کد خبر: 1209476
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۰
۴ گام برای مسئولیت‌پذیرکردن بچه‌ها
تقصیر من نبود!... معلم با من لج بود!... همه با من لج بودند!... چرا داداش این کارو کرد کسی چیزی نگفت؟!... نوبت من که شد همه ایراد گرفتند!... این جمله‌ها برای بسیاری از والدین آشناست
مینا محمددوست*

جوان آنلاین: تقصیر من نبود!... معلم با من لج بود!... همه با من لج بودند!... چرا داداش این کارو کرد کسی چیزی نگفت؟!... نوبت من که شد همه ایراد گرفتند!... این جمله‌ها برای بسیاری از والدین آشناست. البته گاه دامنه این نوع گفتگو‌ها حتی در سنین بزرگسالی نیز شنیده می‌شود. علت چیست؟ قاعده پنهان در این بازی ظریف روان چه عاملی است که فرد خود را به حاشیه آنچه اتفاق افتاده می‌کشاند و به نوعی در فعلی که رخداده نقش خود را تا حد امکان کمرنگ می‌کند یا نادیده می‌گیرد؟ این مسئله دلایل روانشناختی متعددی دارد، چنانچه بخواهیم به یکی از ریشه‌ای‌ترین عوامل آن اشاره کنیم به «عدم مسئولیت‌پذیری» می‌رسیم. متأسفانه وقتی فرزندانمان مسئولیت‌پذیری نهادینه شده نداشته باشند، در بزرگسالی به مقطعی می‌رسیم که تبدیل به جملات می‌شود: رئیسم با همه جز من رفتار خوبی داره!... همش تقصیر همسرمه!... بچه ام اصلاً اون رفتاری رو که من دوست دارم نداره! و... لطفاً دقت کنیم! مسئولیت‌پذیری فاکتور بسیار مهمی است که نداشتن آن به شکل چرخه‌ای ناکارآمد تا آخر عمر فرد را درگیر می‌کند.

من باید مسئولیت کارهایم را بپذیرم: یادمان باشد از لحظه‌ای که تصمیم به پدرومادرشدن می‌گیریم نسبت به انتقال تک‌تک مفاهیم اخلاقی به فرزندمان مسئولیم. در اصل ارزشمندترین سرمایه‌های عمر ما وسیله‌های لوکسی که تهیه می‌کنیم، نیست! بلکه آن میراث اخلاقی و رفتار انسانی است که در وهله اول خودمان باید پایبند به آن باشیم و در مرحله بعد آن را به نسل بعد منتقل کنیم. پس در این راستا یکی از گام‌های مهم زندگی این است که «من باید مسئولیت کارهایم را بپذیرم.»
چگونه مسئولیت‌پذیری را در فرزندانمان تقویت کنیم: قطعاً نقش والدین در انتقال مفاهیم بسیار پراهمیت است. در گام اول بیایید تعریفی از مسئولیت‌پذیری برای خود داشته باشیم. به این نکته بیندیشیم هر آنچه «من» انجام می‌دهم، پیامدی دارد. بنابراین باید در تصمیماتم در نظر داشته باشم که جوانب را بسنجم، راه‌حل‌ها را بررسی کنم تا حد امکان چالش‌ها را ببینم و قبول کنم. بدانم هرکاری که انجام می‌دهم مسئولیتی را به عهده گرفته‌ام. پس تا حد امکان مسئولیتم را به خوبی انجام دهم. اگر بتوانیم این رفتار را در خود نهادینه کنیم، حالا فرزندانمان با والدینی «مسئول» روبه‌رو هستند. در گام بعد نیز با شیوه‌های مختلف «مسئولیت‌پذیری» را به عزیزانمان بیاموزیم. در مورد رفتار‌ها و پیامد‌های آن، بازی، قصه‌گویی و گفتگو کنیم. این کار را روزانه انجام دهیم حتی اگر مادران شاغلیم. البته زن و شوهر هر دو در این راستا هم طرازند. از سنین پایین فرزندان عاشق بازی و شنیدن داستان هستند. در بازی‌ها هر کداممان نقشی بپذیریم. هنگام ایفای نقش‌ها گفتگو داشته باشیم. به به عنوان مثال: «در حین ماشین بازی... راننده این ماشین خیلی با سرعت میره! نزدیک بود تصادف کنه! اینجا داخل شهر اجازه نداشت با این سرعت رانندگی کنه، چون ممکنه به خودش یا دیگرون صدمه بزنه! پس حتماً جریمه میشه!» یا در داستان‌گویی با طرح نقش قهرمان داستان، پیامد‌های کار‌هایی که انجام می‌دهد را عنوان می‌کنیم. می‌توان خلاق بود و انتهای داستان از فرزند پرسید: به نظرت برای اینکه این مشکل پیش نمی‌آمد قهرمان داستان باید چه کار می‌کرد؟ یا شما اگر جای او بودید چه کار می‌کردید؟ به این شکل در اصل ذهن فرزند را در گیر عملی که از سوی شخص انجام می‌شود و نتیجه‌ای که در پی آن عمل برای شخص اتفاق می‌افتد، جلب می‌کنیم.
کاملاً طبیعی است که فرزندان اشتباه کنند: یادمان باشد در بعضی سنین دنیای فرزند در حال گسترش است. این فرآیند همراه با تمایل به تجربه‌کردن است. با نظارت دقیق و گاه غیرمستقیم اجازه دهیم فرزند دنیای پیرامون خود را تجربه کند. صد البته در مواردی که احتمال خطر در تجربه است، مداخله مستقیم ضروری است. قطعاً در کنار تجربه احتمال اشتباه صفر نیست. وقتی اشتباهی سر زد، به عنوان فرصتی برای یادگیری بهره ببریم نه دعوا! در اینگونه موارد توجه فرزند را به ماهیت رفتارش و آنچه بعد از این رفتار اتفاق افتاده، جلب کنیم. با وی صحبت کنیم: «اگر این رفتار را به گونه‌ای دیگر انجام می‌دادی چه می‌شد؟» بدین ترتیب توجه عزیزانمان را به آنچه «خودش» انجام داده و نتیجه آن جلب می‌کنیم. به او بگوییم حالا برای جبران چه «کاری» مناسب است انجام دهی؟ و بدین ترتیب سلسله‌وار توجه فرزند را به مسئول بودن در قبال رفتارش جلب می‌کنیم.
گاهی محرومیت لازم است: برای فرزندان قوانین را بنا به درک سن عقلی‌شان توضیح می‌دهیم و خواستار عملی شدن آن هستیم، اما پیروی‌نکردن از قوانین و باید‌های ارزشی خانواده از طرف فرزند باید با محرومیت‌هایی متناسب با سنشان همراه باشد. مثلاً بگوییم: «ما با هم قرار گذاشتیم وقتی چیزی رو می‌خواییم جیغ نزنیم، اما شما این کارو انجام دادی، امروز به خاطر این رفتار پارک نمی‌ریم. به جای آن ساعتی که خونه هستی به رفتارت بیش‌تر فکر کن!» درواقع سعی بر این است، فرزند متوجه شود ارتباطی بین آنچه «خود» می‌گوید و انجام می‌دهد، وجود دارد و به این نتیجه برسد پس من در قبال کارهایم مسئولم. در بسیاری موارد در فرزندپروری لازم است، ضمن درگیربودن احساسمان به عنوان والدین که به هر حال طبیعی است، منطق را نیز حاکم کنیم. نباید در قبال رفتار‌هایی که عزیزانمان دائم دیگران را مقصر می‌دانند، منفعلانه برخورد کنیم. در هر جایگاه و اتفاقی ذهن فرزند را با سؤال‌های هدفمند به این سمت بکشانیم: «نقش تو در این میان چه بوده؟» فراموش نکیم کسی که یاد نگیرد باید مسئولیت رفتارهایش را بپذیرد، نمی‌تواند درست و آگاهانه تصمیم بگیرد! پایه یک تصمیم به جا و درست این است که انتخاب کنیم که کاری را انجام دهیم با تمام نیرو پیگیر باشیم، در صورت عدم خطا به خود افتخار کنیم و در صورت اشتباه شجاعانه عذرخواهی کرده و درصدد جبران باشیم. آگاه باشیم که انسان‌های مسئولیت‌پذیر، روحیه قوی دارند. از حاشیه خود را به دل چالش‌ها می‌کشانند. امور زندگی را با تمام سختی‌ها به عهده می‌گیرند و در حیطه خود بسیار موفق عمل می‌کنند. این واقعیت اجتناب‌ناپذیر زندگی را مد نظر قرار دهیم که توان ما با گذشت سال‌ها رو به کاستی است. هنگامی که فرزندان در اوج جوانی هستند، ما از نظر جسم روان هم‌ردیف آن‌ها نیستیم! پس لازم است به عزیزانمان فرصت رشد و اجازه قد کشیدن شخصیت بدهیم، چراکه بر حسب قوانین فیزیک رشد جسمانی به هر حال صورت می‌گیرد، اما رشد روان مهم‌تر است. نترسیم از اینکه با پذیرفتن مسئولیت‌های تعریف شده براساس هنجار‌ها و ارزش‌هایمان، فرزندان درگیر سختی شوند. آن‌ها نیز مانند خود ما در بسیاری از موارد در دل سختی‌ها چیز‌های بسیاری می‌آموزند.
*مشاور و روانشناس

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار