قوانيني چون نماز، روزه، زكات، حج و... و حجاب، حجابي كه مأمن بانوي عفيف و پاكدامن مسلمان است اما متأسفانه به علت غفلت برخي از بانوان محترم و همچنين غفلت مسئولان و نهادهاي ذيربط با ناهنجارياي بهنام بدحجابي و حتي بيحجابي كه دور از شأن يك جامعه اسلامي است را شاهد هستيم. علت و معلولي كه باعث شدند تا آيتالله سيد احمد خاتمي خطيب نماز جمعه تهران به آن واكنش نشان دهند. در گفتوگويي با ايشان محورهاي اصلي اين نماز جمعه را مورد بررسي قرار داديم كه يكي از آنها مقوله عفاف و حجاب است.
ترويج فرهنگ حجاب و عفاف و مقابله با پديده ناهنجار بدحجابي، موضوعي است بديهي و تمامي دلسوزان نظام و مردم بر آن تأكيد دارند، اما چگونگي و نحوه نهادينه سازي و بسط اين فرهنگ و از طرف ديگر برخورد با بدحجابان موضوعاتي هستند كه همواره بر سر آن اختلاف نظر وجود داشته است. عدهاي برخوردي انتظامي را مؤثر دانسته و عدهاي ديگر طرفدار برخورد فرهنگي، در قالب صدا و سيما و مطبوعات و... هستند. شما كدام رفتار را مؤثرتر و البته واقع بينانهتر ميدانيد؟
بسمالله الرحمن الرحيم. به نظر ميرسد كه مشكل ما در حل معضل بدحجابي نحوه برخورد نيست. مشكل ما كساني هستند كه در جامعه تأثيرگذارند و سخنانشان و تصميمشان ميتواند مؤثر باشد ولي متأسفانه اين وضعيت تأسفبار حجاب و عفاف را خطر نميبينند و ميگويند عادي است! من مطمئن هستم تا اين طرز تفكر در مسئولان ما وجود دارد نبايد انتظار هيچگونه اقدام مناسبي در اين عرصه را داشت. برخي از اين آقايان با مقابله با باندهاي گسترش فحشا موافقند(كه البته طبيعي است) اما اين وضعيت نامناسب حجاب را خطر نميبينند در حالي كه من بر اين باورم كه بدحجابي و بعضاً بيحجابي در عرصه فرهنگي انقلاب اسلامي خطر محسوب ميشود. حقايق و وقايع تاريخي اين را به ما ميگويند. سرانجام دولت اسلامي حاكم بر «اندلس» كه با فحشا و فساد از پا درآمد اين نكته را به ما گوشزد ميكند كه بايد چنين فسادي را از ريشه نابود كنيم. مطلب دومي كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه معناي خطر ديدن فساد فرهنگي به معناي ناديده گرفتن فساد اقتصادي و سياسي نيست.متأسفانه بعضيها زماني كه متدينين وارد صحنه شدند و انتظار مقابله با ناهنجاريهاي فرهنگي را داشتند، گفتند: اينها ميخواهند فسادهاي سياسي و اقتصادي فراموش شوند...!
اين قضاوتها، قضاوتهاي نادرستي است. فساد، فساد است و بايد با آن مقابله شود، چه فساد فرهنگي باشد چه اقتصادي و چه سياسي. اما درپاسخ به سؤال شما بايد بگويم كه ما در رابطه با حجاب به روايتي از امام صادق(ع) اتكا ميكنيم. ايشان ميفرمايند كه:«خداوند نخواسته است كه زبان باز اما دست بسته باشد، بايد اين دو با هم هماهنگ باشد» دست نماد كار اجرايي و زبان نماد كار فرهنگي است.
ما معتقديم كه بهترين كار اجرايي در مقابله با بدحجابي همان مصوبه سال۱۳۸۶ شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه بيش از سيصد ماده دارد و براي بيش از ۲۵ نهاد وظيفه تعيين كرده است. بنابراين بايد بگوييم برخورد قانوني نه برخورد انتظامي، كه از آن ۲۵ وظيفه تعيين شده يك وظيفه مربوط به نيروي انتظامي است.
بنابراين مسئولان كشور بايد خطر بيحجابي و بدحجابي را لمس كنند و بدانند كه راه چاره و راه علاجش هم همان مصوبه سال ۸۶ است. من شديداً متأسفم، تأسفي كه از شدت آن آدم آه ميكشد! آه بكشيم كه چرا اين مصوبه اجرا نميشود؟!
اجرايي نشدن اين مصوبه چه دليل يا دلايلي دارد؟
اين بستگي به طرز تفكر مسئولان دارد. ميگويند بگذاريد مردم آزاد باشند، هركه خواست حجاب را انتخاب كند و اگر نخواست انتخاب نكند. اين همان ليبراليسم فرهنگي است كه در انديشه و فكر برخي از مسئولان رسوخ پيدا كرده است. در همه جاي دنيا حقوق ملت، خطر قرمز آزادي است و بايد دانست كه بدحجابي حقوق ملت را زير پا ميگذارد. بدحجابي امنيت رواني را از بين ميبرد، امنيت خانوادگي را از بين ميبرد، فروپاشي خانوادهها را در پي دارد. الان همه ميدانند كه معضل طلاق از اساسيترين مشكلات جامعه ماست. طلاق ميتواند ۱۵-۱۰ عامل داشته باشد اما يكي از دلايل آن همين بدحجابي است. اين آقايان حتي اگر فكر مذهبي هم ندارند بايد بدانند كه حق ملت است كه جامعهاي امن و آرام داشته باشند. امنيت فقط امنيت جاني نيست، امنيت فرهنگي، خانوادگي و فكري هم هست. اين تفكر كه هر كس هر طور ميخواهد زندگي كند فرهنگ طاغوتي است. ثانياً انقلاب ما اسلامي است و نظام ما جمهوري اسلامي است و بايد همه چيز ما در تراز نظام جمهوري اسلامي باشد. به يا دارم كه يكي از مسئولان سابق كشور ما گفته بودند ايران پوشيدهترين كشور جهان است. من هم گفتم كدام كشور در جهان بيش از دويست هزار شهيد دارد؟ مردم اين كشور بيش از دويست هزار شهيد دادهاند تا شاهد تحقق احكام اسلام باشند. خب مسئولي كه ميگويد هر كسي ميخواهد حجاب را رعايت كند، هر كس ميخواهد رعايت نكند در تراز جمهوري اسلامي نيست. آزاد گذاشتن بدحجابي و بيحجابي دهن كجي به حكم شرع است.
نميتوان از طرحهاي امنيت اجتماعي- اخلاقي و مبارزه با بدحجابي صحبت كرد، اما گذري به عملكرد گشتهاي ارشاد نداشت و آن را نقد نكرد. با توجه به انتقاداتي كه نسبت به گشتهاي ارشاد هست بفرماييد سنجش ابعاد مثبت و منفي آن در دو كفه ترازو چه چيزي را نشان ميدهد؟
من دراين باره با مسئولان سطح بالاي نيروي انتظامي صحبت كردهام؛ آنها ميگويند كه اگر ما نبوديم و اقدامات ما نبود وضعيت از آنچه كه هست خيلي بدتر ميشد. البته اينكه نهادي در كشوري جهت ترويج فرهنگ عفاف و حجاب كار و با بيحجابي مبارزه ميكند شايسته تقدير است ولي ما معتقديم كه نيروي انتظامي به تنهايي نميتواند كاري از پيش ببرد. مبارزه با فساد فرهنگي بايد تشبيه شود به عملياتهايي كه در طول هشت سال دفاع مقدس انجام شد. در يك عمليات لشكر عليبن ابيطالب علي (ع) از يك سو، لشكر امام حسين (ع) از يك سو و لشكر محمد رسول الله از سوي ديگر ميآمدند و نتيجه فتح و پيروزي بود. اما در اين عرصه كافي بود يك لشكر خودش را دير برساند و عمليات شكست بخورد. واقعيت اين است كه مبارزه با اين فساد فزاينده نياز به ورود همه ارگانها و دستگاهها دارد. همه بايد وارد شوند اگر تنها نيروي انتظامي وارد شود اين امر محقق نخواهد شد.
صدا و سيما بايد در زمينه عفاف و حجاب فيلمهاي جذاب بسازد. آموزش و پرورش هم وظيفه دارد؛ دريغ از اينكه يك بروشور دو صفحهاي و كوتاه به دختران ۹ ساله درباره حجاب داده شود، دريغ از اينكه با اين بروشورهاي كوچك و كوتاه دختران را به حجاب تشويق كنند. وقتي دختر به كلاس چهارم دبستان رسيد با اهداي يك بروشور كمي متنوعتر از قبل(مثلاً در چهارصفحه) دختران را به حجاب تشويق كنند. دريغ! همه بايد وارد ميدان شوند؛ حوزههاي علميه، سازمان تبليغات، دفتر تبليغات و.... در طول اين چند سال ما چقدر با نشر كتب مرتبط، حجاب را تبليغ كرديم؟ بعد از كتاب «مسئله حجاب» شهيد مطهري چند كتاب به چنين وزانت و متانتي نوشته شده است؟ بايد با جرم مشهود مقابله شود، اما مقابله قانوني، يعني آنكه من طلبه نميتوانم بگويم هر كاري را كه گشت ارشاد انجام داده درست است. هرگز چنين چيزي را نميتوانم بگويم؛ هم گشتهاي ارشاد بايد براساس موازين عمل كند و هم ديگران.
لطفاً يك مقدار صريحتر صحبت كنيد؟
كساني كه دراين حوزه قرار ميگيرند بايد خودشان هم حجاب داشته باشند. لااقل همسر و دخترانشان با حجاب باشند. كسي كه در حوزه گشت ارشاد ميخواهد با بدحجابي مقابله كند بايد چنين باشد نه اينكه همسر و دختر خودش هم بدحجاب باشند! من ضمن اينكه به طور كل خدمات گشت ارشاد را تأييد ميكنم، اما همه عملكرد آن را تأييد نميكنم چون ممكن است تخلفاتي صورت گرفته باشد. اگر اين كار دوباره بازگردد به بسيج و بسيج اين مسئوليت را بر عهده بگيرد ميتواند بسيار مؤثرتر و فعالتر باشد. البته به شرط آموزش و برنامه! البته كوبيدن گشت ارشاد و مورد تهاجم قراردادن گشت ارشاد را نيز نادرست ميدانم ضمن اينكه آنها نيز مانند همه نهادها ممكن است تخلفات و اقدامات غيرقانوني داشته باشند ولي همين كه در صحنه هستند خوب است اما بايد فكر اساسيتري كرد كه آن ورود همه نهادها به صحنه است.
برخي ازگروهها يا اشخاص گشتهاي ارشاد را برخلاف مصلحت نظام ميدانند و برخي ديگر آن را عين مصلحت نظام ميدانند؛ نظر شما در اين باره چيست؟
من فكر ميكنم كه به اندازه كافي در مورد گشتهاي ارشاد صحبت كردم و لازم نميدانم كه بيش از اين صحبت كنم.
شما در مورد احتمال تخلفات و احتمال بيقانونيها صحبت كرديد. صريح بفرماييد منظور شما از اين بيقانونيها و تخلفات احتمالي چيست؟
من به طور كل ميگويم هيچ كس حق ندارد به بهانه عفت و حجاب بيقانوني كند و تلنگري به كسي بزند.
اين يعني خلاف قانون، هر كاري كه در نظام اسلامي ميشود بايد بر طبق قانون باشد. امام در «تحرير الوسيله» آوردهاند كه اگر كسي در امربهمعروف و نهي از منكر ديد كه نياز به ضرب و جرح است بايد از حاكم شرع اجازه بگيرد حالا كه نظام اسلامي است و عمل به قانون خودش يك معروف است و زير پا گذاشتن قانون يك منكر، اگر كساني خواستند در اين زمينه اقداماتي كنند قطعاً بايد مقررات را رعايت كنند.
