بخش اول مصاحبه را اينجا بخوانيد!ظهر روز عاشوراي ۸۸ دو گروه آدم به خيابانهاي تهران آمده بودند: يكي به عشق حسين(ع) و ديگري از بغض حسين(ع). ترغيبكننده گروه اول، عشق حسين(ع) و اهل بيت پيامبر(ص) بود كه در خون ايرانيان جريان دارد و محرك گروه دوم، شبكههاي ماهوارهاي و اينترنتي از لندن، واشنگتن و لسآنجلس. گستره فعاليت گروه اول، همه مناطق شيعهنشين در سراسر دنيا بود، ولي عرصه فعاليت گروه دوم، چند خيابان در مركز و غرب تهران بود. گروه اول، هدفشان تسكين دل امام زمان(عج) و قرب اليالله، انگيزه گروه دوم حفظ منافع و خواستههاي امريكا و انگليس و مجاهدين و سلطنتطلبها. اما يقيناً اينگونه حرمتشكنيها و تقدسزداييها از ارزشهاي اعتقادي مردم دفعتاً صورت نميگيرد و بايد علل آن را در سالهاي ما قبل آن جستوجو كرد. به راستي اگر تخم معارضه و شبههافكني در دوران تار اصلاحات (و سكوت سردمداران و نخبگان در رأس دولت) به زمين افكار مردمي كه با رشادت و دلاوري انقلاب اسلامي را روي كار آوردند، پاشيده نميشد، شاهد اتفاقات حسرتبار عاشوراي سال ۸۸ نبوديم. هرچند پاسخ مردم به حرمتشكنان دندانشكن بود اما نبايد از كيد و نيرنگهاي تئوريپردازان اسلام امريكايي كه اصل اسلام و انقلاب را هدف گرفتهاند، ايمن بود؛ چراكه براي رسيدن به صدر و حاكميت از انواع تاكتيكهاي مزدورانه استفاده ميكنند. آنچه در پي ميآيد قسمت دوم گفتوگوي تفصيلي «جوان» با دكتر علي محمد نائيني دبير ستاد بزرگداشت حماسه ۹ دي است.
رسانههايي كه در ايجاد و تشديد فتنه و آشوب نقش داشتند از چه ماهيتي برخوردار بودند؟ به زعم محققان و نظريهپردازان برجسته و صاحبنام، در دنياي امروز هيچ كنش جمعي و جنبش اجتماعي شكل نميگيرد، يا استمرار نمييابد، مگر آنكه يكي يا چند رسانه جمعي، آتش تهيه آن را فراهم نمايند.
چه، رسانهها با پوشش خبري مستمر و فراگير خود، ميتوانند تودههاي مختلف را تهييج و تحريك نمايند، با بهرهگيري از اصول سرايت و همرنگي، گروههاي خاكستري و بيتفاوت را براي دست يازيدن به كنشهاي جمعي برانگيزند، جرئت خشونتورزي معترضان و آشوبگران را افزايش دهند، انسجام آنها را افزايش دهند.
حوادث و رخدادهاي پس از انتخابات ۸۸ نيز از اين قاعده مستثني نيست. رسانههاي متعدد برخي كشورهاي خارجي بخش عمدهاي از برنامههاي خود را به حوادث پس از انتخابات اختصاص دادند. تحليل محتواي برخي از آن رسانهها آشكار ساخت كه آنها با اين پوشش خبري و گسترده خويش در پي تحقق اهداف و مقاصد خاصي هستند و براي اين منظور از فنون و روشهاي مختلف عمليات رواني بهره ميگيرند.
