سابقه حضور سينما در كشورمان به اواخر دوران قاجار باز ميگردد، زماني كه به دليل گسترش رابطه ايرانيان با غرب اسباب زندگي غربي و سرگرميهاي رايج در غرب به ايران سرازير شد. از همان زمان به دليل اينكه سينما در ميان مردم به عنوان سوغات ينگه دنيا شناخته ميشد روحانيت به عنوان پاسداران دين و مذهب به دليل ترسي كه از هجوم فرهنگ غرب به سرزمينهاي اسلامي وجود داشت، از پا گرفتن چنين اسباب سرگرمكنندهاي ناراضي بودند.
در طول حيات حكومت پهلوي كه سياستهاي فرهنگي بر مبناي مخالفت با روحانيت برنامهريزي شده بود، سينما به طور كامل نقش روحاني را از فيلمنامهها كنار گذاشت و در زمان ضرورت براي نشان دادن شخصيت مذهبي از كاراكترهايي مانند ميرزا كه شامل افراد متدين و معتمد محلي است استفاده ميشد. در دوران پهلوي فساد رايج در فيلمهاي سينمايي و پديده فيلمفارسي كه به شكل مبتذلي در حال گسترش بود، باعث شد تا روحانيون مردم را از سينما رفتن منع كنند و حتي در جريان انقلاب اسلامي سينماها به عنوان يكي از مراكزي بودند كه انقلابيون براي نشان دادن مخالفت خود با نظام شاهنشاهي به آنها حمله ميكردند. اين دوره را ميتوان جدايي و مقابله روحانيت و سينما دانست؛ دوراني كه با پيروزي انقلاب اسلامي به پايان رسيد.
با آنكه بسياري از انقلابيون تحت تأثير جو حاكم در نظام ستمشاهي، سينما را به عنوان بازوي فرهنگي حكومت براي از بين بردن مظاهر اسلامي قلمداد ميكردند و خواستار تعطيلي كامل سينما در ايران بودند، اما نظر امام خميني و سخن معروف ايشان مبني بر عدم مخالفت با سينما و تفكيك قائل شدن ميان سينماي سالم و سينماي فاسد مروج فحشا، باعث شد تا سينماي ايران نه تنها از خطر فراموشي برهد، بلكه دوران نويني را نيز آغاز كند. در اين دوره است كه براي نخستين بار شاهد حضور نقشهاي روحاني در فيلمها هستيم؛ نقشهايي كه داراي فراز و فرودهاي فراواني هستند. به طوري به گفته حجتالاسلام سرلك دبير جشنواره روحانيت در قاب سينما، گاهي شخصيت روحاني آنقدر ماورايي و معصومنمايانه به تصوير كشيده ميشد كه فاصله زيادي با روحانيت واقعي داشته و گاهي پرداختن به آن جنبه كاسبكارانه داشته است.
در ميان همه نقشهاي كوتاه و بلندي كه از حضور روحانيت در سينما به ياد داريم، چند نمونه بيش از همه خودنمايي ميكند. حتي در سال هاي اخير برخي از روحانيون علاوه بر ورود به مقوله سينما به عنوان كارشناسان فرهنگي و منتقدين هنر هفتم، خود رأساً فيلم سازي را آغاز كردهاند. امسال جشنواره- همايش روحاني در قاب ميزبان فيلم هاي ساخته شده توسط روحانيون فيلم ساز است.
كپيكاري كه بحث بر انگيز شد فيلم امريكايي «ما فرشته نيستيم» با بازي رابرت دنيرو و شان پن در مورد سوءاستفاده دو خلافكار از لباس كشيشها است كه ماجراهاي زيادي را به وجود ميآورد. كساني كه اين فيلم را ديدهاند، بعد از تماشاي «مارمولك» ساخته كمال تبريزي بر مشابهسازي شدن فيلم امريكايي و بوميسازي آن توسط تبريزي اذعان دارند. مارمولك را ميتوان نخستين و خط شكنترين فيلم ساخته شده بر اساس نقش محوري يك روحاني دانست. اين فيلم در سال ۸۲ ساخته شد. ساخت اين فيلم را نتيجه سياست تساهل و تسامح دولت اصلاحات ميدانند.
«مارمولك» با آنكه اكرانش همراه با حواشي زيادي بود اما مخاطبان خود را به سرعت پيدا كرد. اين فيلم خواسته يا ناخواسته باعث شكستن تابوي پرداختن به نقش روحاني در سينما شد. بعد از اين فيلم بود كه شاهد پرداختن چند فيلم سينمايي به موضوع روحاني مردمي و در عين حال شوخ طبع بوديم كه ادامه اين خط را ميتوان در «رسوايي» ده نمكي نيز ديد. مارمولك اولين فيلمي بود كه باعث شد تا روحانيت در قالب يك گروه اجتماعي به آن اعتراض كنند. سينماي ايران نمونههاي مشابهي از اعتراضات صنفي به برخي از فيلمها را در پرونده خود دارد كه مثلاً وكلا، پرستاران، پزشكان و صنوف ديگر از اينكه از صنفشان چهرهاي نامطلوب در سينما ارائه شده است، ناراضي شدهاند.
روحانيت در بطن زندگي رضا ميركريمي پيش از آنكه شهرت كنوني را داشته باشد، در اوج گمنامي « زير نور ماه» را ساخت. اين فيلم كه داستان زندگي يك طلبه در آستانه معمم شدن و درگيري وي با مسائل اجتماعي است را يكي از نمونههاي موفق فيلم ديني و نشاندهنده تصويري واقعي از زندگي روحانيون ميدانند. زير نور ماه سكوي پرتاب ميركريمي شد. اين كارگردان سينما بعد از آن هم باز سراغ كاراكتر روحاني در فيلم هايش رفت. يكي از نقشهاي كليدي فيلم « يه حبه قند» كه توسط فرهاد اصلاني اجرا شد، نقش روحاني مردم داري بود كه مورد احترام تمامي اعضاي خانواده بود.
اين سبك از فيلمها كه نشاندهنده روحانيت مردمي و در كنار تودههاي مردم به دور از تكلف است، در فيلم تحسين شده « طلا و مس» به كارگرداني همايون اسعديان تكرار شد. اين فيلمها باعث شدند تا كارگردانها از به تصوير كشيدن نقش روحاني در فيلم هايشان ترسي نداشته باشند و مردم نيز در فيلمهاي اجتماعي به داشتن يك نقش روحاني عادت كنند. طي چند ساله اخير فيلمهاي زيادي را ميتوان نام برد كه نقش روحاني يكي از چند نقش كليدي داستان بوده است كه برخي از آنها مانند «پنجشنبه آخر ماه» با اعتراضهايي روبهرو شدهاند. برخي مانند «رسوايي» همراه با آمادگي كه توسط كارگردان در اذهان روحانيت به وجود آمد، توانستند بيحاشيه اكران شوند و برخي نيز مانند «فرزند صبح» هنوز اكران نشدهاند تا واكنشها نسبت به آنها مشخص شوند.
جشنواره سي و يكم فيلم فجر شاهد پرداخت چند فيلم به موضوع روحانيت بود. «رسوايي»،«گهوارهاي براي مادر» و «آفتاب، مهتاب، زمين» فيلم هايي بودند كه كاراكتر روحاني در آنها نقشهاي محوري داشت. از سوي ديگر جشنواره سيويكم با استقبال و توجه روحانيون همراه بود به طوري حجتالاسلام آقا تهراني رئيس كميسيون فرهنگي مجلس در مصاحبه اي از اعزام چند طلبه و روحاني به جشنواره فجر براي رصد جشنواره و ارائه گزارش به وي خبر داد.
نگرانيهايي كه بايد جدي گرفته شوند حجتالاسلام سرلك، دبير نخستين جشنواره- همايش روحاني در قاب سينما در نشست خبري خود از اينكه برخي از نقشهايي كه از روحانيت نشان داده ميشود بدون شناخت از روحانيت است و حتي بازيگر نتوانسته در ظواهري چون عمامه به سر كردن به روحاني واقعي نزديك شود، خواستار آسيبشناسي و رفع اين مشكل شده است؛ مشكلي كه ناشي از همان راحت به تصوير كشيدن روحانيت در فيلمهاست. نمايش يك روحاني بدون پرداخت صحيح به آن،علاوه بر آنكه اعتراض روحانيان و متدينين جامعه را به همراه دارد، بر خلاف ساير صنوف كه عدم تصورسازي مناسب از آنها تنها باعث اعتراضات درون صنفي ميشود، آسيب هاي اجتماعي و عواقب ناهنجاري را به دنبال ميآورد. اين نگراني را ميتوان يكي از دلايل اصلي برپايي جشنواره- همايش روحاني در قاب سينما دانست، حركتي كه در صورت به ثمر رسيدن ميتواند باعث تصحيح روابط ميان روحانيون و سينما گران شود و با تعامل ميان اين دو قشر تأثيرگذار، شاهد تعالي سينماي اخلاقمدار ايران باشيم.