کد خبر: 1224661
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۰
محمد درویش، پژوهشگر، کنشگر و فعال محیط زیست: 
شهروندان و خانواده‌ها مهم‌ترین محفل راهبردی هستند که می‌توانند عشق به طبیعت را در دل فرزندان‌شان نهادینه و آن‌ها را آرام‌آرام محافظ منابع طبیعی و محیط زیست کنند. خانواده‌ها باید تلاش کنند کودکان‌شان به خصوص کودکان زیر ۱۲ سال را به جای ترساندن از فجایع محیط زیست، عاشق سرزمین‌شان کنند
محبوبه قربانی
 جوان آنلاین: زمین مانند هر موجود زنده‌ای ظرفیت زیستی دارد. امروزه آدم‌های ساکن زمین از این ظرفیت عبور کرده‌اند و بیش از حد تحمل از آن بهره‌برداری می‌کنند، بدون آنکه به آن مجال بازپروری و خوداحیایی دهند. این مسئله باعث شده است با بحران‌های روزافزونی در زمین روبه‌رو شویم. یکی از این بحران‌ها کمبود منابع آب شیرین است. بسیاری از تالاب‌ها در کره‌زمین خشک و تبدیل به چشمه‌های تولید گرد و خاک شده‌اند که کیفیت زیستن برای همه موجودات زنده از جانوران گرفته تا گیاهان و انسان‌ها را مختل کرده است. به طور مثال اختلال در عمل فتوسنتز گیاهان باعث کاهش تولید گیاهی شده و در نهایت امنیت غذایی را به خطر انداخته است. همه این موارد و چه بسیار موارد ناگفته دیگر موجب شد به مناسبت روز جهانی «زمین پاک» مصادف با سوم اردیبهشت ماه امسال با محمد درویش، پژوهشگر، کنشگر و فعال محیط زیست به گفتگو بنشینیم. وی معتقد است، طبیعت و سازگاری و حفاظت از آن چیزی نیست که نسل نو و کودکان را به آن توصیه کرد. باید آن‌ها را عاشق طبیعت کرد و نسبت به حفظ محیط زیست عامل به اجرا بود. ماحصل گفتگو با این کنشگر محیط زیست را می‌خوانید. 
 
 به نظر شما خانواده به عنوان هسته اولیه اجتماع چگونه می‌تواند نقطه آغاز و کانون محوری حفظ محیط زیست و پاک نگه‌داشتن زمین باشد؟
شهروندان و خانواده‌ها مهم‌ترین محفل راهبردی هستند که می‌توانند عشق به طبیعت را در دل فرزندان‌شان نهادینه و آن‌ها را آرام‌آرام محافظ منابع طبیعی و محیط زیست کنند. خانواده‌ها باید تلاش کنند کودکان‌شان به خصوص کودکان زیر ۱۲ سال را به جای ترساندن از فجایع محیط زیست، عاشق سرزمین‌شان کنند. این برداشت اشتباهی است که برای کودکان کابوس درست کنیم و بگوییم دنیا را زباله برداشته است یا آن‌ها را نگران فرسایش خاک، آلودگی هوا، شکارچیان و ... کنیم. اتفاقاً بر عکس، کودکان باید در دل طبیعت بازی کنند، از درخت بالا بروند و با خاک بازی کنند. آن‌ها باید طبیعت را لمس و تفاوت سایه درخت را با جایی که درخت نیست، درک کنند، آن وقت در مدرسه و بزرگسالی در استفاده از کاغذ صرفه‌جویی می‌کنند چراکه یاد خاطرات بازی با درختانی می‌افتند که از آن‌ها و سایه آن‌ها لذت می‌بردند، به همین خاطر به گونه‌ای رفتار می‌کنند تا درختان بهتر نفس بکشند و خودشان حافظ آن‌ها و محیط زیست می‌شوند. 
 
پس نظر شما این است که خانواده‌ها باید کودکان‌شان را عاشق طبیعت و سرزمین‌شان کنند. این چطور اتفاق می‌افتد؟
وقتی کودکان بدون احساس گناه در کودکی، کودکی کنند، آن وقت در بزرگی، بزرگی می‌کنند ولی امروزه کودکی بچه‌ها حرام می‌شود چراکه والدین‌شان بیشتر نگران یادگیری زبان انگلیسی و بازی‌های کامپیوتری هستند و وقتی آن‌ها با خاک و گل بازی می‌کنند، فکر می‌کنند وقت‌شان به هدر می‌رود، در حالی که اینگونه نیست. امروزه در کشور‌های پیشرفته، بچه‌ها تا ۱۲ سالگی بر اساس سن‌شان، کلاس‌های‌شان تغییر پیدا می‌کند و از آن‌ها امتحانی گرفته نمی‌شود و گفته می‌شود می‌توانید به همین روال ادامه دهید ولی ممکن است از بعضی حقوق اجتماعی محروم شوید. به این شکل آن‌ها مهارت زندگی را یاد می‌گیرند، ولی در کشور ما به جای مهارت‌آموزی، تربیت کنکوری‌های کوچکی دنبال می‌شود که بتوانند در کسری از ثانیه تست بزنند! همین رویکردهاست که باعث می‌شود موضوعات مهمی مانند محیط زیست و موارد مشابه فراموش شود و در نهایت با مدیرانی روبه‌رو شویم که به راحتی قطع یکپارچه درختان، نابودی رودخانه‌ها و خشک‌شدن تالاب‌ها را با یک دستور و امضا به سرانجام می‌رسانند، در حالی که متوجه اهمیت آن چیزی که از دست می‌رود، نیستند. به جرئت می‌توان گفت همه این موارد و تربیت امروز مدیران به خانواده‌ها برمی‌گردد. 
 
توصیه والدین به حفظ محیط زیست در کودکان‌شان چگونه اثرگذار و ماندگار می‌شود؟
کودکان باید رفتار والدین‌شان در حفاظت از محیط زیست را عیناً ببینند چراکه اثرگذارتر از توصیه و حرف آنهاست. والدین به جای توصیه به صرفه‌جویی در مصرف آب باید عامل به اجرای آن باشند. مثلاً هنگام وضو گرفتن، مسواک زدن و شستن ظروف، شیر آب را بموقع ببندند چراکه بچه‌ها وقتی اجرا می‌کنند که ببینند. آن‌ها باید ببینند کاغذ‌های دورو استفاده و در نهایت در سطل زباله‌های خشک ریخته می‌شود. به جای حرف‌های زیبازدن باید حرف‌های زیبا را ببینند. آن‌ها باید ببینند والدین برای خرید کردن، ماشین روشن نمی‌کنند و در صورت امکان با دوچرخه یا وسایل حمل‌ونقل عمومی راهی خرید می‌شوند و از خودرو‌های شخصی بیشتر برای سفر‌های بین شهری استفاده می‌کنند. آن‌ها باید ببینند والدین‌شان برای خرید، یک کیسه پارچه‌ای همراه دارند و خریدشان را به جای کیسه پلاستیکی در آن می‌گذارند. این رفتار‌ها وقتی شنیده و دیده شود، عمل هم می‌شود. 
 
در پاسخ سؤال قبل اشاره‌ای به زباله خشک کردید. جا دارد بگوییم آشپزخانه ایرانی‌ها بزرگ‌ترین محل تولید زباله و آغاز فرایند زیست محیطی است، بنابراین نقش بانوان و زنان در بحث تفکیک زباله بسیار مهم است. پیشنهادات و راهکار‌های شما در این زمینه چیست؟
بانوان سعی کنند بخشی از فضای آشپرخانه را به زباله‌های خشک اختصاص دهند و آن‌ها را از زباله‌های‌تر تفکیک کنند، مانند وسایل چوبی، پلاستیکی، فلزی و قوطی‌های نوشابه، طوری که با زباله‌های‌تر آغشته نشوند، برای آنکه هزینه‌های بازیافت کمتر شود. در گام بعدی، زباله‌های‌تر مانند تفاله چای را در باغچه یا گلدان بریزند (به عنوان کمپوست) و اگر چنین امکانی ندارند، ابتدا آن‌ها را خشک و بعد در سطل زباله خالی کنند. پوست میوه نیز به همین ترتیب چراکه تولید شیرابه می‌کند و این به محیط زیست لطمه می‌زند. 
 
چرا بعضی از شهروندان فقط چهاردیواری خود را خانه و محل زندگی می‌دانند و بهداشت و تمیزی خارج از آن، به طور مثال در کوچه و خیابان برای‌شان اهمیتی ندارد و در بعضی موارد خودخواهی‌های انسانی باعث می‌شود محیط زیست مورد تهدید قرار گیرد؟
شاید آن‌ها ندانند بسیاری از بیماری‌هایی که سازمان بهداشت جهانی اعلام می‌کند با محیط زیست مانند آب، هوا و خاک مرتبط است. به طور مثال آرسنیک ته سیگار رهاشده در زمین می‌تواند نیاز آبی مردم شهری را که هفت برابر تهران جمعیت دارد، برای همیشه از حیز انتفاع ساقط کند و اگر مردم این را بدانند، دیگر نمی‌توانند نسبت به این رفتار بی‌تفاوت باشند. افزایش نرخ سرطان در ابعاد مختلف، افزایش هزینه دارو‌های سرطان که به بیش از یک‌میلیارد دلار می‌رسد، ناشی از بی‌مبالاتی‌هایی است که هر کدام به تنهایی انجام می‌دهیم و متوجه ابعاد بدتر آن نیستیم. همچنین شاید کمتر شنیده باشیم که کمبود منابع آب شیرین، باعث تشدید فشار خون می‌شود و این ذرات گرد و خاک انسان‌ها را مبتلا به سرطان خون می‌کند. در آماری از سال ۲۰۲۳ آمده است، در هر دقیقه به اندازه ۱۰ زمین فوتبال از وسعت جنگل‌ها کاهش پیدا می‌کند و این حدود ۷/۳ میلیون هکتار وسعت می‌شود، در حالی که کل رویش‌های جنگلی در شمال ۶/۱ میلیون هکتار است و این نشان می‌دهد چه رقم بزرگی از جنگل‌ها فقط در سال ۲۰۲۳ از دست رفته است!
 
