وي در گفتوگوي تفصيلي با «جوان» مدعيان اصولگرايي و اصلاحطلبي را به باد انتقاد ميگيرد و اظهار ميكند كه جامعه به اين گروهها در انتخابات آتي اعتماد نخواهد كرد. رئيس قرارگاه عمار احتمال ميدهد كه رقابت سختي ميان اصولگرايان شايسته مثلاً در قالب دو كانديدا شكل بگيرد كه باعث مردد شدن مردم در انتخابشان شود. يكي از به يادماندنيترين سخنرانيهاي وي درسالروز ۹دي۸۸ در مهديه تهران انجام شد كه منجر به درخواستهاي مردمي براي تكرار آن در سيماي ملي هم شد و وي در آن سخنراني به ابعاد پيچيده و اهداف سازمان يافته دوم خرداديها از غائلهآفريني در سال۸۸ پرداخت.
رهبر معظم انقلاب در آستانه هر انتخاباتي اين را مطالبه ميكردند كه كانديداها و احزاب و گروههاي سياسي فضاي كشور را خيلي زود به سمت فضاي انتخاباتي سوق ندهند. با آنكه يك سال به انتخابات رياست جمهوري يازدهم باقي مانده بسياري از احزاب در كنار اشخاص فضاي كشور را انتخاباتي كردهاند، ارزيابي شما در اين باره چيست؟ طبيعي است آنهايي كه در انتخابات مصالح عمومي و مصلحت مردم را رعايت ميكنند، آنها توجه دارند كه مقام معظم رهبري مطالبهاي را كه ميفرمايند قطعاً منطبق با مصالح عمومي و مصلحت جامعه و مردم است. بنابر اين اگر براي مصلحت عمومي و منافع مردم مصمم به ورود در صحنه انتخابات هستند طبيعتاً در هنگام لازم و زمان مناسب به عرصه انتخابات وارد ميشوند. بر اين اساس اگر كساني زودتر از آن زمان لازم وارد عرصه انتخابات ميشوند ميتوان نتيجه گرفت كه اين اشخاص و گروهها كمتر به مصالح نظام و مردم فكر ميكنند و به آن بها ميدهند و شايد بيشتر مصلحت و منفعت خودشان را در اين ميبينند كه به بحثهاي انتخاباتي بپردازند.
در رقابتهاي انتخاباتي اين افراد كمتر توجه دارند كه چه چيز به نفع مردم است و چه موضوعاتي براي مردم سودمند نيست. بيشتر به اين توجه دارند كه شيوههاي رأيآوري چگونه است و بايد چطور رأيهاي مردم را به خود جذب كنند. بايد توجه داشته باشيم كه اين از ديد تيزبين مردم ما مخفي نميماند و ملت آگاه ما متوجه ميشوند كه افراد و دستههايي كه زودتر از زمان موعد وارد ميدان شدهاند و صحنه را انتخاباتي كردند به فكر آنها نيستند و تنها به منافع خود و اطرافيان خود فكر ميكنند و به قدرت رسيدن را براي منافع شخصي ميخواهند نه خدمت به مردم. مردم ميدانند كه اين افراد تفاوت ماهوي دارند با كسي كه به مصالح عمومي جامعه فكر ميكند.
