کد خبر: 1220207
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۰
گزارش «جوان» از جشن متفاوت چهارشنبه‌سوری در حاشيه تهران
سختی‌هایشان را به دل آتش سپردند؛ این کاری است که مدت‌هاست انجام می‌دهند، یک روز با هیجان پریدن از روی آتش و روز دیگر با پشت سر گذاشتن جشن متفاوت
محیا حسینی
جوان آنلاین: سختی‌هایشان را به دل آتش سپردند؛ این کاری است که مدت‌هاست انجام می‌دهند، یک روز با هیجان پریدن از روی آتش و روز دیگر با پشت سر گذاشتن جشن متفاوت. گویی دنبال بهانه‌ای هستند برای رسیدن به آرزوهایشان، اما کمتر دستشان به جایی بند می‌شود. سال‌هاست به دیدن مسئولان و گرفتن عکس یادگاری کنار آن‌ها عادت کرده‌اند، اتفاقی که هیچ جنبه مثبتی تا به امروز در پی نداشته‌است، حداقل برای کودکان حنیفا. این‌بار، اما حداقل خبری از آقایان مسئول نبود، هر چه بود، خودشان بودند و خودشان. یک جشن کاملاً ساده. شاید به همین دلیل از ته دل می‌خندیدند. ابایی نداشتند از آنکه آرزوهایشان را به دل آتش بسپارند. شاید اندک امیدشان به دودی ناچیز از آتش‌های کوچکی بود که از روی می‌پریدند. دودی که شاید در تصورات کودکانه آن‌ها می‌توانست پیامی باشد برای آقایان مسئول. بسیاری هم ترجیح‌شان این بود با هوا کردن بالون‌های آرزو آنچه را که در دل می‌پروراندند به گوش صاحب آسمان‌ها برسانند. چیزی شبیه به دعا کردن، اما آمیخته با تخیلات کودکانه. می‌شد ساعت‌ها کنارشان نشست و آرزوهایشان را شنید و حتی به چشم دید، می‌شد ساعت‌ها غرق شد در شادی کودکانه‌ای که خلأ‌های زیادی داشت. خلأ‌هایی که سال‌هاست فریاد می‌زنند، اما صدای نحیفشان را هیچ گوشی نمی‌شنود. 
روز گذشته جشن چهارشنبه‌سوری در کوره‌های آجرپزی برگزار شد، جشنی که برای چند ساعت هم شده شادی کودکان این منطقه را رقم زد. 
 
 خنده‌های دلنشین در کوره‌های آجرپزی
خانه حنیفا توانست برای بار دیگر موجبات خنده و شادی‌کودکان آجرپزی را فراهم کند، خنده‌های دلنشینی که صدای آن همه‌جا را پر کرده‌بود. هیچ‌کس دلش نمی‌خواست این جشن تمام شود و بچه‌ها دعا دعا می‌کردند تا مراسم قاشق‌زنی و پریدن از روی آتش ساعت‌ها طول بکشد. رنج کمبود‌ها و کاستی‌ها که در زندگی تک‌تک این بچه‌ها وجود دارد برای چند ساعت فراموش شده‌بود و آن‌ها هم توانستند مثل سایر کودکان همسن و سالشان جشن چهارشنبه‌سوری را برپا کنند. آن‌ها در میان آرزو‌های کودکانه‌شان یک آرزوی مشترک دارند، اینکه مدرسه‌ای در کوره‌های آجرپزی باشد تا بتوانند درس بخوانند و پیشرفت کنند. 
در مراسم قاشق‌زنی، کودکان یا بزرگسالان، سر و صورت خود را می‌پوشانند و به در خانه همسایه‌ها می‌روند، آن‌ها بدون اینکه خودشان را معرفی کنند، هدیه‌شان را از اهالی خانه می‌گیرند و برمی‌گردند، در واقع سر و صورت فرد باید با چادر یا ملحفه‌ای بزرگ پوشانده‌شود تا هویتش مخفی بماند، موقع تردد در محله هم باید به شکل ممتد با قاشق روی کاسه یا دیگ فلزی بزنند و سر و صدا ایجاد کنند. این سر و صدا به اهالی خانه می‌فهماند که قاشق‌زن به خانه‌شان آمده و هدیه‌اش را می‌خواهد. هدایایی که گاه شکلات و تنقلات است و گاه اسباب بازی برای کودکان. حالا این مراسم سنتی در کوره‌های آجرپزی برگزار شده تا این آداب و رسوم را در این منطقه کم‌برخوردار به نمایش بگذارد. 
بعد از قاشق‌زنی، نوبت به پریدن از روی آتش می‌رسد. ۱۰۰ کودک و نوجوان قد و نیم قد در این جشن حاضر هستند، چشمان آن‌ها از خوشحالی برق می‌زند و خنده از روی لب‌هایشان محو نمی‌شود. به محض اینکه آتش روشن می‌شود، دل در دلشان نیست تا زودتر به سمت آن بدوند و از روی آتش بپرند. ریحانه که یکی از کودکان حاضر در جشن است با ذوق و شوق می‌گوید: «بهمان خوش می‌گذرد. چهارشنبه‌سوری و پریدن از روی آتش خیلی کیف می‌دهد.»
حکیمه هم یکی دیگر از کودکان حاضر در این مراسم است، او درباره مراسم قاشق‌زنی می‌گوید: «با قاشق‌زنی جلوی خانه‌ها رفتیم و آن‌ها هم به ما خوراکی‌های خوشمزه دادند. کاش هر روز چهارشنبه‌سوری باشد.»
 
 کاشکی سختی‌هایمان با آتش بسوزد
مریم جشن چهارشنبه‌سوری‌شان را اینگونه تعریف می‌کند: «از روی آتش می‌پرم و آرزو می‌کنم تا دیگر سختی‌هایمان بسوزد، دوست ندارم امروز تمام شود.»، اما سختی‌های این کودکان چیست؟ چطور می‌شود سختی‌هایشان همراه با این آتش بسوزد؟ نسترن دانه‌کار، مسئول گروه حنیفا در این رابطه به «جوان» می‌گوید: «درخواست این بچه‌ها و خانواده‌هایشان داشتن یک مدرسه در دسترس است تا بتوانند آنجا درس بخوانند و امتحان بدهند و مدرک معتبر بگیرند. این بچه‌ها سختی زیادی کشیده‌اند و تحصیل می‌تواند روزنه‌ای برای رشد و ارتقای آن‌ها باشد.» او ادامه می‌دهد: «گروه حنیفا در این سال‌ها تلاش کرده برای آموزش کودکان این منطقه اقداماتی را انجام دهد، اما تا زمانی که یک مدرسه یا یک مجوز از سوی آموزش و پرورش برای برپایی کلاس رسمی وجود نداشته‌باشد، عملاً این بچه‌ها نمی‌توانند مدرک معتبر تحصیلی بگیرند. برای همین باید نگاه مسئولان نسبت به کمک به کودکان مناطق کم‌برخوردار تغییر کند و راه را برای تحصیل آن‌ها هموار کنند. در چنین شرایطی می‌توان به بهتر شدن شرایط کودکانی که در چنین مناطقی زندگی می‌کنند، امیدوار بود.»
به گفته مسئول خانه حنیفا اگر آینده کشور برایمان مهم است باید به تحصیل کودکان به خصوص کودکان مناطق کم‌برخوردار توجه بیشتری داشته‌باشیم، چراکه آن‌ها با تحصیل می‌توانند رشد و پیشرفت داشته‌باشند و استعدادشان را شکوفا کنند. البته نه‌تن‌ها کودکان کوره‌های آجرپزی بلکه کودکان در تمامی مناطق محروم که نیاز به یادگیری مهارت دارند تا درآینده شغلی را انتخاب کنند. 
دانه‌کار در پایان می‌گوید: «هربار تعدادی از مسئولان می‌آیند و وعده ساخت مدرسه را در اینجا می‌دهند، اما بعد از مدتی آن را به فراموشی می‌سپارند. امیدوارم که عمر این بچه‌ها کفاف تحقق وعده‌های مسئولان را بدهد.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار