روزي كه آقا در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش از مسئله تكراري طرح مذاكره با ايران توسط امريكاييها گفتند، سادهلوحي يا غرض برخي را هم گفتند كه از اين پيشنهاد تكراري ذوقزده ميشوند؛ برخي كه تصور ميكنند برقراري رابطه با امريكا حلال همه مشكلات اقتصادي (و حتي غيراقتصادي!) در داخل ايران است. همان روز هم رهبري در ادامه سخنان خود فرمودند كه رابطه با امريكا مشكلي را حل نخواهد كرد. سؤالي كه اينجا مطرح ميشود، اين است كه مگر نه اينكه همواره تحريمهاي امريكايي عليه جمهوري اسلامي را دليل بسياري از مشكلاتمان دانستهايم، پس چرا حال برقراري رابطه با امريكا را حلال هيچ مشكلي نميدانيم؟!
تكيهگاه نا امن اين حل نشدن مشكلات از پي برقراري چنين رابطهاي، از آن رو نيست كه براي آنچه از مشكلات اقتصادي كه امروز در كشور جريان دارد، سهمي براي كارشكنيهاي دولت امريكا قائل نيستيم، بلكه از آن جهت است كه اعتمادي به دولت امريكا نيست كه با نشستن بر سر ميز مذاكره با جمهوري اسلامي، دست از تخاصم با ايران و لغو سياستهاي ضدايرانياش بردارد. رهبري انقلاب نيز بر همين نكته در آن ديداري كه گذشت، تأكيد ميكنند. سخن رهبري آن است كه «كجا اينها به وعدههاى خودشان عمل كردند؟ شصت سال است كه از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردى كه به امريكايىها مسئولان اين كشور اعتماد كردند، ضربه خوردند. »
همه بحث هم همين است كه امريكاييها قابل اعتماد نيستند، امريكاييها هميشه وعدههايي را ميدهند كه كمترين درصد احتمال براي وفاي به آن وجود دارد. تجربه بيش از نيم قرن حضور و دخالتهاي امريكا در خاورميانه و حتي در برههاي، داخل مرزهاي ايران نشان از آن دارد كه آنها حتي زماني هم كه خود را حامي حكومتي نشان دادهاند و مدافع تمامقد آن بودهاند و حتي آن حكومت در همه شئونات مملكت گوش به فرمان ايالات متحده بوده، باز هم اين حمايت تا زماني امتداد يافته كه منافع امريكايي به خطر نيفتد، وگرنه امريكاييها متحدان ديروز خود را، حتي اگر صدام و حسني مبارك حلقه به گوششان هم باشد، يك روزي تنها ميگذارند يا حتي عليه او شمشير ميكشند! كمترين آگاهي از سياست و كمترين بهره از عقل و تدبير سياسي كافي است تا هيچ دولتمردي در جغرافياي عقيدتي جمهوري اسلامي (جغرافياي اوج تقابل ذاتي با امريكا) به امريكاييها و پيشنهادهاي تكرارياش اعتماد نكند.
با اسلحه سر ميز مذاكره! نكته ديگر آن است كه امريكاييها در يك دست اسلحه گرفته و ما را تهديد ميكنند و در جنگي اقتصادي و سرد تمام قد مقابل جمهوري اسلامي وارد شدهاند و البته اگر توانش را داشتند، وارد جنگ تمام عيار نظامي هم ميشدند و در عين حال با دست ديگر، پيشنهاد مذاكره را رياكارانه روي ميز ميگذارند. اين مدل گاردگيري دو سويه كه يك سو جنگ و تهديدي حقيقي باشد و سويي ديگر ژست دروغين مذاكره، چيزي نيست كه از چشم جمهوري اسلامي پنهان بماند و از همين رو هم، به اين پيشنهادهاي فريبكارانه و تكراري براي مذاكره پاسخي مثبت نميدهد.
مذاكره براي صلح در فضايي كه جنگ در ميان است، معنايي ندارد؛ شرط اول مذاكره آن است كه اسلحهها زمين گذاشته شود؛ آتش بس برقرار شود و بعد دو طرف بر سر ميز مذاكره بنشينند. امريكاييها اما ميخواهند همراه با اسلحه هايشان سر ميز مذاكره حضور يابند! اما حرف جمهوري اسلامي آن است كه امريكا بايد حسن نيت نشان دهد؛ اسلحهاش را زمين بگذارد و بعد وارد مذاكره شود. قدم اول هم لغو تحريم هاست. لغو تحريمهاي غيرمنصفانه و غيرمنطقي عليه مردم ايران كه حتي به تحريم داروهاي مورد نياز اين مردم نيز منجر شده، طبيعتاً همه آن چيزي نيست كه جمهوري اسلامي متوقع است كه امريكا انجام دهد؛ اما ميتواند گام اول خوب و قانع كنندهاي باشد.
امريكاييها ميخواهند از همان موضع بالاي ابرقدرتي كه هنوز براي خودشان در فضاي بينالملل قائل هستند، با جمهوري اسلامي وارد مذاكره شوند و لابد تعيين شروط كنند و براي مردمي كه سالها تلاش كردهاند تا زير پرچم شرق و غرب نباشند، تعيين تكليف كنند. طبيعي است كه با روحيه استقلال طلبي مردم ايران، اين اتفاق ناشدني باشد.
امريكاي ۹۱ همان امريكاي ۳۲ است نبايد فريب ژستهاي مذاكرهخواهانه امريكاييها را خورد. امريكاييها اگر ديروز و در اوج تكيه ناشيانه دولت مصدق به آنها، زير پايش را خالي كردند و اوضاع ايران را به نفع خويش و با كودتا تغيير دادند، امروز هم اگر بيشتر از همان سطح دشمني را با ما نداشته باشند، حد خصومتشان كمتر نيز نخواهد بود. امروز هم همچون مرداد ۳۲ آنها دستشان ميرسد كه كسي را با چمدان پر پول به داخل ايران بفرستند و با توزيع آن ميان اراذل و اوباش، دولت قانوني مردم ايران را سرنگون كنند. اما اينكه تاكنون اين حكومت سرنگون نشده، از قوت قدرت دفاعي جمهوري اسلامي است. مگر سال ۸۸ پولهاي امريكايي ميان فتنهگران توزيع نشد؟! مگر تهديدي جدي براي جمهوري اسلامي ايجاد نكردند؟! هنوز هم از آنچه در ۸۸ آفريدند و هشت ماه تهران را در آشوب نگه داشتند، عذرخواهي نكردهاند و با اين وجود، چه جاي اعتماد به پيشنهاد مذاكره؟!
امريكاييها، همان امريكاييهاي كودتاي ۲۸ مرداد هستند؛ همان امريكاي حامي پهلوي؛ همان امريكاي تحريم اقتصادي؛ همان امريكاي جنگ هشت ساله مدافع صدام؛ همان امريكاي حامي گروهك تروريستي منافقين؛ همان امريكاي زننده هواپيماي مسافربري ايران؛ همين امريكايي كه دست اسرائيل را باز ميگذارد تا امثال عليمحمدي، رضايي نژاد، شهرياري و احمدي روشن را ترور كنند؛ همين امريكاي تحريمهاي همه جانبه عليه ايران. امريكا تغييري نكرده است؛ پس چرا ما بايد تغيير كنيم؟!