متأسفانه برخي از مدعيان اصولگرايي هم تحركات پررنگي را براي حضور در عرصه انتخابات شروع كردهاند و حتي تشكيلات گستردهاي را در سطح كشور ترتيب دادهاند؟ ما آرامآرام بايد يك تعريف و شاخص از اصولگرايي بدهيم تا ببينيم كه جريانات و گروههاي اصولگرايي چگونه وارد شدهاند. چون ما منتسبين به اصولگرايي و آن كساني كه واقعاً اصولگرا هستند و از جريان ناب اصولگرا هستند را نميبينيم كه در عرصه حضور پيدا كنند. نظر شخصي بنده اين است كه تا الان آن افرادي را كه اصولگراي ناب و حقيقي ميدانم در صحنه اعلان حضور نكردهاند و تحركاتي نيز نداشتهاند. آن كساني كه اصولگرا هستند فقط و فقط منتظر هستند كه كل جريان اصولگرايي آنها را به سمت ميدان هل بدهد و تصميم فردي نميگيرند. اين افراد از منظر شخصي احساس وظيفه نميكنند و اگر جريان اصولگرايي يا جامعه آنها را براي عمل به وظيفه مفيد دانست پس او هم به صحنه ميآيد. اين افراد كه اصولگراي حقيقي هستند هرگز به دنبال پست و مقام نيستند و براي اين مقام هم هيچ سر و دستي نميشكنند، بنابر اين تا هنگامي كه مجموعهاي اصولگرا وارد كار آنها نشده آنها هيچ تصميم يا ارادهاي از خودشان ظهور و بروز نميدهند.
ميتوان گفت يكي از شاخصههاي اصولگرايي اين است كه افراد و گروهها ورود زودهنگام و نابهنگام به عرصه انتخابات نداشته باشند؟ بله قطعاً همين طور است. شايد ميتوان گفت كساني كه مدعي اصولگرايي هستند نبايد تحرك زودهنگام داشته باشند و همين تحرك زودهنگام باعث آن ميشود كه ما اين افراد را اصولگرا ندانيم. اين افراد گرچه احساس ميكنند كه مردم متوجه نميشوند اما سخت در اشتباه هستند.
پس كساني كه به نام اصولگرا و با اين تابلو وارد عرصه زودهنگام انتخاباتي ميشوند را نميتوان اصولگرا دانست؟ بله همينطور است. اين خودش يك شاخص است كه كساني كه ورود زودهنگام به عرصه انتخابات داشتهاند اصولاً اصولگرا نيستند و ما به اشتباه اينها را اصولگرا ميدانيم و اين يك خطاست. اين افراد يا اصولگرا نيستند يا لااقل در اصولگرايي نمره بسيار پاييني دارند كه صلاحيت احراز برچسب اصولگرا را ندارند و لياقت آن را ندارند كه به آنها اصولگرا گفته شود.
شما فرموديد اصولگرايي را بايد بازتعريف كنيم. چرا بازتعريف اين واژه را ضروري ميدانيد؟ ما در اصولگرايي اولين چيزي كه ميدانيم اين است كه افراد و گروهها بايد واقعاً تكليفگرا و مصلحتگرا و ولايتمدار باشند. اين سه شاخصه اصلي است كه بايد طبق آن افراد و گروهها را بسنجيم. ولايتمداري، تكليفگرايي و مصلحتانديشي شاخصههاي خوبي است كه ما افراد و جريانات را ميتوانيم مورد ارزيابي قرار دهيم و اين شاخصهها را اصولگرايي ناب از اول انقلاب حفظ كرده و به آن مقيد بودهاند. ما ميديديم بسياري از مواقع افراد اصولگرا چون مصلحتگرا بودند بسياري از منافع شخصي خودشان را زير پا ميگذاشتند تا مصلحت عامه حفظ بشود و خيلي از مواقع هم سكوت ميكردند چرا كه ميديدند سكوت منافع و مصالح نظام و جامعه را به پيش ميبرد. اين افراد خيلي از مواقع دوست داشتند فرياد بزنند اما زماني كه ميديدند شخص ولي فقيه سكوت ميكردند آنها هم تابع ميشدند و سكوت ميكردند.
پيروي مطلق از ولي فقيه داشته باشند... من نميخواهم اين كلمه مطلق را به كار ببرم چون اين كلمه مطلق براي برخيها يك غول بيشاخ و دم شده است، براي همين ميگويم پيروي. اگر كسي از ولايت فقيه پيروي نكند ديگر در دايره ولايتمداران نيست و ديگر مطلق و غيرمطلق ندارد. ما اگر شاخصهها را مورد توجه قرار بدهيم ميتوانيم خط و خطوط افراد را تشخيص بدهيم و پي ميبريم كه آيا برخي از مدعيان واقعاً اصولگرا هستند يا نه.
خطرمدعيان اصولگرايي براي نظام و جامعه به چه ميزان است؟ آيا ميتوان از اين افراد (در صورت رسيدن به كرسي رياستجمهوري) ترسيد و هراس داشت؟ به طور كلي اين را عرض ميكنم كه ما بايد بهترينها را بين افراد پيدا كنيم يعني دنبال خيرالموجودين باشيم و تلاش خودمان را بايد بكنيم. انقلاب ما خدا را دارد و ما از افراد و جريانات منحرف يا حتي مدعي نبايد ترسي به دل راه بدهيم. ما بدترينها را ديديم كه در رأس قوه مجريه قرار گرفتند فقط موجب اذيت ما شدند ولي نتوانستند به ما و انقلاب ضربه بزنند. اين تعبير قرآن است كه اين افراد نميتوانند ضرر بزنند و فقط موجب آزار و اذيت ميشوند. ما هم طبيعتاً از اذيت و آزار خوشمان نميآيد اما نبايد هراس داشته باشيم. ولي متأسفانه برخي مواقع به دليل ندانم كاريها و سستيها و اشتباهات فردي دچار اذيت و آزار ميشويم و اين را ما بايد دقت كنيم. بنابراين جريان اصولگرايي يا جريان متدينين يا جريان كساني كه دلشان براي مردم و مصالح نظام ميسوزد بايد با صحت عمل و با تدبير صحيح به گونهاي عمل كنند تا افرادي كه مدعي اين راه و جريان هستند (و شما با عنوان و نه با اسم از آنها نام برديد) نتوانند به فعاليت سوء خود ادامه دهند و زمينه وصول به قدرت آنها به حداقل ممكن برسد.
برخي عنوان ميكنند فعاليتهاي فرقه انحرافي در طول دو سال اخير موجب سرخوردگي بدنه اصولگرايي شده و در انتخابات آتي موجب عدم اقبال جامعه به سمت كانديداي اصولگرا خواهيم شد، شما اين واقعهنگاري را صحه ميگذاريد؟ من مسائل سرخوردگي و يأس را خيلي با شما موافق نيستم. جريان اصولگرايي به خاطر آن اعتقادي كه به خدا دارد و ديگر به دليل ولايتمداري و عمل به تكليفي كه در خود احساس ميكند تا الان به وظيفه و تكليف خود عمل كرده است. به اعتقاد من جريان انحرافي باعث افزايش بصيرت، زيركي بيشتر و انسجام بهتر در بين جريان اصولگرايي ناب شده است. روند تاريخ رو به خوبي و بهتر شدن است و رو به بدي نيست. ما به هر تقدير تجربه نداشتيم و هرچه به سمت جلو ميرويم ناخالصي و پلشتي را از خود دور ميكنيم، مانند بدن بيماري كه بيماريهايش هويدا ميشود و خودش را اصلاح ميكند. ما هم اينگونه عمل كردهايم. جامعه و نظام ما هم به همين شكل عمل كرده است. در يك فاصله زماني فردي احساس ميكرد كه دنباله او جرياني وجود دارد اما با گذشت زمان اندكي ديد كه اين توهم است و ديگر دلسوزان سعي داشتهاند كه با افراد و گروههايي منهاي اين فرد و اطرافيانش در صحنه حضور پيدا كنند. اين اتفاقات باعث ميشود كه بين خوديها و دلسوزان ائتلاف و خالصي بيشتري به وجود بيايد. اينها را بنده يأس و سرخوردگي نميبينم بلكه اميد و نشاطي با بصيرت بالاتر و با ولايتمداري بيشتر ميبينم.
پس اتفاقات دوسال اخير فرقه انحرافي هم دستاوردهاي زيادي داشت؟ حتماً همينطور است. ما مدلهاي متفاوتي از موانع جلوي راه انقلاب را ابتداي انقلاب تجربه كردهايم. اين مدل را ما تا به حال تجربه نكرده بوديم و بايد تجربه ميشد.
منظورتان چه مدلي است؟ منظورم اين است كه افرادي در قالب كاملاً ديني ولي در عمل و پنهان به شدت ضد دين عمل ميكردند، اين مدل را ما تجربه نكرده بوديم. افرادي با تابلوي دين و تابلوي امام زمان (عج) به صحنه كشور آمدند و بعد از اذيت و آزاري كه انجام دادند چهره حقيقيشان هم نمايان شد. با گذشت چند صباحي ديديم كه از اين چهره به ظاهر ديني افكار و اعمال ضد ديني منتشر ميشود و كارها و حرفهايي زده ميشود كه براي جامعه و انقلاب و منافع عمومي به شدت خطرناك است. ما ميديديم كه كمكم از ايرانيت و عصر غيبت و نظاير اينها اهداف خاصي دنبال ميشود يا آنكه برخي مسائل و موضوعات مرتبط با ظهور حضرت حجت (عج) را با يك نمادهاي غيرواقعي عجين و به جامعه القا ميكردند و مثلاً اظهار ميكردند كه ظهور تحقق پيدا كرده است. با اينگونه مواضع بود كه دست اين جريان براي جامعه مانند بسياري از جريانات منحرف ديگر رو شد. ادامه اين راه ميتوانست به ما ضربه بزند و ما را از مسير اصلي كه مسير تبعيت از ولايت و عمل به دستورات قرآن و شريعت اسلام و خدمت به مردم است دور كند.
با توجه به تجربيات اصولگرايان در عرصه قوه مجريه، مقننه و حتي مسئوليتهاي كلان شهري و كشوري و ضعفهايي كه در اين رابطه ديده شده، شما جريان اصولگرايي را داراي اين ظرفيت و قابليت ميدانيد كه يك كانديداي ولايتمدار، كاردان و خدمتگزار را به جامعه معرفي كند؟ من غير از آنكه ظرفيت اين را ميبينم، عمل و موفقيت را هم ميبينم. ما رويش زياد داشتهايم، انقلاب بسيار توانمند بوده و رويشهاي فراواني را هم باعث شده است به نوعي كه بين اين رويشها انتخاب و تصميمگيري سخت ميشود.
پس بايد انتظار داشت كه جامعه مثلاً براي انتخاب بين دو كانديداي قابل و شايسته اصولگرا هم مردد شود؟ اين براي بنده روشن و بيّن است و ما شاهد خواهيم بود كه چنين موضوعي به واقعيت خواهد پيوست، انشاءالله. البته ما تحليل خودمان را عرض ميكنيم و اميدواريم همان چيزي كه خداي متعال مقدر و تثبيت ميكند نيز همين باشد كه ما عرض ميكنيم. حتماً همينطور خواهد بود كه گزينههاي خوب و شايسته اصولگرايي معرفي ميكنند به گونهاي كه مردم براي انتخاب آنها دچار سختي بشوند. انشاءالله همينطور خواهد شد كه ما در بين اصولگراها به بهترين انتخاب برسيم.
در مقابل اصولگراها، اصلاحطلبان هم به تحركات گسترده و پرحجمي دست زدهاند؛ با توجه به عملكرد آنها در فتنه ۸۸ ارزيابي شما از اين فعاليتها چيست؟ بنده در انتخابات مجلس نهم هم كه چند ماه پيش برگزار شد عرض كردم كه مردم ما از جرياني كه مدعي اصلاحات بودند به دليل شناختي كه به دست آوردهاند( و برخي از آنها در پازل دشمن بازي ميكنند و برخي ديگر هم دستشان در دست دشمنان است) از آنها رويگردان شدهاند و قطعاً در انتخابات آتي به اينها روي خوش نشان نميدهند و اينها هم نبايد بيهوده خودشان را خسته كنند. اصلاحطلبان بيهوده خودشان را خسته ميكنند چرا كه در معادلات كشور ما ديگر جايي ندارند. بنابراين ارزش آن را ندارند كه به آنها بپردازيم و در موردشان حرف بزنيم.
استراتژي اين جريان براي انتخابات آتي رياستجمهوري چيست؟ همان استراتژي كه براي انتخابات مجلس داشتند. شايد گفتن يك مثال حال و وضع و اهداف اين جريان را نشان دهد؛ فردي كه در خانه قهر كرده بود و در گوشهاي خوابيده بود و گفت شام نميخورم اما موقعي كه براي او غذا كشيدند گفت من كه غذا نميخورم اما اين مقدار را براي هر كس كشيدهايد كم است. زماني كه اعضا و گروههاي اين جريان ديدند نظام و مردم براي قهر آنها ارزش و اعتباري قائل نيستند خودشان دست به تحركاتي زدهاند كه باز به قدرت و جايگاهي برسند اما قطعاً مردم براي چندمينبار دست رد به سينهشان خواهند زد.
ما بايد تلاش كنيم بصيرت آحاد ملت بالا برود و در كنار آن تلاش كنيم آن چيزي كه خوبتر و شايستهتر است به مردم معرفي كنيم. ما نبايد مطالب و گفتههاي خود را خرج اين جريان بيارزش كنيم و مردم نسبت به اينها بصيرت پيدا كردهاند و نسل پير و جوان ما متوجه شد كه دست آنها با دشمن در يك كاسه است و از اينها رويگردان شدهاند. صحبت كردن در مورد اين مدعيان اصلاحات وقت تلف كردن است و امثال موسوي خوئينيها حرف و اظهارنظر ميكنند كه ما به آنها بپردازيم. ما زماني در مورد باطل حرف ميزنيم كه باطل با چهره نفاق آمده باشد و مردم اينها را نشناسند، اما در شرايط كنوني و با توجه به عملكرد اين افراد بايد بگويم كه اينها ديگر چهره نفاق ندارند و دستشان براي مردم رو شده است.
برخي معتقدند بخشي از اصولگرايان با اصلاحطلبان در انتخابات آتي به ائتلاف برسند و از يك كانديدا حمايت كنند؛ ميزان موفقيت اين طرح را چقدر ميدانيد؟ بنده بارها در طول سالهاي اخير عرض كردهام كه اصلاحطلب كلمه خوبي است، اين مبادا خراب بشود، اين افرادي كه آمدند و از اين عنوان خوب استفاده كردند تا مردم ما را بازي بدهند و بعد معلوم شد بازيگر هستند را بايد مدعي اصلاحطلبي و مدعيان اصلاحات بدانيم. همين نكته را هم بايد در باب اصولگرايي عرض ميكنم؛ كساني كه ميآيند و با مدعيان اصلاحات ائتلاف پنهاني ميكنند و وارد معامله ميشوند و هم مدل آنها قدرت طلب ميشوند را بايد مدعيان اصولگرايي بدانيم. زماني كه مدعي اصولگرايي شدند بايد خاطر جمع باشند كه مردم سراغ آنها نميروند.
دلسوزان شروطي را براي حضور دوم خرداديها در عرصه انتخابات عنوان ميكنند، شما چه شرطهايي را براي حضور اين جريان در انتخابات لازم ميدانيد؟ ملت ايران، فتنه سال۸۸ و اقدامات فتنهگران را فراموش نخواهند كرد، اصلاحطلباني كه قصد حضور در عرصههاي سياسي و انتخابات را دارند بايد رسماً از فتنهگران اعلام برائت كنند و در غير اينصورت مردم آنها را از حضور در عرصههاي سياسي به ويژه انتخابات محروم ميكنند.
ماجراي اهل فتنه و انتخابات رياستجمهوري يازدهم همانند ماجراي آنها با انتخابات مجلس است، درباره فتنهگران هيچ موضوعي تغيير نكرده است و شرايط آنها همچون گذشته است؛ كساني كه حامي فتنهگران بودند راهي جز اعلام برائت از فتنه۸۸، براي حضور در انتخابات ندارند. اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات، مجبورند حرف جديدي بزنند اما بايد بدانند در صورت عدم اعلام برائت، مردم هيچ حرفي را از آنها نخواهند پذيرفت. اصلاحطلبان از عدم اقبال مردم آگاه هستند، ارتباط فتنهگران با بيگانگان در فتنه ۸۸ موجب بيآبرويي اصلاحطلبان شده است بر همين اساس مردم در صورتي كه اصلاحطلبان از فتنهگران اعلام برائت نكنند، به آنها اجازه ورود به عرصه انتخابات را نخواهند داد. برخي افراد اصلاحطلب نيز بايد بدانند در صورت اعلام برائت صوري از فتنهگران، مردم متوجه اقدام آنها خواهند بود لذا لازم است با محكوم كردن رفتار براندازان خط و مرز خود را با آنها مشخص كنند.
برخي از چهرههاي مطرح كشور در كنار حمايت تلويحي از زندانيان سياسي دوم خردادي و لزوم تعريف آنها در درون نظام به طرح مباحث چالشبرانگيزي نظير مذاكره با امريكا پرداختند، ارزيابي شما از اينگونه مواضع چيست؟ رهبري بارها فرمودند كه ما اهل مذاكره هستيم ولي آقايان براي ما تعيين تكليف نكنند، بر اساس منويات مقام معظم رهبري ما راه خودمان را ميرويم و از حقوق خودمان در همه جا دفاع ميكنيم.
برخيها خواهان مذاكره و رابطه ما با امريكا هستند و سؤال اين است كه آيا ما رابطه خود را در گذشته با امريكا قطع كردهايم يا از سوي آنها بوده است.
بايد گفت رابطه از سوي آنها پس از تسخير لانه جاسوسي در تهران با اعلام كارتر رئيسجمهور وقت امريكا يك طرفه قطع شد و چه زيبا امام راحل در آن زمان فرمودند كه رابطه ما با امريكا مثل رابطه گرگ و ميش است و اگر امريكاييها خواهان رابطه با ايران بودند، چرا ۶ ميليارد دلار سرمايه ايران براي خريد سلاح از آنها و ۳ ميليارد دلار اموال دولتي شاه در آن زمان را بلوكه كردند و به ما پس نميدهند.
همه اين درگيريها را طي اين ۳۳ سال انقلاب براي ما ايجاد كردند، امروز سفره اين درگيري ۳۳ ساله ايجاد شده براي دنيا پهن شده است و ۳۳ سال صبوري به خرج داديم و تحمل كرديم و امروز شاهد درگيري كشورهاي ديگر دنيا همچون مصر، ليبي، عربستان، امريكا و كشورهاي اروپايي هستيم.
تفكر مبارزه با استكبار توسط ملت را با وجود نابرابري قدرت، امام راحل به كشور القا كردند، جنگ ما و مقاومت مردم ما درس خوبي را به كشورهاي ديگر آموخت كه نتيجه آن بيداري اسلامي بوده است كه بسياري از ستمگران دنيا را نابود كرد.
البته بايد عرض كنم كه فتنهانگيزيهاي امريكا و ديگر كشورهاي همسو باعث تضعيف خودشان شد، امريكا با تحريم كشورها امروز به جايي رسيده است كه اوباما رئيسجمهور اين كشور لايحه بودجه را به كنگره ميبرد بر اين مبنا كه با همه فشارهايي كه تحمل كرديم و صرفهجوييهاي صورت گرفته، ۱۴ هزار ميليارد دلار درآمد كسب كرديم در حالي كه ۱۸ هزار ميليارد دلار خرج داريم و اين درصورتي است كه ۱۶ هزار ميليارد دلار نيز بدهي براي كشور مانده است.
اروپا نيز كه عين لباس به امريكا آويزان است، اقتصادي وابسته و متأثر از امريكا دارد و بحرانهاي اقتصادي كشورهاي اروپايي را نيز هر روز ميشنويم.