بنا به پاسخی که دادید اینطور برداشت می‌شود که شاید بعضی از شهروندان از تبعات کاری که انجام می‌دهند بی‌اطلاع هستند و این نشان از عدم‌آگاهی و عدم‌اطلاع‌رسانی به آنهاست که در وظیفه رسانه‌هاست. به نظر شما نقش ابزار‌های فرهنگی همچون کتاب، فیلم و رسانه در حفظ محیط زیست چگونه بوده و است؟
متأسفانه نقش رسانه‌ها در موضوع محیط زیست بسیار کمرنگ دیده می‌شود. از وظایف جدی رسانه‌ها مطالبه‌گری است که اگر این مطالبه‌گری در حوزه محیط زیست جدی گرفته می‌شد، به این شرایط مبتلا نمی‌شدیم و حرف‌های بیشتری برای گفتن داشتیم. به طور مثال باید مصرف آب در بخش کشاورزی تا چند سال آینده ۳۰ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کند و ناترازی در سفره‌های آب زیرزمینی ۴۵ میلیارد مترمکعب کم شود، برای رسیدن به این اهداف لازم است رسانه‌ها مطالبه‌گری داشته باشند، اما چیزی که در رصد رسانه‌ها مشخص می‌شود، آن است که ما حتی یک گروه تخصصی در حوزه محیط زیست در هیچ رسانه مکتوب و مجازی نداریم و تا وقتی که یک خبرنگار تحلیلگر، یک رسانه آگاه و هوشیار نسبت به مسائل محیط زیست نباشد، نمی‌توان موضوع را به چالش کشید چراکه در آن اشراف اطلاعاتی نیست. این وظیفه رسانه‌هاست که موضوعات و معضلات محیط زیست و در پی آن بیماری‌هایی را که به همراه دارد به هم مرتبط و اطلاع‌رسانی کنند تا همه بدانند اگر به قوانین حاکم بر زمین توجه نشود، چه اندازه برای انسان‌ها بحران ایجاد می‌شود. 
 
در انتهای مصاحبه در مورد مشکلی که هر سال نه، بلکه هر ماه و هر روز از آن صحبت می‌شود، اما بهبودی در آن دیده نمی‌شود، صحبت کنیم که همان آلودگی هواست. به نظر جنابعالی آلودگی هوا و تعلل در مهار آن چه تبعاتی برای زمین به عنوان محل زندگی شهروندان به دنبال دارد؟
طبق آمار‌ها سالانه ۲/۱۱ میلیارد دلار برای درمان بیماری‌های ناشی از آلودگی هوا هزینه می‌شود که این رقم حدود چهار برابر بودجه یک وزارتخانه بزرگ است. همین کافی است بدانیم تعلل در مهار آن چه اندازه تبعات جبران‌ناپذیری دارد. همچنین در آمار دیگری از وزارت بهداشت آمده است مرده‌زایی جنین در اثر آلودگی هوا، ۸ درصد است که این معضل هم به اندازه خود پیامد‌های نامیمونی را در روحیه و زندگی زوج‌های جوان به دنبال دارد. این آمار‌ها را شنیده‌ایم، اما هنوز هم بعضی مسئولان قائل هستند به اینکه چاره‌ای نداریم جز اینکه مازوت بسوزانیم! شاید آن‌ها تبعات جبران‌ناپذیر این کار را در روان و جسم شهروندان نمی‌بینند یا نادیده می‌گیرند که علاوه بر آن مشکلات جدی‌تری را در حوزه‌های مختلف محیط زیست ایجاد خواهند کرد، البته امید داریم با اجرای دستورات مربوط به برنامه‌های چهارم، پنچم و ششم بخش قابل توجهی از این انرژی، از انرژی خورشیدی، بادی و گرمای زمین تأمین شود تا دیگر نیازی به سوزاندن مازوت نباشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار