طي روزهاي اخير خصوصاً پس از انتخاب حجتالاسلام حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور جديد كشورمان، برخي رسانههاي اصلاحطلب مدام درخواست بازگشت حجتالاسلام هاشمي به خطبههاي نماز جمعه را تكرار ميكنند.
آخرين خطبه نماز جمعه كه توسط حجتالاسلام علي اكبر هاشمي رفسنجاني ايراد شد، در تاريخ 26تيرماه سال 88 و در ميانه حوادث فتنهگون پس از انتخابات دهم رياست جمهوري بود.
انصراف حجتالاسلام هاشمي، دليل عدمحضور ايشان در نماز جمعه
اصرار برخي رسانههاي اصلاحطلب براي بازگشت دوباره حجتالاسلام هاشمي به خطبههاي نماز جمعه گاه در مسيري دنبال ميشود كه خواه ناخواه اين ذهنيت را در ميان عدهاي به وجود ميآورد كه كدام شخصيت يا نهاد، حجتالاسلام هاشمي را از ادامه حضور در نماز جمعه بازداشت كه اكنون بايد مجوز حضور دوباره ايشان را صادر كند تا ايشان قادر به بازگشت به نماز جمعه باشد؟
حال آنكه با كمي واكاوي در ميان اخبار متوجه ميشويم كه عدم حضور هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه براي ايراد خطبهها پس از تاريخ 26 تير به دليل انصراف شخص ايشان از انجام اين كار بوده است. آنگونه كه برخي منابع مطلع ميگويند ايشان از نوع شعارها و برخي رفتارهايي كه در نماز جمعه 26 تيرماه به واسطه حضور ايشان صورت گرفت، گلايه داشتهاند و براي جلوگيري از تكرار آن، از ادامه حضور در نماز جمعه به عنوان امام جمعه سر باز زدهاند. البته از واقعيت اگر نگذريم اين را هم بايد گفت كه سخنان خطيب جمعه در نماز 26تيرماه تنشآفرين بود و اين مسائل به تحركات غائلهآفرينان و خشونتطلبان در آن روز و در آن ساعات كمك كرد.
هدف تندروها از التماسهاي تكراري
در چنين اوضاعي، اين شبهه و ترديد نسبت به برخي اصلاحطلبان تندرو به وجود ميآيد كه هدف آنان از التماسهاي تكراري براي بازگشت حجتالاسلام هاشمي به نماز جمعه چيست و چرا آنان به دنبال اين موضوع هستند؟
با نگاهي به شرايط موجود ميتوان دريافت كه اين افراد تنها به دنبال سوء استفاده از هاشمي رفسنجاني و پشت ايشان قرار گرفتن و به عبارتي سپر قرار دادن ايشان در برابر تندرويهاي خود هستند.
براي اثبات اين موضوع كافي است به چند نكته اشاره كنيم:
الف: سابقه اصلاحطلبان تندرو نشان ميدهد كه آنان به هيچ وجه دلسوز آقاي هاشمي نيستند و در واقع آنان به دنبال هر شخصيتي كه بتواند سپر آنان قرار گيرد، ميگردند. گذشته اصلاحطلباني كه امروز براي بازگشت آقاي هاشمي به نماز جمعه، اصرار ميكنند به همان كساني ميرسد كه روزگاري براي منفي بافي عليه آقاي هاشمي خود را به در و ديوار ميكوبيدند و حتي از واژههاي بيادبانهاي در خصوص ايشان نظير «عاليجناب سرخپوش» استفاده ميكردند. بنابراين به راحتي ميتوان دريافت كه اگر امروز هم اين جماعت، افكار آقاي هاشمي را خلاف ايدههاي خود ببينند، همان راهي را ميروند كه گذشتگانشان پيمودهاند.
ب: با توجه به اخبار و حوادث روز، بعيد به نظر ميرسد كه افراطيون به دنبال آن باشند تا جامعه را از بيانات آقاي هاشمي در نماز جمعه مستفيض كنند و از سر دلسوزي در پي چارهاي باشند تا از سرمايه وجود آقاي هاشمي در سطح جامعه و در نماز جمعه استفاده كنند زيرا اين عده اگر دلسوز جامعه و در پي بالا بردن سطح آگاهي مردم بودند، سال 88 با دروغبافي و توهمات خود، سعي در موج سواري روي احساسات مردم نميكردند.
ج: اين واقعيت را نميتوان ناديده گرفت كه طيف تندرو اصلاحات پس از روي كار آمدن حجتالاسلام حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور، قصد بهره برداري سياسي از هاشمي رفسنجاني را دارند بدين ترتيب كه مواضعي كه خود شهامت بيان آن را ندارند از طريق ايشان و در نماز جمعه بيان كنند و به نوعي ايشان را سپر تندرويهاي خود و نماز جمعه را محل قدرت نمايي خود قلمداد كنند. در اثبات اين موضوع همين بس كه پس از اعلام كانديداتوري حجتالاسلام هاشمي براي انتخابات يازدهم رياست جمهوري، بسياري از تندروهاي اصلاحات كه هيچ سنخيتي با مواضع حجتالاسلام هاشمي ندارند، تنها با اين گمان كه ايشان ميتواند احياگر جريان و گفتمان افراطي آنان باشد، به خوشحالي و خير مقدم به ايشان در عرصه انتخابات پرداختند و به محض عدم احراز صلاحيت ايشان آنچنان بلواي رسانهاي به راه انداختند كه معلوم بود به دليل احتمال باخت و محو هميشگي خود از صحنه سياست، آب را از سر ميگذرانند.