جوان آنلاین: کانال تلگرامی «اسمارتتکنیک» نوشت: تقریباً همگان قبول دارند که انجام بعضی کارها نیازمند «هوش» است. مثل پیداکردن حاصل تقسیم ۲۳۱ بر ۴۲. ممکن است کسی بگوید دستگاهی دارای هوش مصنوعی است که بتواند برای انجام چنین کارهایی از سوی ما بهرهبرداری شود، یعنی کارهایی که توافق داریم انجام آنها به وسیله انسان مستلزم هوش است. داشتن هوش به این معنا را «هوش کاری» (task intelligence) مینامیم. ماشین حسابها میتوانند برای یافتن پاسخ تقسیم ۲۳۱ بر ۴۲ به کار گرفته شوند، بنابراین حتی آنها هم دارای هوشکاری هستند. هوشکاری مصنوعی، مناقشه برانگیز نبوده و حتی آکوئیناس و دکارت هم دلیلی برای رد آن ندارند. هر چند باید توجه داشت که ماشین حسابها نمیدانند جواب مسائل ریاضیاتی چیست و نمیدانند که در حال انجام عملیات ریاضیاند؛ بنابراین شایسته نیست که از دارابودن هوش کاری به ادعاهای بزرگتر درباره هوش اشیا پل بزنیم. «هوش شیء» مقابل «هوشکاری» است؛ اگر یک دستگاه هوش مصنوعی اشیا را داشته باشد، آنگاه چنین دستگاهی را میتوان به معنی واقعی هوشمند دانست. پرسشهای مناقشه برانگیز معاصر از امکان هوش مصنوعی اشیا و رویکردهای مختلف برای طراحی آن سؤال میپرسند.
میتوان با وامگیری اصطلاح از جایگاه پمپ بنزین، بین دوگونه هوش اشیا تمایز نهاد: اگر هوش دستگاه به گونهای است که میداند انسانها چگونه دارای هوش خودشان هستند، چنین دستگاهی واجد هوش مصنوعی اعلای شیء (premium artificial thing intelligence) یا premium AI است، اما اگر هوش دستگاه به گونهای باشد که نمیداند انسانها چطور هوش خودشان را دارند، این دستگاه را دارای هوش مصنوعی عادی شیء (regular artificial thing intelligence) یا regular AI مینامیم. باید توجه داشت که گازوئیل عادی واقعاً گازوئیل است. به همین ترتیب، هوش مصنوعی عادی اشیا نیز واقعاً هوش است. جان سرل (۱۹۸۰) تفاوتی بین هوش مصنوعی قوی و ضعیف گذاشته بود: هوش مصنوعی قوی تزی است که میگوید «کامپیوترهایی با برنامهریزی درست، واقعاً یک ذهن هستند. بدین معنا که کامپیوترها با برنامهریزی درست، میتوانند حقیقتاً و به معنای سابجکتیو «درک کنند» و دیگر حالات شناختی را نیز داشته باشند.» در حالی که ادعای هوش مصنوعی ضعیف فقط در این حد است که کامپیوترها ابزاری مفید برای فرمولیزهکردن و آزمایش و انجام وظایف و رفتارهای مبتنی بر هوش هستند.
این تمایز سرل را قادر ساخت تا استدلال خویش را مستقیماً و صرفاً علیه هوش مصنوعی قوی صورتبندی کند، ولی برای اهدافی عمومیتر نیازمند تمایزهای دیگری – مانند آنچه در اینجا معرفی کردیم – هستیم. تمایز عادی/ اعلا به ما این امکان را میدهد که دو احتمال در هوش مصنوعی قوی را بازشناسی کنیم. تمایز هوش کاری/ هوش اشیا به ما اجازه میدهد تشخیص بدهیم که چالشهای فلسفی عموماً متوجه ادعایی است که میگوید یک دستگاه میتواند خودش اصالتاً هوشمند باشد یا حالات شناختی خاص خودش را داشته باشد.