«لايستوي القاعدون من المؤمنين غير اولي الضرر و المجاهدون في سبيلالله باموالهم وانفسهم... (هرگز) افراد با ايماني كه بدون عذر، از جهاد باز نشستند، با مجاهداني كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند...» «ائمه اطهار(ع) در هر زماني مصلحت اسلام و مسلمين را در نظر گرفتند و چون دورهها و زمانهها و مقتضيات زمان تغيير كرد، خواهناخواه همانطور رفتار ميكردند كه مصالح اسلامي اقتضا ميكرد و در هر زمان جبههاي مخصوص و شكلي نو از جهاد ميآمد و آنها با بصيرت كامل آن جبهه را تشخيص ميدادند».
اين بيانات شهيد مطهري نشان ميدهد كه در هر دوره نوع جهاد و ميدان مبارزه آن تغيير ميكند و آنچه مهم است شناخت آگاهانه ميدان نبرد در هر دوران و جهاد در جبهه جريان حق است و از همه آن مهمتر اينكه رهروان اين حركتها هر يك به دلايلي پا به اين مسير گذاردند كه با هيچ مشكلي از پا نخواهند نشست.
آمدهاند تا جهاد را براي خويش معنا كنند، همه دغدغهشان هم توجه به رهبرشان بود كه نكند حرف امام خامنهاي زمين بماند. براي آشنايي با گوشهاي از فعاليتهاي جهادگران، فرشاد عالي، دانشجوي كارشناسي روابط عمومي و متولد ۱۳۶۵ از جهادگران جبهه جهادي منتظران خورشيد مهمان گفتوگويمان شد، خواندنش خالي از لطف نيست.
چطور شد كه فعال جهادي شديد؟
علاقه من از سنين خيلي پايينتر شروع شد، وقتي در تلويزيون بچههاي جهادگر را ميديدم كه براي خدمترساني به روستاها و مناطق محروم ميرفتند از راههاي صعبالعبور ميگذشتند و شبانهروز براي رفع محروميت مردم تلاش ميكردند، دوست داشتم من هم همراهشان باشم.
كمي كه بزرگتر شدم و دستورات الهي و تأكيدات ائمه و انبياء را ملاحظه كردم، به اهميت اين كار بيشتر پي بردم، همانطور كه امام صادق(ع) فرمودند: «راه رفتن يك مسلمان براي رفع حاجت مسلمان ديگر، از ۷۰ بار طواف خانه خدا بهتر است» يا بيان امام خامنهاي كه فرمودند: «فلسفه وجودي ما چيزي بجز خدمت به مردم نيست».
همه اين تفكرات را كه مرور ميكنم، به اين نتيجه ميرسم كه ديگر دليلي بر بيتوجهي نيست. وظيفه مسلماني ايجاب ميكند كه نگران مشكلات ديگر مسلمانان باشد و تحمل محروميت آنها را نداشته باشد. هر چند بايد به رضاي خدا راضي بود اما مسلمان واقعي پيوسته در حال حركت به سمت افقهاي روشن و پيشرو است.
پس هجرت را آغاز ميكنيم تا زنگار از دلمان بشوييم. ميرويم براي خودسازي خودمان، براي اينكه بدانيم چقدر اهل عمل هستيم و بالاترين انگيزه براي من كه به موتور حركتيام در اين كار تبديل شد اين جمله حضرت آقا بود كه فرمودند: «خود حضور يك جوان مؤمن و متدين و متشرع در يك مجموعه روستايي در بين جوانان و در بين مردم، مظهر مجسم آيههاي قرآن است». اين جمله بالاترين انگيزهام شد كه اگر خدا بخواهد و تا آنجا كه در توانمان باشد و نفس هست در اين راه فعال باشم.
