب ۵۳ راي، در يك رتبه قرار داشتند و اعضاي اصلي هيئت مديره نيز بايد ۷ نفر ميبودند، بين اين سه نفر قرعهكشي به عمل آمد كه در نتيجه پاك آيين به عنوان نفر اول اعضاي علي البدل و احمد عربلو با ۵۳ و زنوزي با ۴۹ رأي به عنوان اعضاي علي البدل هيئت مديره مشخص شدند. اين اتفاقات در حالي صورت ميگيرد كه همزمان با روزهاي منتهي به برگزاري اين مجمع نيز حواشي زيادي از گوشه و كنار در ارتباط با آن به گوش ميرسيد.
مريم جمشيدي از بانيان و نخستين اعضاي اين انجمن، 48 ساعت پيش از برگزاري آن با نگارش نامهاي عجيب خطاب به رئيس هيئت مديره فعلي انجمن كه در آن خطاب به محمد رضا سرشار نوشته بود اينجانب يكي از اولين مؤسسان انجمن قلم ايران، بنا به دلايلي كه بر شما نيز پوشيده نيست، كنارهگيري و استعفاي خود را از عضويت در انجمن قلم، تقديم ميدارم.
جمشيدي البته در پايان متن كوتاه استعفاي خود و در عبارتي كنايي، براي نيل انجمن به «اهداف اصلي»اش آرزوي توفيق كرده است. هدفي كه پايگاه اينترنتي انجمن قلم ايران درباره آن اينگونه مينويسد: انجمن قلم ايران، با هدف مجتمع ساختن اهالي قلم با تكيه بر مسائل صنفي و ايجاد زمينه مناسب براي احراز نقش فعالتر اعضا در تحولات اجتماعي و دفاع از آزادي بيان و انديشه در محدوده قانون اساسي و كوشش در راه اشاعه هر چه بهتر و بيشتر ارزشهاي والاي انساني و ديني فعاليت ميكند. همچنين در همين حين شنيدهها حاكي از تقديم استعفاي مشابهي از سوي مريم صباغزاده ايراني از ديگر بانيان انجمن قلم است كه البته هنوز شخص وي حاضر به ارائه توضيحاتي در ارتباط با آن نشده است.
اين انتخابات در حالي انجام شد كه بنا بر اظهار نظر سخنگوي انجمن قلم ايران، اين انجمن بيش از 200 عضو دارد كه از همگي آنها براي حضور در انتخابات دعوت شدهاند. اين آرا البته بر اساس اطلاعات موجود در پايگاه اينترنتي انجمن قلم ايران 210 نفر كه با احتساب آراي به دست آمده و با يك حساب ساده ميتوان فهميد تقريبا نيمي از اعضاي اين تشكل صنفي حاضر به شركت در مجمع عمومي آن به منظور انتخاب هيئت مديره جديد نشده و اعضاي حاضر در مجمع نيز تمايل چنداني براي تغيير در روند فعاليتهاي انجمن نشان ندادهاند.
تمامي اين رخدادها در حالي صورت ميگيرد كه برخي از اعضاي فعلي هيئت مديره انجمن نيز در مصاحبههاي خود به صورت تلويحي به ناكارآمدي فعلي اين تشكل و به عبارت سادهتر فعاليت مشخص نداشتن آن به دليل وابستگي به بودجههاي دولتي و حمايتي از سوي نهادها معترفند. در يكي از همين مصاحبهها كه چندي پيش صورت گرفت، راضيه تجار از اعضاي هيئت مديره انجمن درباره موضوع آموزش در انجمن اظهار داشته بود: انجمن در حال حاضر برنامهاي براي آموزش و برگزاري كلاسهاي آموزشي ندارد. البته اگر از انجمن استادي براي آموزش خواسته شود از ميان نويسندگان و شاعران عضو، افرادي را اعزام ميكنيم ولي اينكه خود انجمن بخواهد اين كار را صورت دهد به دليل هزينههاي موجود در اين كار، امكانش فراهم نيست. برگزاري دورههاي آموزشي معمولاً نياز به حامي مالي دارد كه كم پيدا ميشود و در غير اين صورت خود انجمن توان مالي برگزاري آن را ندارد.
اين اظهارات در حالي صورت ميگيرد كه معدود تلاشهايي مانند راهاندازي كتابخانه مستقل و فعال براي انجمن قلم ايران به منظور درآمدزايي كه در سالهاي دور صورت گرفته بود نيز به دليل برخي نظارت خاص و اصرار بر اعمال آن در نهايت منجر به انفعال اين مكان تا سالهاي كنوني شده است.
حواشي پيرامون انجمن قلم اما به همينجا ختم نشده است. محسن پرويز، سخنگوي اين تشكل چندي پيش در مصاحبهاي از پاسخ منفي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي براي برگزاري نشستي با هيئت مديره انجمن قلم ايران خبر داده بود.
به گفته محسن پرويز، علي جنتي پس از آنكه هيئت مديره انجمن قلم تصميم ميگيرد مسائلي را كه در حوزه مرتبط با نشر و اهل قلم وجود دارد و ممكن است جنتي آگاهي كمتر نسبت به آن داشته باشد، مستقيماً با او در ميان بگذارد با اين پاسخ از سوي دفتر وي روبهرو ميشود كه فرصت كافي براي ملاقات وجود ندارد و در زمان مناسبتر و وقتي كه مشغله كمتري وجود داشته باشد در آن زمان محقق ميشود، كه اين پاسخ محترمانهاي براي رد درخواست ملاقات است.
اصرار اعضاي انجمن مبني بر تمديد حضور هيئت مديره فعلي در كنار انفعال تقريبي انجمن كه بروندادش تنها به برگزاري جايزه قلم زرين با حمايت وزارت ارشاد محدود شده در كنار پاسخ رد وزير ارشاد به ديدار با هيئت مديره فعلي اين تشكل اين مفهوم را بار ديگر تداعي ميكند كه اين تشكل صنفي كماكان قصد دارد بر رويه فعلي خود كه به نظر ميرسد مورد تأييد تقريباً نيمي از اعضا نيست كماكان ادامه دهد. آنچه در اين ميان مشخص نيست نوع برخورد آتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاون فرهنگي تازه منسوبشدهاش با تشكلي است كه مورد عنايت ويژه مديران وزارت ارشاد در دوره رياست جمهوري محمود احمدينژاد بوده است. در اين ميان شايد بتوان انتخاب رئيس هيئت مديره جديد انجمن قلم در دو هفته آتي را نخستين منزل براي واكنش نشان دادن اين تشكل با رويدادهاي گذشته بر آن در ماهها و سالهاي اخير دانست. بايد منتظر ماند و ديد كه آيا تنها تشكل صنفي اهالي قلم با نرمش در سوگيريهايش به سوي جذب حداكثري گام بر ميدارد يا اينكه كماكان ادامه دادن مسير فعلي را ترجيح ميدهد.