خلاصه آنكه، رسانههاي خبري غرب (به ويژه امريكا و انگلستان) در انتخابات ۸۸ به طرز بيسابقهاي محتواي خود را به آشوبها و اغتشاشات ايران اختصاص دادند. حجم برنامهها و گزارشهاي اختصاص داده شده به ايران در روزهاي پس از انتخابات ۲۲ خرداد از سوي رسانههاي غربي و الجزيره و العربيه، به قدري افزايش يافت كه گويي آن رسانهها رسالتي جز پوشش گسترده حوادث ايران براي خود قائل نبودند. تحليل محتواي رسانه نشان داد كه آن رسانهها در پي تحقق اهدافي از جمله كاهش مقبوليت و مشروعيت سياسي نظام جمهوري اسلامي در نزد افكار عمومي و دولتهاي جهان، بسط شكاف ملت و دولت در ايران، كاهش مشروعيت نهادهاي انتصابي (نظير شوراي نگهبان و قوه قضائيه)، كاهش مقبوليت و منزلت نيروي سپاه، بسيج و ناجا و فرماندهان آنها، تضعيف جايگاه رهبري در نزد افكار عمومي، افزايش و گسترش انسجام گروههاي اپوزيسيون، زيرسؤال بردن نتيجه انتخابات ۲۲ خرداد، گسترش دامنه اعتراضات عليه انتخابات و بزرگنمايي آن، القاي يأس و نااميدي در مردم نسبت به نظام و در نهايت ترويج نافرماني مدني و تقويت جنبش اجتماعي اعتراضي در ايران با هدف براندازي از درون بودند.
شبكههاي تلويزيوني فارسيزبان BBC، تلويزيون فارسي صداي امريكا VOA، تلويزيون CNN، تلويزيون بيبيسي جهاني World BBC، شبكه تلويزيون عربي و انگليسي الجزيره، تلويزيون انگليسي فرانسه و تلويزيون العربيه، شبكههاي تلويزيوني فعال بودند. تأسيس شبكه تلويزيوني بيبيسي فارسي تنها شش ماه پيش از برگزاري انتخابات، افزايش برنامههاي آن به ۲۴ ساعت در روزهاي نزديك به انتخابات و تأثير فزاينده آن بر هدايت، كنترل، مهرهچيني و بازيگرداني حوادث پيش و پس از انتخابات، تنها يك مورد از موارد نشاندهنده تدوين سناريوي دشمنان خارجي و داخلي جهت براندازي نظام ميباشد.
ميتوان مصاديقي براي آن هم بيان كرد؟ فراخوانهاي سازگارا و نوريزاده در شبكههاي VOA و BBC براي اغتشاشات روز عاشورا از ديگر مصاديق اين امر است كه بر تأثير رسانههاي خارجي بر وقايع و تحولات داخلي گواهي ميدهد. بررسي فعاليتهاي خبري شبكه تلويزيوني CNN در روزهاي پس از انتخابات نشان ميدهد اين شبكه تمام توان خود را در جهت بهرهبرداري از اغتشاشات بسيج كرده است. گردانندگان CNN با قطع برنامههاي عادي به طور ويژه به انعكاس تحولات ايران پرداختند و با استفاده از تصاوير دريافتي از بينندگان كه قابل استناد نيست، حتي كمترين معيارهاي حرفهاي انتقال خبر را زير پا گذاشتند. اين شبكه حتي پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روي آورد.
شبكه مزبور در برنامههاي مختلفي راههاي هك كردن سايتهاي دولتي كشور مانند وزارت كشور و... را به بينندگان خود آموزش داد. تحريك و ترغيب اغتشاشگران به ادامه خشونت و درگيري، يكي ديگر از محورهايي است كه توسط CNN دنبال شد. جهتگيري بسياري از رسانههاي ديگر از جمله روز آنلاين، گويا، گذار، راديو فردا، راديو زمانه، راديو رژيم صهيونيستي، شبكههاي ماهوارهاي ضدانقلاب مانند منافقين، گروههاي سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، كانال بك و سايتهاي اينترنتي ضدانقلاب و همسو با جريان فتنه مانند جرس، كلمه، بالاترين، قلم و... در جريان انتخابات و وقايع بعد از آن و تأثير آنها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذيل عملكرد بيبيسي، مهندسي شده بود.
رسانههاي غربي به ويژه بيبيسي و صداي امريكا در روزهاي پس از انتخابات از ابتكارات ويژهاي نيز استفاده نمودند. زماني كه خبرنگاران و گزارشگران آنها از ادامه فعاليت در ايران بازماندند، بلافاصله از خبرنگاران، عكاسان، گزارشگران و فيلمبرداران آماتور استفاده كردند. اين افراد آماتور به سرعت اخبار و گزارشات مربوط آشوبها را در داخل ايران به آن شبكهها منتقل مينمودند و آن رسانهها نيز بلافاصله مبادرت به پخش آن ميكردند. اين گزارشگران آماتور كه در سراسر ايران سازماندهي شدهاند، در طول دو ماه پس از انتخابات صدها گزارش تصويري، تلفني و نوشتاري براي شبكههاي خارجي تهيه و ارسال كردند.
استفاده فراگير از كارشناسان به ويژه ايرانيان فراري، از جمله روشهاي ديگر رسانههاي فارسيزبان خارجي بود. دو شبكه تلويزيوني امريكا و بيبيسي با بهرهگيري از كارشناس ايراني مبادرت به تهيه، فرمولبندي و معرفي روشهاي انجام اعتراض عليه نظام نمودند. سوئيچ محل پخش برنامههاي راديويي و تلويزيوني امريكا و بيبيسي از هاتبرد روي تمام ستهاي ديگر، در مدت زمان اندكي پس از فيلتر شدن آنها در ايران، نشان داد كه آن شبكهها از پيش از انتخابات خود را مهيا كرده بودند. استفاده از عباراتي نظير دولت كودتا، مرگ جمهوري، نه به جمهوري ولايت فقيه، مهندسي انتخابات و انتخابات مهندسي شده، تشبيه مسئولان كشور به موسوليني، استالين و هيتلر و نيز تكرار مكرر عبارات جنبش سبز و جنبش مدني از جمله ترفندها و روشهايي بود كه شبكههاي بيبيسي، صداي امريكا، CNN، العربيه و الجزيره با بهرهگيري از آنها ميكوشيدند تا بر افكار عمومي داخل و خارج ايران تأثير بگذارند.
جستوجوگر گوگل بلافاصله پس از انتخابات، نرمافزار مترجم خود را فعال كرد تا امكان ترجمه پيامهاي فارسي به زبانهاي ديگر، يا از زبانهاي ديگر به فارسي، را فراهم سازد، اقدامي كه قرار بود چند ماه بعد صورت گيرد.
سايتهاي توئيتر و فيسبوك ظرفيتها، سرويسها و امكان بهرهگيري بيشتر را براي كاربران ايراني فراهم ساختند. به گونهاي كه اين دو سايت به رسانهاي براي معترضان تبديل شدند. بلافاصله پس از سناريوي كشتهسازي از جمله قتل كساني همچون ندا آقاسلطان، صحنه قتل در هزاران سايت و رسانه خارجي انعكاس يافت. شش روزنامه پرتيراژ و مطرح غربي از جمله نيويوركتايمز، واشنگتنپست، نيوزويك و تايمز در طول ۷۰ روز پس از انتخابات، بالغ بر۶۰ مقاله و گزارش تحليلي را به حوادث بعد از انتخابات ايران اختصاص دادند.
خلاصه آنكه، بررسي رسانههاي خارجي آشكار ساخت كه پس از انتخابات، كشورهاي اروپايي و امريكايي از تمام توان رسانهاي و حتي ديپلماتيك خود بهره گرفتند تا مردم ايران را ترغيب به انجام يك كنش فراگير اجتماعي عليه نظام كرده و افكار عمومي جهان را براي حمايت از آنان تهييج كنند.
برخيها اعتقاد دارند بهرغم آنكه سه سال از فتنه سال ۸۸ ميگذرد، رسانههاي ارزشي و در صدر آن رسانه ملي و به صورت كلي حاكميت نتوانسته روشنگري مطلوب در جهت اقناع ذهني در جامعه صورت دهد، نظر شما در اين باره چيست؟
فتنهاي كه اتفاق افتاد، بالاخره يك پيشينهاي داشت، حضرت آقا هم فرمودند؛ همه ماجراي فتنه آن چيزي نبود كه در خيابانها ديده شد، بلكه يك پيشينه ۱۰، ۱۵ ساله داشت. فتنه سياسي ۸۸ زمينههاي فرهنگي و اجتماعي در دو دهه قبل داشت. ما جنگ نرم و تهاجم فرهنگي را وقتي جدي نگرفتيم، باور نداشتيم جنگ نرم در دو دهه بعد از دفاع مقدس، به طور طبيعي باورهاي ذهني گروههايي از جامعه تغيير كرد و جريان فتنه از اين تحولات فرهنگي و سياسي بهره گرفت و با دروغ بزرگي به نام تقلب يك جمعيتي را تهييج و تحريك كرد و به خيابانها كشاند.
اما برآيند كلي اين است كه نظام مديريت كرد. جامعه به تدريج نسبت به عمق فتنه آگاهي پيدا كرد و به تعبير حضرت آقا با آشكار شدن ضمير جريان فتنه، كشور واكسينه شد. من معتقدم، پيام ۹ دي اين بود كه امكان فروپاشي از درون با كپيبرداري از انقلاب رنگي نيست. امكان تكرار آن فتنه وجود ندارد. يعني با برانگيختن جامعه با استفاده از مسائل سياسي به اين ترتيبي كه در سال ۸۸ اتفاق افتاد. يعني نظام توانست از ظرفيت اعتقادي مردم به ويژه با پيوندي كه بين مردم و رهبري شكل گرفت به خوبي استفاده كند. قيام مردمي ۹ دي، نشان از يك تحول بزرگ بود، همه آن روز عاشورايي آمدند.
آيا ما ميتوانستيم اين حماسه را زودتر داشته باشيم. چرا اين فتنه ۸ ماه به طول كشيد؟ معتقدم اگر نخبگان تحليل و برآورد درستي داشتند و به موقع به صحنه ميآمدند با يك حركت مردمي همچون ۲۳ تير۱۳۷۸، بعد از آن خطبه ماندگار و تاريخي مقام معظم رهبري كه فصلالخطاب بود، بايد بساط جريان فتنه جمع ميشد. فتنه ۱۳۸۸ يكي از بزنگاههاي جريانات سياسي كشور بود. آزمون بزرگي براي همه جريانات سياسي و نخبگان كشور بود. در حقيقت در اين فتنه چهره حقيقي و ميزان همراهي واقعي جريانات سياسي و نخبگان با انقلاب آشكار گرديد. اين فتنه نشان داد كه غرب كار گستردهاي از قبل براي شكار نخبگان براي بهرهبرداري در برخي از فرصتها همانند انتخابات انجام داده است.
معتقدم خلأ ۲۰ سال بيبصيرتي نسبت به راهبرد تهاجم فرهنگي با فتنه ۸۸ به صورت جهشي حل شد. جريان فتنه با بهرهگيري از فرصت انتخاباتي بر اين باور بود كه با فراخوان جمعيت خاموش و تغيير باورهاي ذهني جامعه ميتواند بر نتايج انتخابات تأثير بگذارد و با بسيج اجتماعي، نظام را در نتيجه انتخابات به چالش بكشد.
زماني كه جامعه به مرور به تحليل روشن و شفاف در يك پروسه چند ماهه رسيد، مردم احساس كردند فتنه؛ نوع و مدل حكومت و پايههاي اصلي قدرت نظام را هدف قرار داده است. در مجموع معتقدم حماسه ۹دي اين باور را ايجاد كرد كه تفكر انقلاب اسلامي و مديريت نظام جمهوري اسلامي ظرفيت لازم را براي مقابله با چالشهاي بسيار پيچيده دارد، ميتواند آسيبهاي داخلي خود را ترميم كند و از گردونههاي سخت عبور كند كه فتنه ۸۸ مهمترين گردونه بود. قطعاً سطح هوشمندي در مسئولان نظام و بصيرت جامعه، در شرايط فعلي با سال ۸۸ و قبل از آن قابل مقايسه نيست. تا حدود زيادي ميتوان گفت جامعه اقناع ذهني شده و درك درستي نسبت به راهبرد و رفتار نظام سلطه و جريان فتنه دارد. از بركات مثبت فتنه ۸۸ تقويت باور به وجود جنگ نرم است.