چطور با جبهه جهادي منتظران خورشيد آشنا شديد؟
۲۲ بهمن سال ۱۳۸۱ كه اولين جرقه تشكيل گروه جهادي منتظران خورشيد و خدمت به محرومين در ميان تعدادي از جوانان زده شد. پس از بررسيها و شناساييهاي اوليه، توسط اين گروه نخستين اردو در مرداد ۱۳۸۲ به مقصد روستاي امام حسن عسكري(ع) (عليا- سفلي و وسطي) از توابع قصرشيرين و روستاهاي معروف گورسفيد از توابع گيلانغرب برگزار شد تا پيوند عميقي را ميان جهادگران جبهه و جنگ و جهادگران نوجوان و جوان و نسل سومي برقرار كند. در نزديكي روستاي امام حسن عسكري(ع) سنگرها و آثار جنگ و حضور رزمندهها هنوز وجود داشت و مزار شهدايشان تبديل به يك زيارتگاه شده بود اما نوع آشنايي من با اين گروه جهادي از هيئت ختم صلوات دارالذكر بود كه در سال ۱۳۸۷ از دانشآموزان، دانشجويان، پزشكان، مهندسان و علما و روحانيون تشكيل شده بود كه تاكنون هم توفيق حضور در روستاهاي عباسآباد، نعمتآباد، ايليخ بولاغي و شيرين بولاغي در منطقه دشت احمد در بخش مركزي استان قم را داشتيم كه مسئول كميته عمراني گروه بودم و توانستيم با همت بچهها ساخت دو خانه ۵۸ متري را انجام دهيم.
در ادامه كار در روستاي پسقلعه در تهران، فعاليت عمراني، فرهنگي انجام داديم كه بحمدالله نتايج خوبي هم داشت. در مرحله بعدي فعاليت در استان سيستان و بلوچستان و روستاهاي زبرينگ، كوردان، چيلكنار در ايام تابستان و نوروز و همچنين در طول سال انجام دادهايم كه در سال ۱۳۹۱ هم در ادامه فعاليتهايمان از ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ تا پنجم فروردين ۱۳۹۱ هم در استان سيستان و بلوچستان بوديم.
از فعاليتهاي جبهه جهاديتان برايمان بفرماييد؟
فعاليت عمده و گسترده گروه از نوروز ۱۳۸۹ با ورود به مجتمع روستايي پيامبراعظم(ص) شامل سه روستاي زبرينگ، كوردان وچيلكنار كه از نقاط محروم شهرستان بودند و مسير صعبالعبور آن موجب عدم حضور هيچ فرد غيربومي و هيچ مسئولي بود كه منتظران خورشيد تصميم گرفت فعاليتهاي خود را در اين منطقه تداوم ببخشد.
علتش هم تجارب ارزنده ساخت خانه در گرماي قم و فعاليتهاي ماندگار در استانهاي مختلف به ويژه اردوي پسقلعه تهران در كوههاي سخت اطراف تهران با دهان روزه و صعود چندبار در روز در ماه مبارك رمضان بود كه موجب شد تا اين گروه بتواند سختيهاي زبرينگ را مانند خوردن آب رودخانه، نداشتن حمام، ناامني كاذب در منطقه و... به راحتي تحمل كرده و به لطف خدا تاكنون توانستهايم در آن ديار عاشقانه به خدمترساني ادامه بدهيم.
در مراحل بعدي در زمينه مديريتي، ۱۴ كميته را فعال و سازماندهي كردهايم كه شامل كميتههاي فرهنگي، عمراني، ورزشي، پژوهشي، آموزشي، بهداشت و درمان، اقتصادي، اشتغالزايي، كشاورزي، مطالبات اداري و... است.
نگاه شما به عنوان يك فعال جهادي به فعاليتهاي جهادگران و بحث خدمترساني در عرصه جهادي چيست؟
همانطور كه ميدانيد حركتهاي جهادي داراي ابعاد و عرصههاي مختلف و متنوعي است كه به فرموده رهبري جهاد ابعاد مختلف دارد، هم فكري است هم فرهنگي هم عمراني و هم اقتصادي. ما نبايد فرهنگ جهادي را محدود به حركتهاي جهادي يا اقتصادي كنيم.
هر شخص در هر فضا و در هر جايگاهي كه قرار دارد ميتواند فرهنگ جهادي را نهادينه كند. مثلاً اگر فردي در اداره خود بتواند علاوه بر موظفي خود براي رفع و حل مشكل مراجعان كار فيسبيلالله انجام دهد، اين فرهنگ جهادي است و يكي از راهبردهاي موفقيت او خواهد بود كه توانسته است در جامعه پويا نقش بسزايي را ايفا كند.
يا اگر مديري در فعاليت جهادي شركت كند پس از بازگشت به محل كارش تأثير اين فرهنگ را به خوبي ميتواند مشاهده نمايد. او فعاليتهاي خود را بنا به تفكر جهادي ادامه خواهد داد و اطرافيان خود را نسبت به اين مسائل و حركتهاي جهادي آگاه و تشويق خواهد كرد.
