وزير اسبق نفت چندي پيش در گفتوگو با يكي از رسانههاي كشور بر لزوم اجرايي شدن قرارداد كرسنت تأكيد كرد و گفت: با همه انتقاداتي كه نسبت به اين قرارداد وارد است اما كاش اين قرارداد اجرا ميشد. غلامحسين نوذري بر اين باور است كه فروش ارزان گاز به يك دلال گازي و نه كشور امارات بر سوخته شدن گاز ميدان سلمان ارجحيت دارد. در اينباره ذكر چند نكته ضروري است:
گرچه به باور آقاي نوذري سوخته شدن گاز ميدان سلمان نوعي خودزني است و به زعم نگارنده اين متن به درستي عنوان شده است اما نبايد فراموش كرد كه اين موضوع بيارتباط به سوءمديريت صنعت نفت طي سالهاي اخير نيست. مسئولان وقت و امروز وزارت نفت بر اين باورند كه برباد رفتن ثروتهاي ميان نسلي كشور به مصلحت كشور نيست اما از ياد بردهاند كه اجرايي كردن قرارداد پر ابهام و متناقض با منافع ملي به اين موضوع شرف دارد. آقاي نوذري به اين پرسش پاسخ دهند كه اگر سوخت شدن گاز بر سر مشعلها براي ايشان آزار دهنده است چرا براي جلوگيري از آن برنامه مدون خود را عملي نكردند؟ البته روي سخن در اين موضوع با ديگر وزراي نفت نيز هست ولي نبايد از خاطر برد كه كوتاهي مسئولان در اين باره نبايد با حراج كردن منابع ملت توجيه شود. ميدان گازي سلمان، ميداني مشترك ميان ايران و امارات متحده عربي است كه ۷۰ درصد وسعت آن در آبهاي ايران و ۳۰ درصد آن در محدوده آبهاي امارات قرار دارد. اماراتيها حدود ۱۰ سال است كه نسبت به برداشت از آن اقدام كردهاند اما ايران در حدود چهار دهه است كه گاز همراه نفت و گاز ميدان گازي سلمان را بدون هيچ گونه مصرفي ميسوزاند؛ اين مصيبت حاصل كوتاهي مسئولان امر است يا اجرايي نشدن كرسنت؟
چطور ميشود آقاي نوذري آن روزهايي كه يونيفرم وزارت را بر تن داشت، پرچم مخالف را يكتنه به اهتزاز درآورد اما امروز به لزوم اجرايي شدن آن ميپردازد؟
همگان متفقالقولند كه منابع هيدروكربوري جدا از نقشآفريني اقتصاديشان، مقولهاي ژئوپليتيكي و فراملي است كه ميتواند نقش ايران را در منطقه پررنگ تر كند اما نبايد فراموش كرد تحقق چنين امري به هر قيمتي جايز نيست؛ آقاي نامزد دبيركلي اوپك به خوبي ميدانند در يكي از بندهاي قرارداد كرسنت خط مرزي ايران و امارات به سمت كشور كشيده ميشود كه در اين حالت موضوع مالكيت جزاير سهگانه، عمق بيشتري را در چالش ايران و امارات به وجود ميآورد.
كرسنت يك قرارداد دلالي بود كه دولت ايران به جاي طرف شدن با دولت امارات با يك شركت دلالي قرارداد را امضا كرد؛ همين موضوع اعتراض دولت امارات را نيز در پي داشت و مراتب اين اعتراض به ايران اعلام شد. حال چه شده است كه با وزيدن نسيم انتخابات و كمرنگشدن مرزبنديهاي سياسي چپ و راست، منتقدان ديروز دولت اصلاحات سنگ قراردادي را به سينه ميزنند كه خود منتقد بزرگ آن بودند!
وزير اسبق نفت در روزهاي نفتياش به تبعيت از رئيسجمهور مخالف كرسنت بود و امروز كه هيچ سمتي در دولت ندارد به موافق آن تبديل شده است آن هم با انتقاداتي كه وجود دارد. سخن درباره مشكلات كرسنت فراوان است و كسي مخالف صادرات گاز نيست اما چرايي چرخش مواضع سؤالي است كه بايد صاحبان سخن به آن پاسخ دهند.