کد خبر: 455580
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۰
گفت‌وگو با عيسي شباهت جانباز تركيه‌اي دفاع مقدس
عليرضا محمدي | ارزش‌هاي نابي كه اين انقلاب با خود به جهانيان اعلام كرد، اصلي‌ترين پيام مردم ايران بود كه مسلمانان و حتي آزادگان ساير اديان در سراسر جهان آن را دريافتند و همراهي‌اش كردند. اين همدلي حتي مشاركت فيزيكي برخي از مسلمانان ساير كشورها در اتفاقاتي نظير جنگ تحميلي هشت ساله را برانگيخت تا با حضور در اين حادثه عظيم، همه هستي خود را در دفاع از نظام اسلامي بر كف اخلاص بگذارند. آمار جالب توجه شهدا و جانبازان تبعه كشورهاي خارجي در جنگ تحميلي، به خوبي مؤيد همين مطلب است.
عيسي شباهت، جانبازي از كشور تركيه كه دو پاي خود را در عمليات والفجر هشت از دست داده است، يكي از همين ايثارگران به شمار مي‌رود كه طي گفت‌وگويي، از حضور خود در جبهه‌هاي حق عليه باطل مي‌گويد.

دفاع از ام‌القراي شيعيان جهان
عيسي در تركيه بود كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي مي‌رسد. خودش مي‌گويد اجداد و آن بخش از سرزميني كه او و پدرانش در آن متولد شده‌اند، دو قرن پيش و در زمان جنگ‌هاي دو دولت صفويه و عثماني به تركيه منضم شده‌اند، ليكن در اصل آنها از جمله آذري‌زبان‌هاي شيعه مذهبي هستند كه روزگاري جزو ايران و تبعه ايراني به شمار مي‌رفتند. شباهت در اين خصوص مي‌گويد: «شيعيان تركيه دل‌شان با مردم ايران است. اين كشور ام‌القراي شيعيان جهان به شمار مي‌رود و به همين خاطر با شنيدن وقوع انقلاب اسلامي در ايران، آن هم به رهبري يك مرجع شيعه، همگي ما واقعاً خوشحال شده بوديم.» شباهت به خوبي مي‌دانست كه انقلاب اسلامي همانند بسياري از حركت‌هاي آزاديخواهانه از اين دست، با مشكلاتي روبه‌رو خواهد شد، به همين خاطر اخبار كشور همسايه را به خوبي دنبال مي‌كرد تا اينكه متوجه هجوم ارتش بعث به گستره مرزهاي غربي و جنوبي كشورمان مي‌شود: «جنگ كه آغاز شد، تبليغات رژيم حاكم در تركيه كاملاً به نفع دشمنان ايران بود. هر روز اخباري از فتح جديدي توسط ارتش عراق مي‌شنيديم و اين براي ما كه دوستدار انقلاب اسلامي بوديم، ناگوار مي‌آمد. ماندن جايز نبود. بايد دل مي‌كنديم و رهسپار جبهه‌ها مي‌شديم.» 
۱۸رزمنده ترك
زماني كه جنگ تحميلي آغاز مي‌شود، عيسي نوجواني ۱۶، ۱۷ ساله بود و كمي بعد با جلب رضايت خانواده از مرز عبور كرده و به شهرستان بناب مي‌رود، در آنجا متوجه مي‌شود كه تنها نيست و چند نفر از هموطنانش نيز با چنين نيتي به ايران آمده‌اند: «توي بناب متوجه شدم غير از من ۱۷ نفر از جوانان ترك هم به ايران آمده‌اند. همگي براي دفاع از ايران هم قسم شده بوديم، اما هنوز تا زماني كه مسئولان به ما اعتماد كنند، بايد چند صباحي را در بناب مي‌مانديم تا اين جلب اعتماد صورت گيرد.»
بعد از عمليات فتح خرمشهر، پادگان شهيد مصطفي خميني در دزفول اولين جايي است كه شباهت و دوستانش به آنجا اعزام مي‌شوند. آنها در زمره لشكر ۳۱ عاشوراي تبريز قرار مي‌گيرند تا به لحاظ زباني با همرزمان آذري‌زبان‌شان راحت‌تر كار كنند. اما به گفته او اين همزباني با بچه‌هاي باصفاي آذربايجاني نبود كه شرايط را براي‌شان مناسب مي‌كرد، بلكه همدلي خاصي كه در ميان رزمندگان وجود داشت، آنها را شيفته فضاي موجود در جبهه‌هاي جنگ تحميلي مي‌كرد: «واقعاً قرار گرفتن در كنار رزمندگاني كه هر كدام دنيايي از اخلاص و معرفت داشتند، غنيمتي به شمار مي‌آمد. كساني چون شهيد مهدي باكري، فرمانده لشكر عاشورا كه وقتي با او روبه‌رو مي‌شدي، اصلاً نمي‌توانستي حدس بزني يك فرمانده است. سادگي افرادي چون او و ساير رزمنده‌ها، هر انسان منصفي را مجذوب خود مي‌كرد.»
شباهت روزهايي را به خاطر مي‌آورد كه براي اولين‌بار با شهيد باكري روبه‌رو شده و به خاطر سادگي رفتار و ظاهرش، متعجب مي‌شود. اما مي‌خواهد اين پيام را به جوانان برساند كه: «من دوست ندارم از شهدا چهره‌اي دست نيافتني براي جوان‌ها به تصوير بكشيم، جوان‌ها بايد بدانند امثال مهدي باكري‌ها و تمامي شهدا، افرادي چون خودشان بودند كه تنها به خاطر مراقبت‌هايي كه از نفس‌شان به عمل آوردند به چنين انسان‌هاي والايي تبديل شده بودند.»
جنگ ما در پي احقاق حق بود
عيسي تسلط خوبي به زبان فارسي دارد و حتي از سكونت چندين ساله خود در شهر قم و خواندن دروس حوزوي مي‌گويد. اما اين تسلط تنها مربوط به چنين اموري نيست و در پاسخ به شبهاتي كه برخي در خصوص مسائل دفاع مقدس ابراز مي‌كنند، مي‌گويد: «آن زمان شعارهايي همانند جنگ جنگ تا پيروزي داشتيم، الان شايد برخي از آنها ايراد بگيرند و بگويند كه ما در جنگ پيروز نشديم. به نظر من هدف ما در جنگ تصرف خاك نبود. ما از انقلاب و آرمان‌هايش دفاع كرديم و هدف‌مان دفع ظلم بود. اگر ما در جنگ حتي صدام را از بين مي‌برديم، اتفاق خاصي نمي‌افتاد. او يك شخص بود وليكن هدف ما دفع ظالم بود نه حدف يك شخص. ما در پي رساندن پيام انقلاب بوديم و شرايط كنوني عراق و بيداري مردم آن به خوبي نشان مي‌دهد چه كسي موفق بوده است.»
شباهت درخصوص نحوه جانبازي خودش تنها به اين اشاره مي‌كند كه در والفجر هشت دو پايش را از دست داده و آن زمان خدا را شكر كرده كه پاهايش از زير زانو قطع شده‌اند و باز مي‌تواند خودش را به جبهه‌ها برساند: «جانباز كه شدم ابتدا متوجه نوع مجروحيتم نبودم. بعدها كه در بيمارستان فهميدم هر دو پايم قطع شده، خدا را شكر كردم كه از زير زانو قطع شده‌اند و همچنان مي‌توانم در جبهه‌ها حضور يابم. البته مسلماً مشكلاتي در حضور من به عنوان يك رزمنده تمام‌عيار وجود داشت، با اين حال توانستم به نوعي به جبهه‌ها خدمات‌رساني كنم و حتي در عمليات مرصاد حاضر شدم و مقام معظم رهبري را در دزفول ملاقات كردم.»
بهشتي كه بهشتي شد
عيسي باقي صحبت‌هايش را به بيان خاطره‌هايش از يك شهيد تركيه‌اي به نام درويش دده اختصاص مي‌دهد كه براي مدتي با او در جبهه‌ها همراه بوده و به شهادت مي‌رسد اما بارزترين نكته‌اي كه باعث شده درويش در آسمان خاطرات شباهت بدرخشد، نحوه حضور او در جبهه‌هاي جنگ بود: «درويش يك مسلمان سني مذهب اهل تركيه و البته ساكن آلمان بود. خودش تعريف مي‌كند كه وقتي در آن كشور يك زن چادري ايراني را مي‌بيند تحولي در او ايجاد مي‌شود. درويش از آن زن كه ظاهراً همراه يك جانباز ايراني بوده از چرايي حجاب كاملش سؤال مي‌كند و رفته رفته با انقلاب ايران آشنا شده و با پذيرش مذهب شيعه به ايران مي‌آيد.»
درويش دده كه بعد از شيعه شدن نام حسين بهشتي را براي خود برمي‌گزيند، همانند شباهت، خدمت در مسير آرمان‌هاي انقلاب اسلامي را برمي‌گزيند و با دستيابي به شهادت به راستي بهشتي مي‌شود. اما شهادت حسين براي عيسي يادآور چنين حقايقي است: «خون شهدا و حجاب بانوان ايراني سبب شد كه من و امثال حسين به اين سمت كشيده شويم و در جبهه‌ها حضور يابيم. اينكه مي‌گوييم شهدا سرخي خون خود را به سياهي‌ها داده‌اند مؤيد همين مطلب است. به نظر من، حجاب خانمها در كنار رعايت ساير شئونات اسلامي مسائل مهمي هستند كه اگر به آنها توجه كنيم مسلماً اسلام زنده و پويا خواهد ماند. اگر اكنون شاهد نهضت بيداري اسلامي در سراسر جهان هستيم به بركت خون شهدا و عملكرد جوانان به نمادهاي اسلامي همانند حجاب است.»
مجاهدي كه هنوز ايستاده است
امروز عيسي شباهت، اين جانباز تركيه‌اي دوران دفاع مقدس همانند هر مجاهد ديگري همچنان مسير مبارزه خود را ادامه مي‌دهد و هرچند بازنشسته شده، هرگز از پا ننشسته و اكنون به عنوان يك مبلغ، در كشورش تركيه فعاليت مي‌كند و نداي آزاديخواهانه ايران اسلامي را به گوش مسلمانان و جوانان اين كشور مي‌رساند. او كه ‌ حضور در جبهه جنگ نرم را بهترين روش مقابله با هجوم جديد دشمن مي‌داند، حتي در كاروان‌هاي راهيان نور شركت كرده و به عنوان يك راوي انجام وظيفه مي‌كند. در واقع عيسي شباهت، مجاهدي است كه همچنان ايستاده و با وجود خدمات بسياري كه براي نظام اسلامي ايران انجام داده‌، همچنان خود را وامدار خون شهدا مي‌داند و اين دلدادگي را اين گونه با اشعاري به تصوير مي‌كشد:
اي شهيدان عشق مديون شماست
هرچه ما داريم از خون شماست...

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار