همه سالهايي را كه مردم ايران پس از پيروزي انقلابشان در بهمن ۵۷ تاكنون گذراندهاند، زير سايه تحريمهاي مختلف اقتصادي از سوي غرب بوده است؛ تحريمهايي كه با همه فراز و نشيبهاي اين سه دهه و همه رجزخوانيهاي طرفين براي يكديگر، هنوز هم قولهايي پيرامون مؤثر بودن يا نبودنشان زياد است و متناقض!
صرفنظر از نقل قولهاي اينچنيني و صحت و سقم هر يك از ادعاها و بررسي آنها، همين كه مردم ايران هنوز در حكومت جمهوري اسلامي زندگي ميكنند، به عبارت ديگر، همين كه هنوز جمهوري اسلامي وجود دارد و از بين نرفته است، يعني كه تحريمها حداقل در اين سه دهه نتوانسته به آنچه كه هدف اصلي اعمالشان بوده، دست يابند. بديهي است كه اين استناد به وجود جمهوري اسلامي براي اثبات بياثر بودن تحريمها، صرفاً يك دليل حداقلي است؛ دليل حداكثري، نگاهي به كيفيت زندگي و امكانات مردم ايران در ۳۰ سال پيش نسبت به الان است.
در هر حال روندي كه در طول سه دهه گذشته در باب تحريمها و واكنشهاي پيراموني و مذاكرات كمي تا قسمتي مرتبط با آن در پيش گرفته شده، اگر با همان قوت ادامه پيدا كند، يقيناً همه حتي طراحان و مجريان تحريمها نيز معترف خواهند بود كه اين تحريمها كاركردي را كه اعمالكنندگانش منتظر آن بودند، نداشته است. اما اين روند چگونه بود و زين پس چگونه بايد باشد؟! اين سؤالي است كه در اين گزارش در پي بررسي پاسخ آن هستيم.
مقاومت در سايه تلاش براي خودكفايي روندي كه رهبران، مردم و مسئولان جمهوري اسلامي در همه سه دهه گذشته در پيش گرفتهاند، مبتني بر مقاومت و سر خم نكردن در برابر زيادهخواهيها و زورگوييهاي غرب و ايستادن روي پاي خود بوده است. دو اصل مقاومت در برابر ظلم و تلاش براي رسيدن به خودكفايي باعث شده كه جمهوري اسلامي در كنار ايستادگي، با به دست آوردن خودكفايي در هر محصولي، ابزار تهديد خودش توسط غرب را از دست غرب خارج كند.
واقع امر اين است كه يكي از مولفههاي ايستادگي و مقاومت در برابر تحريمهاي اقتصادي، همين تلاش براي خودكفايي است كه فرصت تحريم را از طرف مقابل ميگيرد و تدابير تحريم را خنثي ميكند.
زماني نداشتن توليدات تسليحات نظامي و وابستگي به خارج براي خريد آنها، نقطه ضعف جمهوري اسلامي به شمار ميرفت. چنين ضعفي در هنگامه جنگ تحميلي عراق عليه ايران در اوج خود احساس ميشد، اما اين نياز نه تنها جمهوري اسلامي ايران را به تسليم يا وادادگي و گردن كج كردن در برابر تحريمها نكشاند، بلكه ايران را به جاي خريد تسليحات نظامي از غرب به توليد تسليحات نظامي كشاند و حالا به نقطهاي رسيدهايم كه بياغراق ميتوان مدعي بود كه نيروهاي نظامي جمهوري اسلامي جزو قدرتهاي نظامي برتر دنيا هستند. تسليحات نظامي صرفاً يك مثال از موضوع تحريمهاي مختلف اقتصادي عليه جمهوري اسلامي ايران است؛ صنايع پتروشيمي، تربيت متخصص در زمينههاي مختلف، صنايع دارويي، مواد غذايي، انرژي هستهاي و بسياري موارد ديگر نيز همچون تسليحات نظامي است.
نمي شود امريكاييها را باور كرد امريكاهميشه ادعاي اهل مذاكره و تعامل منطقي و متمدن بودن و اين قبيل ژستهاي شيكي دارد كه در مرحله عمل، زير پاي چماقي كه همراه خودش به مذاكرات ميآورد، لهميشود و از بين ميرود! امريكاييها حتي وقتي كودتاي ۲۸ مرداد را عليه دولت قانوني مردم ايران علم كردند، وقتي نيروهاي نظاميشان را در طبس پياده كردند، حتي تمام هشت سالي كه صدام و حزب بعثش را عليه جمهوري اسلامي به جنگ واداشتند، حتي وقتي ناو امريكايي، هواپيماي مسافربري ما را به قعر خليج فارس انداخت، حتي زمان حمله به عراق و افغانستان و حتي در همه سالهاي حمايت از رژيم آدمكش صهيونيستي و حتي وقتي كه همه مدارك، آغشته بودن دستشان را به خون دانشمندان هستهاي جمهوري اسلامي بر ملا ميكرد، همواره خود را در مقام مذاكره كننده و اهل تعاملات مبتني بر گفتوگوهاي منطقي نشان دادهاند؛ پيراهني كه بر قامت جنگطلبيها و آتشافروزيهاي ايالات متحده بسيار بزرگ است!
اين روزها هم در اوج همه تحريمهاي اقتصادي همهجانبه امريكا عليه مردم ايران، باز هم امريكاييها ژست آمادگي براي مذاكره دارند و خود را مدعي تعامل ميدانند. ما اما نه فريب اين ژستهاي مردم فريبانه را خوردهايم و نه بايد اجازه دهيم كه نيم وجب! عقبنشيني مقطعي و مصلحتي شيطان بزرگ، ما را به آنها خوشبين كند.
در نشست اخير آلماتي نيز كه حق غنيسازي ايران به رسميت شناخته شد، در واقع امر اتفاق بزرگي روي نداد و آنچنان كه حضرت آقا فرمودند «در اين ديدار غربيها كار مهمي انجام ندادند كه از آن تعبير به دادن امتياز شود، بلكه آنها فقط به بخشي از حقوق ملت ايران، اعتراف كوچكي كردند. » و «براي سنجش صداقت غربيها در نشست اخير با ايران، بايد منتظر اجلاس بعدي بود.»
نتيجه آنكه نبايد با خوشبيني توأم با سادهلوحي، اين ژستهاي امريكايي را باور كرد. امريكاييها تغيير نكردهاند؛ آنهايي همانهايي هستند كه همزمان با فرود موشكهايشان بر سر زنان و كودكان افغان و عراقي، خود را حامي حقوق بشر جا زدهاند. در همه سالهاي گذشته نيز كه گرچه پاي ميز مذاكره آمدهاند تا مثلاً موضوع هستهاي ايران از راهي غيرنظامي حل شود، اما همواره كارشكنيهاي بسيار هم داشتهاند كه اين مذاكرات به نتيجه نرسد. تحريمهاي سخت عليه ايران، تنها يكي از اين كارشكنيهاست.
حالا هم كه دم از برداشتن تحريمها ميزنند، همچنان نفت و مبادلات بانكي جزو تحريميهاست و اين هم كه مدام ليست مسئولان ايراني تحريم شده پر تعداد ميشود، ديگر بماند!
توقع گزافي نيست كه پس از نزديك به يك قرن دشمني با مردم ايران، جمهوري اسلامي براي باور صداقت امريكا، گامهاي بلندتري را براي اعتمادسازي طلب كند. برداشتن تحريمها ميتواند اولين گام بلند اعتمادسازي باشد. . .
با اين حساب در آينده نيز جمهوري اسلامي ايران و مردمش كه همواره پشتيبان حكومت بودهاند، چارهاي جز مقاومت مبتني بر تلاش براي خودكفايي نخواهند داشت.