از اين رو تبيين اصول و خط و مشي چنين گفتماني را برعهده خود جهادگران گذاشتهايم كه از تريبون ستون «گفتمان جهادي» به بيان آن ميپردازند.
رضا زرديني، دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت كشاورزي را ميتوان يكي از فعالترين جهادگران در عرصه گروههاي جهادي كشاورزي دانست كه علاوه بر مسئوليت اعزام اين گروهها، مؤلف رهنامه جهادي در عرصه كشاورزي نيز است. گفتوگوي ما با وي را پيش رو دارند.
نقطه شروع گفتمان جهادي از كجا شكل ميگيرد؟ وقتي به كلمه جهاد رجوع ميكنيم، هرگونه عملي كه در راه خدا و با نيت قرب الهي انجام ميگيرد به عنوان جهاد معرفي ميشود. حالا اين جهاد ميتواند با اموال، انفس، كار و. . . صورت گيرد. همين نيت الهي نطفه آغاز كارهاي جهادي و متعاقب آن گفتمان جهادي را شكل ميدهد. در واقع الفباي گفتمان جهادي با پاككردن نيتها آغاز شده، با اموري چون خدمت به محرومين، تلاش در جهت سازندگي مادي و معنوي و... تداوم مييابد.
آيا براي اين گفتمان ميتوان اصولي را در نظر گرفت؟ كار جهادي اصولاً سه بخش اصلي دارد؛ «خودسازي» كه اصل اصلي است. به اين معني كه جهادگر بايد ابتدا خودش را بسازد تا بتواند در سازندگي يك منطقه يا كمك به مردم آنجا تأثيرگذار باشد. اگر ما از لحاظ ريشههاي اعتقادي يا مهارتهاي عمراني در سطح خوبي نباشيم، مسلماً نميتوانيم مؤيد خدمات عمراني و فرهنگي خوبي باشيم. «خودي سازي» مورد دوم است. يعني بايد گفتمان جهادي را در بين دوستان، خانواده، نزديكان يا بچههاي جهادي كه به گروه ميپيوندند گسترش داد. بخش سوم نيز الگوسازي براي جامعه است. يعني اينكه جهادگران و امور جهادي را نماد و الگويي براي آحاد مختلف مردم قرار دهيم تا به اين سان گفتمان جهادي در سطح جامعه نيز گسترش يابد. به نظر من اين سه مورد را ميتوان به عنوان اصول گفتمان جهادي نيز طرح كرد.
چنين گفتماني در ورود به عرصه جامعه يا عرصههاي سازندگي عمراني و فرهنگي كشور چطور ميتواند خود را عملياتي كند؟ اصلاً گفتمان جهادي با تئوري مطرح ميشود يا كارهاي عملي؟ گفتمان و حركت جهادي به صورت تئوري از قبل وجود داشته است. چه در ايران و چه در خارج از كشور. در طول تاريخ كشورمان و همچنين سيره بزرگان ديني نيز تبيين اين گفتمان را شاهد بودهايم. پس براي عملياتي كردن اين گفتمان بايد آن را به اجرا گذاشت و متعاقب اجرا، الگو پيش روي جامعه قرار خواهد گرفت. آن هم الگويي عملي كه خود مستقيماً وارد ميدان شده و با انجام حركتهاي جهادي و دست يافتن به موفقيتهايي در اين مسير، توانسته خودش را به عنوان يك نمونه موفق مطرح كند و به اين ترتيب مورد استقبال و اقبال ديگران نيز قرار بگيرد.
پاسخ شما به اين پرسش كه با وجود نهادهاي رسمي و دولتي مسئول، اصلاً چرا بايد حركتهاي جهادي صورت بگيرد، چيست؟ واقعيت اين است كه نهادهاي رسمي توان تحت پوشش قرار دادن محروميتها و كاستيها را به تنهايي ندارند. اين حقيقتي است كه همه ما كمابيش با آن آشنا هستيم. براي همين هم مقام معظم رهبري در خصوص جهادگران ميفرمايند «شما بازوي اجرايي دولت هستيد» يعني اينكه كارجهادگران كمك حال دولت در انجام امور خود در مناطق كم برخوردار است. از سوي ديگر حركتهاي جهادي با شور و اشتياق و روحيه جهادگران در مناطق دور افتاده و محرومي صورت ميگيرد كه شايد دستگاههاي دولتي و رسمي كمتر تمايل ورود به آنجا را داشته باشند. مطالبهگري، كمك حال دولت واقع شدن، رساندن حرفدل قشر محروم به مسئولان و. . . بركاتي است كه با حضور جهادگران در عرصه فرهنگي و عمراني حاصل ميآيد.
فرق بين كارجهادي در كشورمان و حركتهاي نظير آنها در ساير كشورها را در چه ميدانيد؟
يك جهادگر خدمات خود را منحصر به امور عمراني نميكند. او در واقع مبشر و مبلغ همان ارزشهاي انقلاب اسلامي است كه مسلماً باعث آزادي و رهايي انسانها ميشود. از همين جاست كه بحث نيت در اعمال، خودسازي و اولويت دادن به كارهاي فرهنگي در حركتهاي جهادي خود را به عنوان وجه تمايز گفتمان جهادي در كشورمان با ساير كشورها و حركتهاي مشابه مطرح ميكند.
در بحث مديريت جهادي چه فاكتوري را ميتوان به عنوان حرفي نو در مقوله مديريت عرصههاي سازندگي مطرح كرد؟ مديريت جهادي با حداقل امكانات موجود به مصاف سختترين كارها ميرود و در اين راه با پشتكار، خلاقيت، سرلوحه قرار دادن شعار خواستن توانستن است و... در برابر مشكلات توقف نميكند، بلكه آنها را رفع ميكند. با رجوع به دفاع مقدس ميتوان الگوهاي بسياري از اين گونه مديريت را شاهد باشيم. مثلاً در بحث ساختن پل روي اروند رود يا جزاير خيبر، كار شگرفي انجام گرفت كه در قاموس علم مديريت آكادميك جاي نميگيرد كه بخواهد چنين كاري را انجام دهد. اما فرماندهان ما آن را انجام دادند.