عدهاي معتقدند گرانيهاي اخير را گروهي خاص با اهداف انتخاباتي نظير جداسازي مردم ازنظام و كاهش مشاركت مردمي كليد زدهاند؛ نظر شما در اين رابطه چيست؟ بخشي از گرانيها به دليل خيانتهاي داخلي برخي بود كه شناسايي و برخورد شد و بخش ديگري نيز از جانب همين تحريمها و فشارهاي خارجي است و اين تحريمها، دنيا را در آستانه هرج و مرج و ويراني اقتصادي قرار داده است كه البته امتحان مناسبي براي كشورمان بود كه بنا به فرمايش اخير مقام معظم رهبري اين كارها كشور را واكسينه كرد.
البته بايد هوشيار باشيم كه رهبر فرزانه انقلاب پس از فتنه سال ۸۸ خبر از فتنه بزرگتري در دنيا داد كه همين ايجاد هرج و مرج اقتصادي بوده است و تأكيدات معظم له در ابتداي سال و تعيين شعار سال به عنوان توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني بايد به عنوان چراغ راه براي همگان باشد و اگر اين كار به خوبي انجام شود دنياي جديدي شكل ميگيرد.
تمام توطئهگران داخلي و خارجي بايد بدانند كه مردم پشت انقلاب و نظام و رهبري خود را تحت هيچ شرايطي خالي نميكنند و تجربه اين را به وضوح نشان ميدهد. مشاركت حدود ۶۵ درصدي مردم در انتخابات مجلس نهم هم آخرين نمونه آن است.
يكي ديگر از مطالبات مقام معظم رهبري در فواصل زماني مختلف وحدت بين سه قوه و همافزايي ناشي از آن بين مسئولان بوده؛ اين مطالبه چگونه قابل تحقق است؟ به طور كلي ما نظامي داريم كه هرچه مسئولان هماهنگتر عمل كنند كشور بهتر به پيش ميرود. البته نميتوانيم سليقه انسانها را يكي كنيم اما اين سليقهها را خط قانون و برنامه مصوب ميتواند به هم نزديك كند كه تأكيد مقام معظم رهبري نيز همينگونه است.
برخي معتقدند مجلس كنوني تغيير آنچناني نسبت به مجلس هشتم نداشته و نميتوان انتظار داشت كه اين مجلس انتظارات جامعه اصولگرايي را محقق كند؟ مجلس كنوني به مراتب از مجلس قبلي بهتر است. اصلاً مجلس جديد با اين مدل رأيگيري براي انتخاب هيئت رئيسه خيلي پيام داشت و ميزان رأي در مجلس قبلي و كنوني براي انتخاب هيئت رئيسه و تركيب كميسيونها خود بيانگر همه چيز است. با انتخاب خوب مردم، مجلس خوبي شكل گرفته است كه آثار آن را در آينده بيشتر خواهيم ديد.
به عنوان آخرين سؤال بفرماييد برخورد قوه قهريه با مفاسد اقتصادي تا اينجاي كار راضي كننده بوده است؟ اعتقادم بر اين است كه مفاسد اقتصادي كه امروز پديدار شده است به طور كلي طراحيهايي بوده است كه براي براندازي دولت توسط افرادي در خود دولت شكل گرفته است.
اين به اين معناست كه خيانتكاراني در همين دولت كه البته تعدادشان زياد هم نيست به اين مفاسد دامن زدهاند و اگر قرار باشد روزي افشاگري شود واقعيتهاي زيادي در اين مورد گفته خواهد شد.
از ابتدا نيز اين براندازي پيشبيني ميشد، به طور كلي ميتوان گفت كه جريان انحرافي طرح براندازي را راه انداخته و زماني كه انسان به اين پروندهها مينگرد به اين نتيجه ميرسد كه حرف از اين فرد و آن فرد نيست بلكه فراتر از اينهاست و جريان انحرافي با اين اختلاسها به دنبال بردن آبروي نظام است تا باعث درهم ريختگي نظام شود.
متأسفيم كه شاكله اصلي خوب متوجه اين موضوع از ابتدا نشده است و اميدواريم اين افشاگريها باعث بيداريشان شود.