همچنان كه عرض شد، جامعه به تدريج نسبت به عمق فتنه آگاهي پيدا كرد و به تعبير حضرت آقا كشور واكسينه شد. در اواخر سال قبل در انتخابات بسيار خوب مجلس نهم، قدرت بسيجگري نظام و بصيرت مردم يكبار ديگر به نمايش گذاشته شد. بايد توجه داشت، فتنههاي سياسي در شكلهاي جديد ظهور و بروز ميكند و اگر فرصتهاي جديدي فراهم شود و مسئولان كشور و جامعه دچار غفلت شوند، جريان معارض نظام و فتنه با استفاده از فرصتهاي جديد به بسيج اجتماعي و فتنهگري خواهند پرداخت.
درسهاي فتنه سال ۸۸ و حماسه نهم دي براي مردم ايران با توجه به انتخاباتي كه در سال آينده در پيش است، چه ميتواند باشد؟ انتخابات يكي از مؤلفههاي مشاركت سياسي است، به طوري كه محور اصلي مشاركت سياسي، مشاركتهاي انتخاباتي است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زمينه مشاركت مردم در عرصههاي گوناگون به ويژه در عرصه سياسي و اداره جامعه فراهم شد. به طور متوسط هر سال در كشور يك انتخابات برگزار شده است. همواره مشاركت انتخاباتي ملت ايران براي نظام پشتوانه جدي به شمار آمده است. اعتماد عمومي، امنيت و قدرت نظام را افزايش داده است.
فتنه ۸۸ نشان داد دشمن براي تأثير بر انتخابات از قبل برنامه داشته است تا انتخابات را براي نظام جمهوري اسلامي از فرصت به تهديد تبديل كند. براي جريان فتنه، ضد انقلاب خارجي و دولت امريكا انتخابات ايران يك فرصت طلايي است. هدف آنها كاهش اعتماد و مشروعيت از طريق كاهش مشاركت است.
متقابلاً هدف اساسي ما بايد در انتخابات، انتخاباتي پرشور، بدون چالش امنيتي، با مشاركت گسترده و نتيجهاي كه شاخصهاي گفتمان پيشرفت را در دهه چهارم تقويت كند، باشد. ملت ايران با همان سلاح بصيرتي كه در مقابله با فتنه ۸۸ نشان دادند، بايد بدانند هر جرياني كه دنبال عدم مشاركت، تحريم و امنيتي كردن انتخابات است، دقيقاً در چارچوب اهداف امريكايي عمل ميكند. همچنان كه فتنه ۸۸ با پشتوانه خارجي از طريق انتخابات نظام را به چالش كشيد، خط فعلي دميدن يأس در جامعه است تا مشاركت مردم كاهش يابد.
فشارهاي خارجي از طريق حربه حقوق بشر و تحريمهاي اقتصادي در چارچوب ناكارآمدسازي نظام در داخل و بياعتبارسازي نظام در محيط خارجي براي تأثير بر انتخابات است. مردم ايران بايد توجه داشته باشند در حال حاضر، جريانات سياسي تجديدنظرطلب، ضدانقلاب خارجي و دولتهاي غربي در يك جبهه واحد به دنبال القاي بحراني بودن شرايط كشور هستند.
آن چه در انتخابات سال ۹۲ بيش از هر چيز ديگري مورد توجه غربيهاست، چيست؟ اكنون انتخابات جديدي در پيشرو است. در انتخابات رياست جمهوري سال آينده نيز سياست امريكا زير سؤال بردن مشروعيت نظام جمهوري اسلامي با هدف پايين آوردن مشاركت مردمي و بازتوليد جريان فتنه است.
در شرايط فعلي راهبرد امريكا تشديد فشار و تحريم اقتصادي با هدف ناكارآمدسازي جمهوري اسلامي در داخل كشور و اعتبارزدايي از جمهوري اسلامي در خارج از كشور ميباشد. نظام سلطه ميخواهد قبل از انتخابات مسئولان كشور را دچار اشتباه محاسباتي كند تا از طريق تعامل و مذاكره اهداف خودش را كه قطعاً تسليم و عقبنشيني نظام جمهوري اسلامي است، تحميل نمايد.