به نظرم اگر برنامهريزي دقيق و مشخصي براي هر گروه فعال وجود داشته باشد، به اين فرموده امام خميني(ره) خواهيم رسيد كه: «ما انقلابمان را صادر مينماييم» و من مطمئنم كه اگر همت همراهان و دوستان در بحث جهادي منسجمتر شود، اين حركت را به كشورهاي اسلامي و حتي غربي صادر مينمايد. اين بسته به ميزان تلاش و كوشش آنها دارد تا بتوانيم فرهنگ جهادي را به كشورهاي اسلامي و غيراسلامي هم صادر كنيم. همانطور كه انقلاب اسلامي ما در خاورميانه و كشورهاي ديگر سرمشق و الگو واقع شد.
از تأثير حركتهاي جهادي در بين مردم و اهالي مناطق محروم برايمان بگوييد؟
يكي از تأثيرگذارترين حركتهاي اجرايي در كشور، فعاليتهاي جهادي است. زيرا هم در روحيات شخص جهادگر، مردم، جوانان و هم در بحث خودسازي و كسب تجربه مؤثر خواهد بود و بالطبع اين براي جامعه مفيد واقع ميشود! و باعث خواهد شد تا در آينده بسياري از مشكلات حل شود. حضور يك فعال جهادي در مناطق، مردم را به انقلاب اسلامي بيشتر سوق ميدهد و باعث دميدهشدن يك نفس تازه در جامعه جوان كشور ميشود كه همه اينها باعث پويايي و بالا رفتن اعتماد به نفس جوانان و بالطبع گستردگي و عملياتي شدن تفكر «ما ميتوانيم» خواهد شد. از جواناني كه از امكانات و رفاه جدا ميشوند و ميروند تا براي محرومان خانهاي بسازند كه شايد قبل از اين باورش نميشود كه اين كار را اين فرد بتواند انجام دهد. وقتي به محل زندگي خود بازميگردد به اين نتيجه ميرسد كه او با توجه به امكانات موجودي كه در اختيار دارد ميتواند كارهاي بيشتري انجام دهد، كارهايي كه ديگر حتي بسياري از بوروكراسيهاي اداري باعث عدم انجام آن نخواهد شد.
در بحث نهادينه كردن اردوهاي جهادي چه اقدامات و فعاليتهايي صورت گرفته است و نظر شما چيست؟
ما بايد دستگاههاي ذيربط را درگير اين كار كنيم كه اگر آنها وارد كار شوند و دستاورد ما را ببينند و به جوانان اعتماد كنند و وارد فضاي اجرايي شوند به پيشرفت چشمگيري خواهيم رسيد. الان هم بعد از چند سال مديران جهادي را ميبينيم كه تفكر نو در فضاي جامعه ايجاد كردند و مديريت جديدي را اجرا ميكنند در اينجا نبايد از نقش رسانهها غافل شويم.
اگر رسانهها اين فضاها را به خوبي پوشش دهند، حتي اگر اين حركتها را در شبكههاي برونمرزي مثل الكوثر، العالم يا كشورهاي مسلمان كه روابط خوبي با هم داريم، ترجمه و پخش كنيم، به راحتي تفكر و انديشه ما براي جوانانشان تعريف شده و بسيار مفيد خواهد بود اما متأسفانه تا حدي در داخل كشور خودمان اين فعاليتها هنوز نهادينه نشدهاند و رسانهها در بسياري موارد و زمينهها از آنها مغفول مانده و توجهي كه لازمه كار است از خود نشان نميدهند اما با توجه به منويات رهبري كه چندين مرتبه حفظ روحيه جهادي در كشور را مطالبه فرمودند، اگر تلاشهاي هدفدار صورت بگيرد و فعاليتهاي جهادي پوشش داده و اخبار متعدد در رسانهها منعكس شود، تفكر جديدي در سطح كشور ايجاد خواهد شد كه با توجه به تأكيدات رهبري در جهاد فكري و جهاد علمي تعدادي از مطالبات تحقق يافته است و اهدافي ديگر هم هست كه به آن جامه عمل بپوشاند.
در بحث دولتي شدن كارهاي جهادي چه نظري داريد؟
با دولتي شدن فعاليتهاي جهادي و اردوهاي جهادي مخالف هستم، به تاريخ و گذشته كه نگاه كنيم به خوبي عبرت ميگيريم، زيرا بحث جهاد و تلاش فيسبيلالله در وزارتخانه يا كادر اداري، نتيجهبخش نخواهد بود. در كادر اداري، كار جهادي پيش نخواهد رفت چراكه وارد سيستم اداري، ساعات كاري و بوروكراسي اداري ميشود كه در بحث معنويت قالب ماديات جايي ندارد، اختلافش هم از فرش تا عرش است. مردمي بودن كار و حركتهاي خودجوش در جهاد بيشتر كاربرد داشته و ارزشمند است اما در بحث حمايت كردن، پشتيباني و تسهيل كردن كار بسيار اهميت داشته و بايد باشد اما اگر شاكله اصلي كار دولتي شود مشكلاتي را به همراه خواهد داشت كه احتمال دارد از مسير اصلي خود خارج شود.
اگر تفاهمنامههاي امضا شده توسط دستگاههاي مربوط به مرحله اجرايي برسد و حمايت در فعاليتهايمان صورت بگيرد و مصالح و امكانات را در اختيار بگذارند و كارها را تسهيل كنند براي يك جهادگر فعال كفايت ميكند زيرا بودجه و امكانات كه باشد، جهادگران بيدغدغه و نگراني از كمبودها و تسهيلات به خدمترساني بيشتر و بهتر ميانديشند. اگرچه فعاليت ما در رفع محروميتها راضيكننده نيست اما بايد ادامه داده و تمام هم و غم خود را معطوف به اين عرصه كنيم. با تسهيل موانع و مشكلات سر راه توسط نهادها، مطمئناً به دستاوردهاي بالاتري خواهيم رسيد، اما با نهادينه شدن فرهنگ جهادي در سازمانها و ادارات بوده و يكي از اهداف اصلي حركت جهادي است.
نگاه مردم نسبت به حضور شما و ميزان همراهيشان با شما چگونه است؟
ابتداي حضورمان در جهاد و فعاليتهايمان زياد علاقه و توجه و استقبال چنداني نميشد، روز اول كه براي شناسايي به پسقلعه تهران رفته بوديم، فكر نميكردند كه ما واقعاً قصد آمدن و سعي در حل مشكلاتشان را داشته باشيم، بچهها در ماه مبارك رمضان شبانهروز در سه شيفت كار ميكردند، مسير يك كيلومتري كوهستان را با قاطر طي ميكردند تا مصالح را به بالاي كوه برسانند و وسايل را جابهجا كنند تا به آنچه در برنامه بود، برسيم و در ۱۵ روز به برنامه و هدف موردنظرمان رسيديم. اما بعد از گذر زمان تفكرات اهالي هم تغيير كرد و ما را همراهي كردند و در ساير نقاط در عرصههاي مختلفي هم كه فعاليت ميكرديم اهالي همراه ما بودند.
همراهي مردم و استقبالشان باعث تقويت نيرو و انگيزه مضاعف بين جهادگران شده بود اما از تأثير كارهاي زيربنايي نبايد مغفول ماند چراكه اگر فعاليتها منسجم شود، استقبال هم بيش از پيش خواهد بود و با اهداف موجود كه در چشمانداز تعريف شده است، مسلماً به نقاط مطلوبي خواهيم رسيد و اميدواريم شعبه دوم گروههاي جهادي از بين خود اهالي انتخاب شوند. يعني اگر حين كمكرساني و خدمترساني آموزش كافي به اهالي داده شود، نيروهاي بومي تربيت و در نبود گروههاي جهادي خود وارد عمل شده تا در رفع محروميت منطقه و روستا و محل زندگيشان تلاش كنند.
از سختي كار و كمبودها خسته نشدهايد؟
سختي كار كه خودش لذتبخش است هرچقدر سختي بيشتر باشد لذت كار جهادي هم به مراتب بيشتر و بهتر خواهد بود. امام خامنهاي ميفرمايند: «برويد سراغ كارهاي نشدني، تا بشود. تصميم بگيريد بر برداشتن كارهاي سنگين تا برداريد «ولايخشونا حدا الاالله» در ميزان الهي، رنج تو، محروميت تو، حرصي كه خوردي، زحمتي كه كشيدي، كاري كه كردي، خون دلي كه خوردي، دنداني كه روي جگر گذاشتي، اينها هيچ وقت فراموش نميشود «وكفي بالله حسيبا» و مرور اين جمله حضرت آقا برايمان كفايت ميكند و دوري از خانواده، هجرت، نبودنها، كمبودنها، كمي امكانات، مشكلات پيشرو، مسائلي كه در راه فعاليتهايمان اتفاق ميافتد را برايمان آسان مينماياند. كار و مجاهدت بچهها بيشتر شبيه كار رزمندگان دوران دفاع مقدس است، يادآوري عمليات والفجر۸ و غواصاني كه ۲۸ ساعت تمام در زير آبهاي خروشان اروند، براي اندازهگيري درجه آب و جزر و مدش، در آن سرماي شديد سال ۱۳۶۴ تلاش كردند و بسياري ديگر كه حماسهها خلق كردند نتيجهاش اين شد كه امروز ما به آرامش رسيديم.
اما جهاد امروز در ميدان ديگر و نبردي ديگر ميباشد و در جنگ نرم مجاهداني ميطلبد كه با ايمان و اخلاص و تعظيم به شهدا راه آنان را ادامه داده و به پيرزوي برسند. وقتي پاي حرفهاي بچههاي جنگ مينشينيم و تصاوير مربوط را ميبينيم، هيچ تفاوتي بين آنها وجود ندارد. زمان از سال ۱۳۵۷ به سال ۱۳۹۱ تغيير كرده اما فعاليتها همان است. بچهها راه ميكشند، جاده ميسازند، آبرساني ميكنند، با حيوانات بومي وسايل را جابهجا ميكنند، به نظرم تفاوتي نيست، مجاهدتها يكي است فقط راه كمي فرق كرده و مسير تفاوت دارد، اينها نشان ميدهد كه جهادگران رهروان واقعي شهدا هستند. مناجاتها و راز و نياز بچههاي جهادي يكي از همان شباهتهايشان با رزمندگان است. حال و هواي شبها و روزهاي جهاديمان بسيار به حال و هواي رزمندگان دوران دفاع مقدس شبيه است.
و اصليترين خصوصيت يك فعال جهادي؟
اصليترين ويژگي يك بسيجي و فعال جهادي، ايمان است كه مقام معظم رهبري هم فرمودند: «بنده شبانهروزي نميگذرد كه شما جهادگران را دعا نكنم و اين به خاطر ايمان شماست، آن را حفظ نماييد.» ايمان نيز اخلاص را در پي خواهد داشت و اخلاص در عمل و گفتار نيز منشأ پشتكار و ازخودگذشتگي در فرد جهادگر خواهد شد. از ديگر ويژگيهاي عمده يك فعال جهادي، خستگيناپذيري است كه همراه ايمان احساس مسئوليتي به انسان ميدهد كه ديگر نميتواند فقر و محروميت همشهري و هموطن خود را ببيند، ديگر تحمل اينكه خود در رفاه و آسايش باشد و مردمي كه هم دين و هم آئين خود او هستند از داشتن ابتداييترين امكانات هم محرومند و در دشواري و مشقت هستند را نخواهد داشت.
و سخن آخر
از زماني كه وارد اين عرصه و فعاليت شدهام، مسير زندگيام تغيير كرده و همه آن را مديون حركتجهادي ميدانم و ايمان دارم كه دست ياري امام زمان(عج) هميشه همراه جهادگران خواهد بود. خدا را هم شاكريم كه قدم در اين راه گذاشتيم فعاليتهاي جهادي تأثير مستقيم خود را در زندگي افراد گذاشته است.
مبارزان و خطشكنان اين جنگ نابرابرند. دشمن تا بن دندان مسلح اين سمت و جهادگران با سلاح ايمان و اخلاص در سوي ديگر. دشمنان ميترسند و بارها هم به اين نكته اشاره داشتهاند كه نميدانند چگونه ايستادگي كنند. كارشان سخت است اما ايمان و اخلاص جهادگران اجازه نميدهد از فعاليتشان كم شود و از مسيرشان خارج شوند. اميدواريم تا آنجا كه خداوند اجازه ميدهد، بتوانيم به نداي رهبرمان امام خامنهاي لبيك گفته و در مسير جهاد و هجرت ثابتقدم بمانيم. همانطور كه امام سجاد(ع) فرمودند: «من دوست دارم كه در كار مداومت داشته باشم، حتي اگر اندك باشد.»