جوان آنلاین: تب باستان گرایی که زمانی در پهلوی به اوج خود رسیده بود در سالهای اخیر توسط شبکههایی معاند نظیر "من و تو" دنبال میشد و حالا جای تعجب است که یک فیلم روی پرده به دنبال چنین القائاتی است.
فیلم "نوروز" ساخته سهیل موفق و به تهیهکنندگی محمدرضا نادری درظاهر فیلمی است در ستایش عید نوروز، ولی متاسفانه آن پیوند میان اسلام و ایرانیت در نوروز که در قالب دعای تحویل سال و قرار دادن قرآن سر سفره هفت سین، ایرانیان را به هم پیوند داده، کمترین جایی در این فیلم ندارد.
سازندگان با حداقل الزامات تصویرسازی سعی کرده اند فانتزیهایی شکل دهند که میخواهد در نهایت القاکننده این باشد که باستان گرایی خیلی بهتر است و همان بهتر که برای رهایی از دیو سرما برویم سراغ خرافههایی مثل عمو نوروز و به جای ایجاد آرامش با توسل به منبع لایزال الهی، دنبال خرافههای باستانی راه بیفتیم.
اگر بخواهیم به ریشههای باستان گرایی بپردازیم باید به جنگهای روسیه علیه ایران در دوران قاجار و قراردادهای خفت باری اشاره کنیم که بخشهای زیادی از خاک ایران را جدا کرد. در آن زمان برخی از روشنفکران غربگرا، چون آخوندزاده و دیگران برای مقابله با دین اسلام به دنبال باستان گرایی رفتند، چرا که آنان عامل عقبماندگی ایران را دین اسلام میدانستند. این تفکر در دوره رضاشاه شدت گرفت و بستری شد تا در دوره محمدرضا پهلوی، مبداء تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر کند و باستانگرایی به اوج خود برسد.
این توجه بیش از حد به نمادهای پیش از اسلام و سعی در جدا کردن جامعه از هویت اسلامی در دوران پهلوی تا آنجا پیش رفت که با برنامهریزی آژانس یهود و زمینهای که فراهم شده بود، طرحهایی در راستای تبلیغ پیشرفت ملتهای ستمدیده یهود در میانه دریای توحش عرب و بهرهگیری از ناسیونالیسم ایرانی به منظور القای پیوندهای باستانی ایرانیان و یهود (که البته منظورشان صهیونیسم بود) همزمان با ترویج عربستیزی آماده شد و به اجرا درآمد و، ولی هزینه شد برای جشنهای ۲۵۰۰ ساله و...
اینکه در سالهای اخیر شبکههای من و تو و ... سعی کرده اند با راه انداختن برنامههایی مثل تونل زمان و...، به جای آن همه خیانت که نتیجه اش شد انقلاب مردم مسلمان در سال ۵۷ به تصویرسازی فقط بخشهاییتر و تمیز از آن دوران، مبادرت کنند هرچند در ابتدا جالب بود، ولی از جایی به بعد به عکس خود بدل شد، چون هنوز هستند بسیاری از آنهایی که آن دوره را درک کرده اند و میدانند واقعیت چیست.
در این شرایط اینکه فیلمی در اکران نوروز۱۴۰۳ روی پرده برود با عنوان "نوروز" که تلقیاتش از تاریخ ایران همان باستان گرایی خرافه زای من و تویی هاست جای تامل جدی دارد. اینکه چطور چنین فیلمی مجوز گرفته به جای خود چطور میشود فیلمی همان حرف من و تو را به گونهای دیگر بزند، ولی حتی رونمایی فیلم در جشنواره فجر هم مدعیان دروغ پردازیهای من و تو را متوجه این نفوذ آشکار افکار من و تو در سینمای ایران نکند؟
از آن بدتر که این باستان گراییهایی پوشالی از کانال سینمای کودک صورت گرفته که ذاتا باید سینمایی پاک و مطهر باشد. چرا بررسان "نوروز" چنین سابقهای را مورد توجه قرار ندادند و این فیلمنامه پرگاف را پروانه دادند؟