در بینش اسلام، زن و مرد هر دو از یک جان و یک ماده آفریده شده و در ذات و جوهر تفاوتی با یکدیگر ندارند. بنابر این، هر دوی آنان را انسان نامیدهاند و خداوند پس از خلقت آنان، «فتبارکالله احسن الخالقین» به خود گفتهاست. با وجود اینکه این دو جنس تفاوتی در جوهر و ذات و توانایی رشد یابی و کمالجویی با هم ندارند، اختلافاتی در میان آنان مشاهده میشود که پارهای از آنها لازمه بقای نوع آدمی است.
نهجالبلاغه عصاره اندیشه و احساس والای حضرت علی (ع) است که برای تمامی دردهای بشری، نسخههای کامل و درمانگر دارد. آنگاه که به مبانی روانشناختی انسان میپردازد، تمامی فرضیهها و تئوریهای ارائهشده از سوی روانشناسان مشهور در مقابل او زانو میزنند، اما معرفی زن و بیانات حضرت امیر در نهجالبلاغه درباره جنس مؤنث به گونهای است که شبهه نقصان زن را وارد میکند و گویا حضرت امیر در مقاطعی از بیان خود زن را دارای جایگاهی پایینتر از مرد قرار میدهند، اما باید در این موارد به این دقت کرد که گاهی خطاب جملات به فرد خاصی بوده یا قشر خاصی از زنان که از تعاملات اجتماعی و آگاهی کمتری برخوردار بودند.
همچنین باید بدین نکته توجه کرد که بیان عربی نهجالبلاغه مربوط به آن زمان میباشد و هم بسیار مهم است که اصطلاحات خاص آن زمان مد نظر قرار گیرد و از طرفی بدانیم که در ترجمه زبان عربی نمیتوانیم همان لفظ فارسی را مدنظر قرار دهیم. مثلاً حضرت امیر در خطبه ۱۹۲ میفرمایند من به دنبال پیامبر همچون بچه شتری بودم به دنبال مادرش. اگر در اینجا به کنایهها و ضربالمثلهای آن زمان توجه نکنیم، قطعاً معنی بیان را در نخواهیم یافت که آنچه مورد نظر ایشان بوده پیروی تمام از مشی زندگی پیامبر اسلام بودهاست. (جا پای ایشان نهادن در فارسی)
از طرفی امام علی (ع) در طول زندگی خویش – از کودکی تا شهادت– طوری زیستند که اطراف حضرت (ع) را چه در محیط خانه و چه خارج آن، زنان نیک کرداری فراگرفتهبودند که به چنان ویژگیهای انسانی و ملکات روحی و ایمانی دست یافتند که بر بسیاری از مردان برتری داشتند و روایاتی که در مورد طرز برخورد حضرت (ع) با زنان آمده چنان نیست که از کرامت زن کم کنند یا تحقیر و اهانت به زن را در بر داشتهباشد، بلکه عمل و گفتار ایشان خلاف این مطلب بود، موضع عملی ثبت شده از حضرت (ع)، بزرگداشت، احترام و توجه قائل شدن به زن را روشن میکند.
رفتاری که حضرت امیر (ع) با زنانی، چون فاطمه زهرا (س)، خدیجه کبری (س)، فاطمه امالبنین، امسلمه یا دیگر زنانی که جهت تظلم و دادخواهی به آن حضرت (ع) مراجعه میکردند، اتخاذ نمودند، خود گواه تامی برای رفتار و منش بزرگوارانه و محترمانه با زن در سیره عملی حضرتشان است که در هیچ فردی از مسلمانان جز رسول خدا (ص) یافت نمیشد و بدون شک این واقعیت و حقیقت عملی، دیدگاه امام (ع) را نسبت به زن ثابت مینماید و بنابراین موضع امام (ع) نسبت به زن با شارع مقدس و گفته رسول خدا (ص) و عمل ایشان (ص) تعارضی ندارد. همانطور که در همان نامه ۳۱ بدین گونه اشاره میشود که زن همچون گلی خوشبوست و نه قهرمانی که بتوان بر اون مسئولیت و بار سنگینی تحمیل کرد. پس چنین شبههای را نمیتوان به حضرت امیر نسبت داد، بلکه باید اتفاقات و شرایط آن دوران و تفاوت آگاهی زنان و مردان به دلیل ظلم به زنان و از سوی دیگر مخاطبان خاص کلام را در نظر گرفت که، چون کلام جمعآوری شدهاست، ایجاد شبهه میکند.
پژوهشگر مطالعات زنان و خانواده