جوان آنلاین: اعضای خانوادهای که شش سال قبل پسرشان در جریان اخاذی سیاه از سوی مادر و دختر به قتل رسیده بود، درخواست دیه از بیتالمال را مطرح کردند.
شهریورماه ۱۳۹۶، مردی به مأموران پلیس تهران خبر داد که پسرش بهرام گم شده است. او گفت: من تاجرم و وضع مالی خوبی دارم و در شمال شهر زندگی میکنم. پسرم بهرام هم در شرکت خودم کار میکند. او شب گذشته شرکت را برای رفتن به خانهاش ترک کرد، اما دیگر از او خبری نداریم. تلفن همراهش خاموش است و کسی هم از او خبر ندارد.
با مطرح شدن این شکایت، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در این باره تحقیق کردند. درحالیکه بررسیها جریان داشت، خانواده بهرام سرنخی به دست پلیس دادند. آنها گفتند زنی تماس گرفته و در قبال آزادی بهرام درخواست ۵۰۰ میلیون تومان پول نقد کرده است. با به دست آمدن این سرنخ، تحقیقات وارد مرحلهای تازه شده بود که خبر رسید بقایای جسد بهرام در جاده هراز کشف شده است. آن روز راننده عبوری، پلیس را از ماجرا باخبر کرده بود. با حضور پلیس در محل، مشخص شد جسد متعلق به مردی جوان است که در محل دیگری به قتل رسیده و جسد مثله شدهاش با چمدان خونی که در محل وجود داشت، آنجا رها شده است. با انتقال بقایای جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات تیم تشخیص هویت به جریان افتاد و مشخص شد جسد متعلق به بهرام است. با تشکیل پرونده قتل، زن ناشناسی که با خانواده بهرام تماس گرفته بود به عنوان مظنون اصلی تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد.
ریحانه که زنی ۲۵ ساله بود وقتی مورد تحقیق قرار گرفت، ماجرای قتل را برملا کرد. او گفت: من و مادرم هر روز مردان پولدار را شکار میکردیم و به خانه میکشاندیم و از آنها اخاذی میکردیم. بهرام هم یکی از همان مردان بود. یک روز کنار خیابان ایستاده بودم که یک خودروی شاسیبلند توقف کرد. آنجا بود که با بهرام دوست شدم و او را به خانهمان دعوت کردم. بهرام از چیزی خبر نداشت. من و مادرم او را به تله انداخته بودیم، برای همین خواستم کارت بانکی و رمزش را بدهد تا رهایش کنیم. دست و پایش را بستیم و کارت عابربانکش را برداشتیم. از او خواستم رمزش را بدهد، اما قبول نکرد. بعد مادرم دست به اتو برد و او را شکنجه کرد، اما باز هم حاضر نشد رمزش را بدهد. پس ازآن مادرم نایلونی به سرش کشید که خفه شد. وقتی متوجه شدیم فوت شده خارج کردن جسدش بزرگترین مشکل ما بود؛ بنابراین تنها راه خارج کردن جسد، مثله کردن آن بود که مادرم جسد را تکهتکه کرد و داخل یک چمدان گذاشت. بعد چمدان را به جاده هراز برد و آنجا رها کرد.
پس از اعترافهای متهم، مادرش فریبا هم بازداشت شد. او در بازجوییها به قتل اعتراف و حرفهای دخترش را تأیید کرد. متهم گفت: ما برای اخاذی از مردان پولدار، آنها را به خانه میکشاندیم و از آنها اخاذی میکردیم، اما بهرام خیلی مقاومت کرد. وقتی کارت بانکیاش را گرفتیم با تهدید رمزش را داد، اما بعد متوجه شدیم رمز را اشتباه گفته است، برای همین من او را شکنجه کردم. هرچه با اتو بدنش را سوزاندم، فایده نداشت که در نهایت نایلونی به سرش کشیدم که منجر به مرگش شد.
بعد از اعتراف مادر و دختر به ارتکاب جنایت، بازپرس فریبا را به اتهام مباشرت در قتل و جنایت بر میت و دخترش را به اتهام معاونت در قتل مجرم شناخت. درحالیکه قرار بود پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شود از زندان خبر رسید که فریبا به دلیل بیماری در زندان فوت شده است. با مرگ قاتل، دخترش ریحانه به اتهام معاونت در قتل مقابل هیئت قضایی پای میز محاکمه قرار گرفت. درحالیکه اولیای دم درخواست قصاص متهم را مطرح کرده بودند، متهم گفت که او و مادرش قصد قتل نداشتند و انگیزهشان فقط اخاذی بود. متهم گفت: من دیدم که مادرم بهرام را شکنجه کرد، اما بهرام حاضر نشد با او همکاری کند. از دیدن آن وضعیت حالم بد شد و از خانه بیرون رفتم. وقتی برگشتم دیدم که بهرام مرده است. مادرم نایلونی به سرش کشیده بود که مرگ او را رقم زده بود. ریحانه ادامه داد: من نمیتوانستم مانع کار مادرم شوم، چراکه از او میترسیدم. او چند سال قبل با پدرم درگیر شد و او را هم به قتل رساند. بعد هم رضایت خانواده پدرم را جلب کرد و بعد از چند سال از زندان آزاد شد. مادرم مرا مجبور میکرد کنار خیابان بایستم و مردان پولدار را به خانه بکشانم تا بتوانیم از آنها اخاذی کنیم.
هیئت قضایی بعد از ختم جلسه، ریحانه را به تحمل ۲۰ سال زندان محکوم کرد. رأی دادگاه، اما با اعتراض اولیای دم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان با قبول اعتراض، رأی را نقض و پرونده را برای بررسی به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع دادند. با تشکیل دومین جلسه محاکمه، اولیای دم اصرار به قصاص ریحانه داشتند. آنها گفتند که ریحانه و مادرش، پسرشان را با قساوت زیادی به قتل رساندهاند و ریحانه مستحق قصاص است. با پایان گرفتن جلسه دادرسی، هیئت قضایی وارد شور شد و ریحانه را اینبار به ۲۵ سال زندان محکوم کرد. رأی صادر شده با اعتراض اولیای دم در دیوان عالی کشور بررسی و تأیید شد.
در شاخه دیگری از بررسیها، خانواده بهرام با ارسال لایحهای به دادگاه درخواست دیه از بیتالمال را مطرح کردند؛ از آن جهت که قاتل در زندان فوت شده، بنابراین امکان قصاص همدست وی به دلیل اتهام معاونت وجود ندارد. بعد از آن بود که قضات دادگاه وارد شور شدند.