همچنين نظام سلطه و جريان فتنه با القاي ناكارآمدي نظام و برجسته كردن آثار تحريمهاي اقتصادي و ضعفهاي داخلي ميخواهد مردم را نااميد و در حمايت از نظام از طريق مسائل اقتصادي و معيشتي مأيوس سازد و در نهايت مشاركت مردم در انتخابات آتي كاهش يافته يا بر نتيجه انتخابات تأثير بگذارند و دوباره آبروريزي كنند. در شرايط فعلي جريان فتنه، به دنبال انشقاق در جبهه انقلاب اسلامي است.
با ناديده گرفتن خيانتهاي خود در انتخابات ۱۳۸۸ كه اعتبار نظام را مخدوش ساختند همچنان با برجسته كردن آثار تحريمهاي اقتصادي غرب و برخي از آسيبهاي داخلي از طريق دامن زدن به نارضايتيهاي اجتماعي، اعتراض و آشوب و در نهايت بيثباتسازي كشور را دنبال ميكند. همچنان كه ملت ايران با رهبريهاي الهي حضرت امام خميني رضوانالله عليه، توانست جنگ تحميلي هشت ساله را در يك شرايط كاملاً نابرابر به فرصت تبديل كند.
به طور قطع مسئولان و ملت ايران با حماسهاي ديگر، تحريم و جنگ اقتصادي دشمن را با استفاده از شعار سال۱۳۹۱؛ «توليد ملي از طريق راهبرد اقتصاد مقاومتي» به انقلاب و دگرگوني اقتصادي «استقلال كامل اقتصادي» تبديل خواهند كرد.
بيثباتسازي اقتصادي از طريق برجستهسازي آثار تحريمهاي اقتصادي، بزرگنمايي ضعفهاي داخلي و بيثباتسازي سياسي از طريق به اشتباه انداختن مسئولان در محاسبه و برآورد دشمن، ايجاد انشقاق در نيروهاي انقلاب، دروني كردن چالشها به ويژه بين مسئولان كشور، انفعال در برابر دشمن جهت مذاكره و تسليم، دامن زدن به نارضايتيهاي اجتماعي و اعتراض در گروههاي مختلف جامعه و كليد زدن پروژه آشوب قبل يا بعد از انتخابات اهدافي است كه غربيها، جريان ضدانقلاب و فتنه در جبههاي واحد قبل از انتخابات رياست جمهوري سال ۱۳۹۲ پيگيري ميكنند. در شرايطي كه كشور با پيشرفتهاي علمي و صنعتي در اوج اقتدار قرار دارد نظام جمهوري اسلامي توانست با بهرهگيري از قدرت مردمي جريان فتنه را شكست دهد. بيداري اسلامي و حركت اسلامگرايان در منطقه موازنه قدرت را به نفع جمهوري اسلامي تغيير داد و منافع امريكا و صهيونيستها به خطر افتاد. امريكا را در تأمين اهداف راهبردياش در منطقه با چالش مواجه ساخت. بنابراين بايد در اين شرايط استثنايي تحركات جريان فتنه و دولتهاي معارض غربي را با همان حضور بارز مردمي و بصيرت در هم شكست.
چه زمينههايي منجر به هتك حرمت عاشوراي حسيني در فتنه ۸۸ گرديد و سران فتنه نيز آن را محكوم نكردند؟
مهمترين زمينههاي حرمتشكني عاشوراي حسيني را بايد در اعمال و تفكرات جريان اصلاحطلبي جستوجو كرد. در واقع بسياري از رويدادها در يك بستر تاريخي و فرهنگي اجتماعي شكل ميگيرد. بسترهاي هتك حرمت عاشوراي حسيني در سال ۸۸ را بايد در يكسري تفكرات، برنامهها و اقدامات دگرديسانه دوران اصلاحات جستوجو كرد.
ابتداي دگرديسي اين جريان در سالهاي نخست با هجوم فرهنگي و رسانهاي به مباني فكري اسلام و انقلاب اسلامي آغاز شد. سپس در دوران اصلاحات و زمان تصدي «عطاءالله مهاجراني» بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت اصلاحات، اين مواجهه تبديل به سياستهاي دولتي شد كه تساهل و تسامح را در برنامههاي فرهنگي و سياسي خود قرار داده بود؛ سياستهايي كه در تمامي ابعاد فرهنگي از بازار نشر كتاب گرفته تا سينما و تئاتر را دربرميگرفت. اوج اين سياستها در آن سالها را ميتوان در جرايد و نشرياتي يافت كه با حمايت همهجانبه دولت، هجمه گستردهاي را به مباني اسلام و انقلاب اسلامي آغاز كرده بودند. روزنامهها و جرايدي كه با مقالات، يادداشتها و مصاحبهها؛ نسبيگرايي را در ارزشهاي ديني ترويج ميكردند و مظاهر ديني را نماد عقبافتادگي معرفي ميكردند. اعتقاد به عصمت معصومين(ع) را ادعايي معيوب و مخدوش معرفي ميكردند. عقيده به فطري بودن دين، را منشأ خشونت ميدانستند، ادعاي اينكه، ولايت پيامبر گرامي اسلام(ص) بعد از او به كسي منتقل نشده است يا اينكه جامعه ولايي، جامعهاي توتاليتر و ضدمردمي است، نظريه عينيت سياست و ديانت، زاييده افكار عاميانه و قديمي است، امام خميني و شهيد نواب صفوي خشونتگرا و كسروي اصلاحطلب بودهاند، جمهوري اسلامي حكومت لمپنيسم و فشار است و اباحهگري جزء لاينفك جامعه مدني است. اينها بخشي از تفكراتي است كه رسانههاي دوم خردادي در دوره اصلاحات ترويج ميكردند. اتخاذ اين سياستها و هجمههاي رسانهاي به آرمانهاي حضرت امام خميني (رضوانالله عليه) و انقلاب ضمن آنكه منجر به لطمه خوردن به باورهاي مردم در برخي اقشار شد، هر عقل سليم را به اين نتيجه رهنمون ميسازد كه تمامي اين هجمهها را ميتوان مقدمهاي دانست به همه آنچه در فتنه ۸۸ اتفاق افتاد.
با چه دلايل و شواهدي گفته ميشود كه فتنه در تشديد فشارهاي غربيها و افزايش تحريمها نقش اساسي داشته است؟ امريكاييها تصور ميكردند ايران در محيط داخلي آنقدر ضعيف شده كه ديگر آماده درگير شدن با يك بحران خارجي را ندارد، بنابراين اگر فشار خارجي به اندازه كافي شديد باشد، حاضر به مصالحه خواهد بود تا فرصتي براي رسيدگي به بحرانهاي سياست داخلي خود داشته باشد. مسئولان امريكايي در همان ايام به صراحت گفتند حس ميكنند تحولات بعد از انتخابات، باعث شده سطح اول تصميمگيري در ايران دچار اختلافهاي شديد و لاينحل شده و قادر به گرفتن تصميمهاي بزرگ به ويژه در مسائل سياست خارجي نباشد. به همين دليل، ظاهراً امريكاييها به اين نتيجه رسيدند كه اگر ايران را در سياست خارجي با گزينههاي دشوار مواجه كنند، آن وقت نه تنها قادر به تصميمگيري درباره آن نخواهد بود بلكه اختلافات درونياش شديدتر هم ميشود.
مسئله ديگر اين بود كه تحليلگران غربي با دريافت آدرسهاي غلط از فتنهگران و منافقين پس از فتنه ۸۸ به اين باور رسيده بودند كه پيوند مردم و نظام در ايران بسيار سست شده و بنابراين مردم در موقعيتي نيستند كه حاضر باشند پاي كار تصميمهاي سياست خارجي نظام بايستند و هزينهها و فشارهايش را تحمل كنند.
نتيجه اين عوامل، باعث شد كه امريكا مجدداً راهبرد فشار را در دستور كار خود قرار دهد. يكي از نمونههاي تأثير فتنه ۸۸ بر افزايش تحريمها موضع وزير دفاع سابق امريكاست، گيتس كه پيش از اين وزير دفاع دولت بوش و قبل از آن هم رئيس سازمان سيا بود، در گفتوگو با فاكسنيوز اظهار داشت، انتخابات سال ۸۸ در ايران نشان داد جامعه ايران چند دسته شدهاند. تاكنون تصور ميكرديم تحريمها هيچ تأثيري ندارند اما افزايش فشارهاي اقتصادي ميتواند به تسليم شدن ايران بينجامد.