آيا برخورد فيزيكي با بدحجابان طبق قانون است؟
قاضي بايد طبق قانون بگويد،حاكم بايد بگويد و هيچ كس ديگري در اين رابطه حق ندارد ولي امر به معروف و نهي از منكر لساني وظيفه همگان است.
بسيار خب! اگر اجازه بدهيد برويم سراغ نهادهاي فرهنگي كه در رأس آنها صدا و سيماست. صدا و سيمايي كه اين روزها به علت عملكرد ضعيفش و پخش برنامههايي كه بعضاً بيشتر با فرهنگ غرب همخواني دارند مورد انتقاد قرار گرفته است. چنين عملكرد ضعيفي چه دليلي ميتواند داشته باشد؟
نبايد عملكرد صدا و سيما را سياه سياه يا سفيد سفيد ببينيم. صدا و سيما در عرصه معارفي و سياسي انصافاً خوب عمل كرده است و نمره قابل قبولي ميگيرد لكن خود مسئولان صدا و سيما هم بر اين باورند كه در عرصه فيلم، هنر و موسيقي مشكل دارند و به نظر من پذيرفتن اشكالات يكي از ابعاد انصاف است. اين زمينه هم نيازمند حضور مردم، حوزههاي علميه و ساير نهادها در عرصه است.
انتقادهايي كه متدينين ما ميكنند قابل عرضه و قابل پيگيري است.
از اينكه وارد صحبتهايتان ميشوم عذر ميخواهم؛ لطفاً بفرماييد چه نوع انتقادي و با چه مشخصاتي قابل پيگيري و عرضه است.
بايد از پخش يك برنامه و فيلم خوب به وسيله نامه يا تلفن تشكر كنند اما زماني كه يك فيلم مبتذل را ميبينند به وسيله همان تلفن و نامه و به صورت جزئي از صدا و سيما انتقاد كنند. جزئي يعني آنكه بنويسند يا بگويند كه فلان فيلم در فلان ساعت در فلان شبكه داراي اين مشكلات است؛ خب اين نوع انتقاد قابل عرضه و پيگيري است، اين نوع انتقادات است كه ميتوانند تأثيرگذار باشند. به عبارت ديگر در همه جا بايد امر به معروف و نهي از منكر را پياده كنيم حتي در عرصه سيما بنده بر اين باورم كه مسئولان اصلي صدا و سيما دوست ندارند خلاف شرع عمل كنند. به هر حال ميخواهم بگويم كه رسانه ملي زبان نظام و حلقه واصل مردم به نظام است. صدا و سيما ضمن اينكه در برابر حلال و حرام خدا نبايد بيتفاوت باشد در برابر منكر نيز نبايد بيتفاوت باشد. ما بايد طوري از اين حلقه وصل انتقاد كنيم تا خدايي ناكرده قطع نشود. اگر اين حلقه وصل قطع شود جايش را رسانههاي بيگانه ميگيرند. ديگر آن مقدار انتظاراتي كه هم از صدا و سيما داريم از بين ميرود.
فكر ميكنم درباره اين پاسختان هم بايد صريحتر صحبت كنيد.
در باب صدا و سيما بعضيها ميگويند كه انتقاد آن انتقاد از رهبري است چون مسئول صدا و سيما را رهبري منصوب ميكند در حالي كه واقعيت اين است و من به صراحت عرض ميكنم كه براساس قانون رهبري مسئول صدا و سيما را انتخاب ميكند اما اداره آن زير نظر قوه مجريه، مقننه و قضائيه است. پس بنابراين انتقاد (البته سازنده) به صدا و سيما انتقاد از رهبري نيست و نكته قابل توجه اين است كه بيشترين حساسيت را شخص مقام معظم رهبري دارند.
براساس مصوبه سال ۱۳۸۶ يكي از ارگانهايي كه در قبال عفاف و حجاب مسئوليت دارد آموزش عالي كشور است. اما متأسفانه ديده ميشود كه اكثر خروجي دانشگاه آزاد، افرادي هستند بيگانه با فرهنگ عفاف و نحوه برخورد و روابط بين دختران و پسران در آن به شكل بسيار مبتذلي برقرار است...
در اين باره اميدوارم كه فرد جديدي كه به رياست اين دانشگاه منصوب شده است بتواند فكري به حال دانشگاه آزاد بكند. اما الان به هر نقطهاي از كشور كه سفر ميكنيم ميبينيم مردم مينالند از بدحجابي؛ نه تنها در شهرستانها بلكه در شهرهاي بسيار كوچك وضعيت همينگونه است، شهرهايي كه تا قبل از رفتن دانشگاه آزاد به آنجا يك مانتويي هم نداشتند ولي بدحجابي و بيحجابي پس از آمدن دانشگاه آزاد در آن شهر گسترش چشمگيري داشته است. من معتقدم كه مسئولان اين دانشگاه جايي براي دفاع از عملكرد خود ندارند. اينكه دانشجويي از يك استان به استان ديگر ميرود خود زمينهساز مشكلات است. پذيرش دانشجو بايد بومي باشد، در خود منطقه باشد در اين صورت ملاحظات بيشتر است. اميدوارم كه مسئول جديد دانشگاه آزاد حتي اگر مسئله عفاف و حجاب را اگر در درجه اول قرار نداد در زمره اولين دغدغهها و برنامههاي اين دانشگاه بگذارد.
در اوايل گفتوگو بود كه به باندهاي گسترش فحشا اشاره كرديد، در مورد اين باندها بفرماييد.
وجود اين باندها را نميتوان انكار كرد به خصوص در قم كه افرادي دستگير شدند كه فقط وظيفهشان اين بود پولي بگيرند و با وضع نامناسب پوشش در قم به رفت و آمد مشغول شوند. مسئولان امنيتي كشور نبايد خطر اين باندها را از باندهاي مفسدان اقتصادي كمتر ببينند و بايد بدحجابهايي كه بهصورت برنامهريزي شده در پي گسترش بدحجابي هستند شناسايي و طبق قانون با آنان برخورد شود. من مدام تكرار ميكنم كه در نظام جمهوري اسلامي كسي نبايد سر خود كاري بكند. بايد مسئولان مربوط طبق قانون كار خود را انجام دهند، مفسدان فرهنگي و گروههاي ترويج چنين فسادي را شناسايي كرده و به آنها مثل مفسدان سياسي و اقتصادي نگاه كنند.
اگر فرمايشي در مورد برخورد با بدحجابي نداريد گفتوگو را با محوري ديگر ادامه دهيم.
به طور كل حرف ما در اين عرصه اين است كه حداقل انتظار ما از برخي مسئولان اين است كه گناه بدحجابي را كمرنگ نكنند، اقدام پيشكششان! و باعث نشوند بدحجابها خيال كنند كه كار خوبي انجام ميدهند.
جنابعالي در خطبههاي نماز جمعه از صفت «مبتذل» براي برخي از فيلمهاي سينمايي كشور استفاده كرديد. فكر نميكنيد صفت مبتذل خيلي در خور و مناسب نبود؟
من منظورم از «مبتذل» لختي و عرياني نيست، منظورم فيلمهايي هستند كه در تراز جمهوري اسلامي نيستند. اگر برداشت آقايان از مبتذل، عرياني و لختي است اشتباه ميكنند، من منظورم اين بوده است كه نبايد در سينماي ما فيلمي گذاشته شود كه با اخلاق و احكام دين و مباني دين در تضاد باشد و منكرات محض مثل بيحجابي و بدحجابي در آن ديده شود. پس بنابر اين حرف كلي ما در باب سينما اين است كه بايد در تراز و سطح نظام اسلامي باشد نه تنها سينما بلكه همه عرصهها ؛ خداوند ميفرمايند: «صبر پيشه كنيد در برابر آنچه كه به شما ميرسد» اما آنچه كه به ما رسيد به جاي تشكر توهين بود. من هم برخوردي نميكنم و نكردم تا زماني كه اين حملهها نسبت به شخص بنده باشد اما زماني كه ببينم حكمي از احكام خداوند مورد تحقير و توهين قرار بگيرد همچنان در صحنه هستم.
به عنوان سؤال بعدي ميخواهم جايگاه و شأن مجمع تشخيص مصلحت نظام را از حضرتعالي بپرسم. بفرماييد وظيفه و حيطه اين مجمع در نظام ما چيست؟
تشكيلات مجمع تشخيص مصلحت قبل از آنكه به صورت قانون در بيايد، از سوي امام (ره) شكل گرفت و بعد به صورت يك نهاد قانوني درآمد. اعضاي اين مجمع در حقيقت نماد خرد جمعي هستند كه به نوعي به مقام معظم رهبري مشورت ميدهند. تركيبشان هم به نوعي است كه همه گونه سلائق درون نظام در آن مشاهده ميشود و چهرههايي در آن حضور دارند كه از لحاظ فكر، كار و اجرا نقش آفرينند و نيروهاي مفيد و ارزشمندي هستند. يكي از مأموريتهاي مجمع تشخيص مصلحت نظام اين است كه در اختلافات بين مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان كه گاه پيش ميآيد حرف آخر را بزند و اختلافات را رفع كند مثل آنچه كه تاكنون بوده است و اين خردورزان گاه حق را به شوراي نگهبان ميدهند، گاه به مجلس شوراي اسلامي و گاه به نظر سومي ميرسند. وظيفه ديگر اين نهاد اين است كه در مسائل كلان نظام مشاور مقام معظم رهبري باشد. نهاد، نهاد محترمي است و افرادي هم كه در اين نهاد قرار ميگيرند با تدبير مقام معظم رهبري انتخاب ميشوند. بيمهريهايي كه گاه نسبت به اين نهاد ميشود به نظر من درست نيست، نبايد نهاد مجمع تشخيص مصلحت نظام و هيچ نهاد ديگر نظام به خصوص قواي مجريه، مقننه، قضائيه و شوراي نگهبان را مورد تحقير قرار داد.
برخي از بزرگان نظام كه هر چه ميگذرد شاهد فاصله گرفتن بيشتر آنان از رهبري و اصول نظام و انقلاب هستيم، گاهي اظهار نظراتي ميكنند كه به مذاق گروههاي ضد انقلاب و كشورهاي خارجي و بيگانه خوش ميآيد؛ به عنوان مثال در روز ۱۲ اسفند در پاي صندوق رأي اظهار نظري ميكنند كه گويي قصد تحتالشعاع قرار دادن حماسه ملت ايران را دارند يا هنگامي كه كشور ما تحت تحريم است بحث ارتباط با امريكا را مطرح ميكنند. عملكرد اين افراد را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
نظر من اين است كه به جاي نقد افراد بايد عملكرد آنان را نقد كنيم. اين شيوه دين ماست. به ما گفتهاند «نگاه نكنيد كه چه كسي اين حرف را ميزند، به حرف و محتوا نگاه كنيد» بنده به صراحت ميگويم كه اظهار نظر در جمهوري اسلامي آزاد است و هيچ كس را نبايد به خاطر اظهار نظر ملامت كرد. البته كسي كه اظهار نظر ميكند بايد منتظر نقد هم باشد. به قول معروف كسي كه خربزه ميخورد بايد پاي لرزش هم بنشيند. در جمهوري اسلامي همه آزادند، اظهار نظر آزاد است، ما در جمهوري اسلامي جلوي اظهار نظر را نميگيريم. ثانياً مسئله قطع رابطه با امريكا يك منطق داشت. امريكا رابطهاش را با ما قطع كرد و امام (ره) هم استقبال كردند و فرمودند اگر امريكا يك كار خوب انجام داده باشد همين است. منطق رابطه با امريكا اين بود كه امريكا شيطان بزرگ است. آيا با وجود گذشت ۳۳ سال از انقلاب شيطنت امريكا كم شده است؟ روحيه استكبارياش كم شده است؟ بنده علي التحقيق ميگويم: نه؛ بر شيطنت امريكا افزوده شده است؛ امريكايي كه در فتنه ۸۸ با تمام قوا به حمايت از فتنهگران پرداخت و هم اكنون پاي ثابت همه فتنهها در جهان است. از جناياتي كه در بحرين انجام ميشود حمايت ميكند، هم آل خليفه و هم آل سعود نوكرهاي امريكا هستند. اگر چراغ سبز امريكا نبود قطعاً اين جنايات صورت نميگرفت. در سوريه در تقويت و تحريك مخالفان تروريست بشار دست امريكا در كار است. بنابراين اگر امريكا آن روز شيطان بزرگ بود امروز شيطان بزرگتر است! هيچكس نميتواند ادعا كند كه شيطنت امريكا كم شده است.
البته واقعيت اين است كه امروز ابهت امريكا ريخته است. عراق را با هزاران كشته و خرج ميلياردها دلار، دست از پا درازتر ترك كردند. جنبش وال استريت امان مسئولان امريكايي را بريده، نشانهاش هم همين دستگيريها و زندانيها هستند. امريكا ديگر قدرت برتر نيست اما شيطان بزرگتر است. آنها بايستي در مذاكره خود و ديگران را به يك اندازه ببيند امريكا نبايد خودش را كدخداي جهان بداند.
امريكا ديگر كشورها را چون رعيت ميبيند. خب روشن است مذاكره در چنين شرايطي معنا ندارد؛ تا امريكا چنين خوي استكباري دارد حق همان منطق امام (ره) است. منتها بعضيها ميگويند تا كي؟!
ما هم ميگوييم تا اين خوي استكباري هست مبارزه هم هست. مثل نماز، مثل روزه كه تا زندهايم بايد نماز بخوانيم و روزه بگيريم. ما بايستي مجاهد فيسبيلالله باشيم. ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم/ موجيم كه آسودگي ما عدم ماست. بنده در خصوص مسئله فكري فرهنگي و سياسي معتقدم كه فضا را شخصي نكنيم. فردي نكنيم، بايد فكر را با فكر جواب دهيم. پاسخ منطق را با منطق بدهيم. اين بيشتر جواب ميدهد...
اما منطق اين دسته از بزرگان نظام خيلي شبيه گروههاي سكولار و ضد انقلاب است!
لطفاً جملهتان را باز كنيد و بگوييد منظورتان دقيقاً چيست!
اين سخنان گاهي از ضد انقلاب هم شنيده ميشود...!
خب ما با ضد انقلاب كه ميخواهند شعار سياسي بدهند كاري نداريم، البته اگر فكر ميكنيد منطقي حرف ميزنيد به آنها ميگوييم سخنان شما منطقي نيست، قرآني نيست.
شما فكر ميكنيد بايد بين سخنان بزرگان نظام و ضد انقلاب تفاوت وجود داشته باشد؟
بزرگ نظام هر كه هست بزرگياش به اندازهاي است كه حرمت نظام را نگاه دارد. آن بزرگ هم به اندازه ديگران اجازه اظهار نظر دارد اما باز تأكيد ميكنم كه پرونده امريكا و مذاكره با امريكا يا عدم مذاكره با امريكا مربوط به شخص مقام معظم رهبري است. در اين رابطه دستور، دستور ايشان است و هيچ مقامي نميتواند در اين رابطه تأثيرگذار باشد.
انقلاب اسلامي در طول ۳۳ سال گذشته با ريزشها و رويشهايي همراه بوده است. آيا چنين نظراتي نشانه ريزش افراد است؟
فكر ميكنم همين كه گفتم بايد حريم مجمع را نگاه داشت جواب اين سؤال شما هم هست. خيلي چالشي سؤال ميپرسيد! از من چالشي سؤال نپرسيد.