روز گذشته اكثر رسانههاي اپوزيسيون كه فعاليت خبري را صرفاً با انتشار اخبار ضدايران شناختهاند و هر گزارش و تحليلي بدون محتواي ايران هراسي برايشان بيمحتوا محسوب ميشود، اين خبر را به طور گسترده پوشش دادند: «چهارمين گزارش احمد شهيد: وضعيت حقوق بشر در ايران وخيمتر شده است». جالب اينجاست كه تقريبا همه اين رسانهها در عين حال كه اين خبر را با ادعاي بشردوستانه منتشر كردند، خبر ديگري را نيز به طور پررنگ انتشار دادهاند كه اگرچه معرف بزرگترين نقض حقوق بشر در جهان است، اما به خيال و ادعاي خودشان، برآيند اين خبر نيز برآمده از علاقه به بشريت است: «امريكا به مخالفان داخلي حكومت سوريه كمك مستقيم ميكند». با اين وصف جاي تعجب است كه چگونه كشورهاي مدعي حقوق بشر در جهان، بيشترين تحريمها را عليه ملت ايران به كار ميبندند و بيشترين بخششها را به سمت مخالفان دولت سوريه كه تاكنون هزاران نفر را بيرحمانه كشتهاند، روانه ميكنند؟
سوژه پردازي عليه ايران با ذهن متوهم غربي
طي سالهاي اخير اين تجربه كشورهاي غربي براي ملت ايران بسيار تكراري شده است كه آنها مدام سعي ميكنند از پنجرههاي مختلفي جهت گزيدن ملت ايران وارد شوند و هر بار با گزينهاي، نوك پيكان حملات خود را به سمت جمهوري اسلامي ايران بچرخانند. يكبار با هراس از انرژي هستهاي و خطر دستيابي ايران به سلاح اتمي، يكبار با سوژهپردازي حول محور تروريسم و خرابكاري ايران در ساير كشورها، بار ديگر با ادعاي نقض حقوق بشر در ايران. آنها با ذهن متوهمي كه براي خود ساختهاند از هر ابزاري جهت تخريب چهره ايران در عرصه بينالمللي استفاده ميكنند. همين چند روز پيش بود كه برخي كارشناسان غربي در يادداشتها و گزارشهايي از عدم تمايل امريكا براي پيشرفت مذاكرات ايران و ۱+۵ خبر داده بودند و ديديم كه درست پس از آنكه نتيجه مذاكرات در قزاقستان مثبت ارزيابي شد، سوژه تازهاي با محوريت حقوق بشر براي چندمين بار ساخته و پرداخته شد كه نتيجه آن گزارش جديد احمد شهيد است. قطعا اگر آنها در اين زمينه هم با شكست مواجه شوند، سناريوي ديگري عليه ايران مينويسند و طبق طراحي متوهمانه خود عمل ميكنند.
گزارشي بنابر خواسته ضدانقلابيهاي فراري
اكنون براي بسياري اين سؤال مطرح است كه احمد شهيد گزارشهاي خود را كه حاكي از اوضاع وخيم حقوق بشر در ايران است (!)، چگونه و بر چه اساسي و چه اسنادي، تهيه و تنظيم كرده است؟ احمد شهيد كه براي سازمان ملل به عنوان گزارشگر ويژه در امور حقوق بشر ايران شناخته ميشود، آيا سفري به ايران داشته است تا اوضاع حقوق بشر را از نزديك ببيند يا وي نيز آلوده به ويروس توهمات غربي از نوع ضدايراني شده است؟
آنچه از اخبار و نوع رفتار احمد شهيد برداشت ميشود اين است كه وي گزارش خود را با استفاده از گفتهها و درخواستهاي ضدانقلابيهاي فراري به دامن بيگانه تهيه كرده و در اين حالت طبيعي است كه آنها از حقوق بشر در ايران اوضاع وخيمي را متصور باشند. آنگونه كه رسانههاي خود را از اخبار و مسائلي پر كردهاند كه تماما عليه ايران و انقلاب اسلامي است. حال آيا ميتوان چنين گزارش سفارشي را كه برداشتي از اخبار ضدانقلابيون و رسانههاي آنان است، قابل اتكا و مستند ارزيابي كرد؟
درس عبرت احمد شهيد از تجربه گاليندوپل
اما اين خبر كه رسانههاي خارجي منتشر كردهاند، نشان ميدهد كه چرا احمد شهيد دست به نگارش چنين گزارشهايي ميزند: «وزير خارجه ايرلند كه در حال حاضر رئيس دورهاي اتحاديه اروپاست، خواستار افزايش فشارها بر ايران درباره نقض حقوق بشر و همچنين تمديد مأموريت احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر در امور ايران شد. »
بررسي اين خبر در كنار برخي وقايع تاريخي ثابت ميكند كه احمد شهيد براي ماندن در پست و مقامي كه كسب كرده، حاضر است به هر بهايي توقعات قدرتهاي زورگو از جمله امريكا را در گزارش خود درباره اوضاع حقوق بشر در ايران، جاي دهد. «رينالدو گاليندوپل» كه از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۳ به عنوان نماينده ويژه حقوق بشر سازمان ملل چند بار به ايران سفر و گزارشهاي متعددي در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران تهيه كرد، در يكي از سفرهاي خود پس از بازگشت، گزارشي تا حدودي مطابق با واقعيت و نسبتاً مثبت از اوضاع حقوق بشر در ايران تهيه كرد. اما پس از آن گزارش تهديد به بركناري از مسئوليت خود شد. همين كافي بود تا بار ديگر به ايران سفر كند و پس از بازگشت، چنان گزارشي درباره اوضاع حقوق بشر در ايران منتشر كند كه هر دروغ و اتهامي عليه جمهوري اسلامي ايران در آن تعبيه شده بود. اما به هر نحو همان گزارش باعث شد او چند سال ديگر در پست خود باقي بماند و به نشر توهمات غربي درباره ايران ادامه دهد.
توجيه كشتن انسانها براي رسيدن به هدف
سؤال مهمي كه امروز بيشتر به صورت يك ابهام در افكار عمومي جهانيان، سالهاي سال باقي مانده چرايي بيتفاوتي سازمان ملل و نمايندگان آن در برابر نقض حقوق بشر توسط جبهه استكبار است. آنگونه كه همه ملتها شاهد حضور تروريستهاي مسلح در سوريه هستند، اما به جاي برخورد جهاني با آنها مشاهده ميكنند كه كشورهايي نظير امريكا آن تروريستها را مخالف دولت سوريه ميخوانند و سپس حق را به آنها ميدهند و بعد از اين با تلاش جهت توجيه بينالمللي، براي چندمين بار چندين ميليون دلار به آنها كمك ميكنند و حتي براي كشتن انسانهاي بيگناه در سوريه، اسلحه به تروريستها ميدهند، زيرا هدف آنها سقوط دولت بشار اسد است و براي رسيدن به اين هدف از هر وسيلهاي استفاده ميكنند و اگر دستيابي به اين هدف، ريختن خون هزاران كودك و زن و مرد سوري را بطلبد، از آن دريغ نخواهند كرد، چراكه از ديد آنها هدف وسيله را توجيه ميكند.
با همين ديد و نگاه مردم بحرين را نيز قتل عام ميكنند، زيرا از قدرت اسلام ميترسند و با همين ديد، ديده خود را بر هزاران مصداق و مدركي كه حاكي از نقض حقوق بشر در برخي از كشورهاي همسايه ايران است، ميبندند، زيرا در آن كشورها پايگاه نظامي و هزار سرمايه ديگر دارند، اما در ايران نه پايگاه نظامي دارند و نه دولت و ملت ايران اجازه ميدهد كه يك وجب از خاك ايران به عنوان سرمايه امريكا در جهان شناخته شود.