کد خبر: 496746
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۱ - ۰۶:۱۱
گفت‌وگوي «جوان»‌با مهدي زمين‌پرداز، بازيگر نقش شهيد حسن باقري
 اين فيلم كه با عنوان «آخرين روزهاي زمستان» در ۱۰ قسمت توليد شده است، روزهاي جمعه روي آنتن شبكه يك سيما مي‌رود. نكته جالب توجه انتخاب بازيگري به نام «مهدي زمين‌پرداز» است كه در نقش شهيد باقري به ايفاي نقش پرداخته است. اين بازيگر شباهت بسيار زيادي با شهيد باقري دارد، به گونه‌اي كه در نمايش خصوصي اين فيلم براي سرداران و فرماندهان جنگ برخي از آنها متوجه بازآفريني صحنه‌ها نمي‌شوند و پس از آن از اين شباهت عجيب شگفت‌زده مي‌شوند. با اين اوصاف با اين بازيگر كه تا مقطع كارشناسي ارشد نمايش به تحصيل پرداخته گفت‌وگويي ترتيب داده‌ايم كه در ادامه تقديم مي‌شود.

آقاي زمين‌پرداز در ابتدا بفرماييد كه شما چطور به پروژه آخرين روزهاي زمستان دعوت شديد؟
راستش ارديبهشت ماه امسال بود كه آقاي ابراهيم اميني كه يكي از دوستان همدوره‌اي من در دانشگاه بود و در اين سريال انتخاب بازيگران به عهده ايشان بود، ا‌ز شيراز به من زنگ زد و گفت من در شيراز هستم و چند روز ديگر كه به تهران برگشتم بايد تو را ببينم. من گفتم جريان چيست كه پس از مدت‌ها يادي از ما كردي و ايشان گفت يك چنين فيلم مستندي هست كه قرار است يكي از دوستان آن را بسازد، خيلي جريان را براي من باز نكرد و گفت يك روز كه زنگ زدم بيا دفتر كه با هم حرف بزنيم. خلاصه در خردادماه بود كه دوباره آقاي اميني زنگ زد و گفت بيا دفتر، آقاي مهدويان دارد تست مي‌گيرد. ما هم به دفتر آقاي مهدويان و دوستانشان كه آن زمان در خيابان عباس‌آباد بود رفتيم و قسمت شد كه در نقش اين شهيد عزيز بازي كنم.

تست هم داديد؟
[مي‌خندد] من در برخورد اولم با آقاي مهدويان كه داشتند از چند نفر تست مي‌گرفتند، به شوخي به ايشان گفتم: آقا من هم بايد تست بدهم كه آقاي مهدويان گفت نه نمي‌خواهد تست بدهي. از طرفي آقاي مهدويان يك لبخند خاص دارد كه گاهي از بالاي عينك به چيزي يا كسي نگاه مي‌كند و در فكر فرو مي‌رود. بعد آقاي مهدويان با همان نگاه كمي مرا برانداز كردند و من فكر مي‌كردم كه چرا ايشان اينطور مرا نگاه مي‌كند. نگو ايشان به اين فكر مي‌كردند كه آيا مهدي زمين پرداز به درد اين نقش مي‌خورد يا نه؟ خلاصه بعد از دو سه بار آمدن و رفتن تست گريم داديم كه بعد از تست گريم بازي من در اين كار جدي‌تر شد و در نهايت آقاي مهدويان به اين نتيجه رسيدند كه من در اين نقش بازي كنم بهتر است.

با توجه به اينكه شما يك بازيگر تئاتر هستيد، در مقابل پيشنهاد بازي در نقش شهيد باقري چه حسي داشتيد؟ چون معمولاً بازيگران تئاتر حسي خوشايند و استقبال خوبي از بازي در يك پروژه تصويري دارند. شما هم اين حس خوشايند را داشتيد؟
صددرصد. دليل آن هم اين است كه بازيگر در يك كار تلويزيوني يا سينمايي با مخاطبان بيشتري سر و كار دارد. در حالي كه در تئاتر مخاطب خاص‌تر است و مخاطب عام در تئاتر خيلي كمتر است. اين است كه بازي در يك كار تصويري براي بازيگر يك اتفاق مثبت و خوشايند است، چون بازيگر در كارهاي تصويري بهتر ديده مي‌شود و اغلب كار در سينما و تلويزيون براي بازيگر سكوي پرش مي‌شود.

با توجه به اينكه شما اولين تجربه بازي در يك كار مهم را داشتيد و نقش‌تان در اين كار هم نقشي كاملاً خاص و حساس بود، در زمان اجرا برايتان مشكلي پيش نيامد؟
خب چرا. من گذشته از ترس و دلهره‌اي كه در مورد بازي در نقش شهيد باقري داشتم، از طرفي يك ترس ديگر آزارم مي‌داد، چون آدم فكر مي‌كند اينطور كارها ديده نمي‌شود و من هم در ابتداي كار چنين برداشتي از كار داشتم و فكر مي‌كردم مثل كارهاي مستند ديگر است و شايد خوب ديده نشود. اين ترس فكر كنم هميشه با بازيگر خواهد بود. اما وقتي با فيلمنامه اين كار روبه‌رو شدم كه به اندازه يك رمان بود، پيش خودم گفتم خدايا اين ديگر چيست؟ چون فيلمنامه يك فيلم داستاني به اين اندازه نيست و اين نشان مي‌داد كه به صورت جدي روي اين كار زحمت كشيده شده بود.

وقتي كه از فيلمنامه جزئيات بيشتري از نقش شهيدباقري دريافت كرديد،‌چه حسي داشتيد؟
من وقتي فيلمنامه اين كار را خواندم به خودم گفتم كه بازي در اين كار خيلي ساده است، از اين جهت كه بخش اعظم كار تصوير است و حتماً دوربين را مي‌كارند و من از طرفي به طرف ديگر مي‌روم و نياز نيست مانور زيادي روي نقش بدهم. اين اولين حس و حال و اولين فكري بود كه بعد از خواندن فيلمنامه به ذهن من رسيد اما روزهاي بعد ابراهيم اميني به من زنگ زد و گفت مهدي كجايي؟ گفتم چطور ابراهيم؟ بايد كجا باشم؟ ابراهيم گفت چرا دفتر نيامدي؟ زود خودت را برسان كه تمرين داريم. من تعجب كردم كه براي اين كار هم بايد تمرين كرد. در حالي كه در خيلي از فيلم‌هاي داستاني و حرفه‌اي ما از قبل تمرين نمي‌كنند و تمام كارشان در لحظه‌اي است كه جلوي دوربين مي‌روند. تا آن زمان نمي‌دانستم كه قرار است سينك صدا داشته باشم. آن روز سر تمرين رفتم و ابراهيم گفت مهدي جان اين قسمت‌ها را بايد تو كار كني. ابراهيم بيشتر توضيح داد و گفت ما صداهاي واقعي شهيد باقري را از فيلم‌هاي مستند گرفته‌ايم و ديالوگ‌هاي شهيد باقري در فيلم اصلي مي‌آيد. اكثراً ديالوگ‌هاي واقعي خودشان است و تو بايد طوري بازي كني كه بازي تو با صداي شهيد باقري سينك شود. اينجا بود كه فهميدم كار خيلي جدي است.

قبل از بازي در سريال آخرين روزهاي زمستان چقدر شهيد حسن باقري را مي‌شناختيد؟
راستش من قبل از بازي در اين نقش شناخت چنداني از شهيد باقري نداشتم. فقط ديده بودم بزرگراهي به نام ايشان است كه گاهي از آنجا رد شده‌ام و گذشته از آن ايستگاه مترويي است كه به نام اين شهيد بزرگوار راه‌اندازي شده بود.

بعد از آنكه ابعاد و مختصات كار برايتان روشن شد، اولين اقدام شما به عنوان يك بازيگر چه بود؟
خب، من در زمان خدمت با چند دوست آشنا شده بودم كه در حال حاضر در نشر ساقي و مؤسسه روايت فتح كار مي‌كنند. اولين اقدام من اين بود كه به آنها زنگ زدم و در مورد شهيد باقري اطلاعات خواستم و آنها چند كتاب به من معرفي كردند و يكسري مطالب براي من فرستادند. در اين شرايط كه وقت كمي هم داشتيم ، من نهايت سعي‌ام را كردم كه تا مي‌توانم در مورد زندگي شهيد باقري اطلاعات كسب كنم.

خيلي از كارگردان‌هايي كه روي ديالوگ‌هاي فيلمنامه حساس هستند و تأكيد دارند كه بازيگر حتماً ديالوگ‌هاي نوشته شده را بخواند گاهي هم استثنا‌‌هايي قائل مي‌شوند كه مثلاً بازيگر به جاي واژه يا جمله نوشته شده مترادف آن را بگويد. اما با اين اوصاف شما بايد تمام ديالوگ‌ها را مو به مو ادا مي‌كرديد. آيا پيش آمده بود كه مثلاً‌ واژه يا جمله‌اي را تغيير دهيد؟
نه، اصلاً اينطور نبود. مثلاً‌ اگر در مورد عملياتي صحبت مي‌شد ما بايد ديالوگ‌هايي كه در آن زمان بين اين فرماندهان رد و بدل شده بود را بازسازي مي‌كرديم و آنها را مي‌گفتيم و آقاي مهدويان به ما نمي‌گفتند اگر نمي‌توانيد اين واژه يا جمله را بگوييد يك مضمون مشابه ديگري را بگوييد كه منظور اين ديالوگ را برساند. من يادم است يكي از دوستان فكر كنم نقش آريانژاد را بازي مي‌كرد كه پاي خمسه خمسه بود. آقاي مهدويان با اين دوستمان خيلي كار كرد كه ديالوگ‌هايش از حالت انشايي و دكلمه‌گويي در بيايد.

با همين اختيارات محدود چطور روي نقش شهيد حسن باقري كار كرديد؟
راستش من روي اولين خصوصيت شهيد باقري انگشت گذاشتم كه اين خصوصيت اعتماد به نفس ايشان بود كه مثلاً اگر قرار است پاي نقشه‌‌اي بايستم و در مورد آن توضيح بدهم بايد از ديد بالا به افرادي كه براي آنها توضيح مي‌دهم نگاه كنم. منظور من از ديد بالا غرور نيست. بعد از آن يكسري از فاكتورهاي شخصيتي شهيد باقري را گرفتم، چون من تنها نيم ساعت از فيلم‌هايي كه در مورد ايشان موجود بود را ديده بودم. مثلاً به يك چيز پي برده بودم و به آقاي مهدويان گفتم من در فيلم‌ها به چيزي پي برده‌ام كه شهيد باقري گاهي دست روي لب‌هايش مي‌كشد. شما اجازه مي‌دهيد كه من در بازي اين حركت را انجام دهم. آقاي مهدويان هم موافقت مي‌كردند و مي‌گفتند اين همان چيزهايي است كه بازي را واقعي مي‌كند.

در فيلم هاي مستندي كه در سريال «در چشم باد» و در مناسبت‌هاي مختلف در تلويزيون ديده بوديم، شهيد باقري با يكسري خصوصيات منحصر به فرد در ذهن‌مان حك شده بود. جالب اينجاست كه مهدي زمين‌پرداز هم با بازي در اين نقش دقيقاً‌ اين خصوصيات را به ما منتقل كرد و به گونه‌اي ترجمان مو به موي رفتار و كردار اين شهيد بزرگوار بود. چطور به چنين چيزي رسيديد؟
خب، آقاي مهدويان براي درآمدن اين تشابه زحمت زيادي كشيد. من وقتي صحبت مي‌كنم بعضي مواقع بالاي ابروهايم يك انقباض عضلاني صورت مي‌گيرد كه زياد هم به چشم نمي‌آيد. يادم است آقاي مهدويان خيلي روي اين مسئله حساس بودند و تا اين اتفاق مي‌افتاد ايشان مي‌گفتند مهدي صورتت منقبض شد، دوباره برو. اين اتفاق و اين وسواس در جاهاي ديگر و روي افراد ديگر هم مي‌افتاد.
ايشان تمام سعي‌شان را مي‌كرد كه من حسن باقري باشم نه مهدي زمين‌پرداز يا ما يك صدابردار خوب داشتيم به اسم امير تركمان. من گاهي كه حرف مي‌زدم امير مي‌گفت، مهدي صدا از حسن باقري دور شد. من بارها صداي حسن باقري را گوش داده بودم كه با لهجه خاص تهراني گاهي واژه‌هايش را مي‌كشيد.
امير تركمان. آنقدر حساس شده بود كه وقتي از صداي حسن باقري دور مي‌شدم مي‌گفت مهدي خودت شده‌اي در حالي كه قرار نبود صداي من روي فيلم باشد و همانطور كه گفتيم صداي فيلم صداي واقعي شهيد باقري است كه در زمان جنگ ضبط شده و اصلاً صداي من هيچ كاربردي ندارد اما به خاطر اينكه تا حدي صدا و بيان روي بازي هم تأثير مي‌گذارد، آقاي مهدويان و ساير دوستان اين جابه‌جا شدن‌هاي صدا و موارد مشكل‌دار بازي را به من گوشزد مي‌كردند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار