جوان آنلاین: روشن شدن تلفن همراه مرد ساندویچفروش در دست مجرم سابقهدار سبب شد مأموران پلیس وی را بازداشت کنند.
به گزارش «جوان»، اوایل مهرماه امسال مرد در تهران به اداره پلیس رفت و از گمشدن ناگهانی پسر جوانش به نام محمد شکایت کرد.
وی گفت: «پسرم مجرد است و مغازه ساندویچی در حوالی سه راه آذری در جنوب تهران دارد و وضع مالیاش هم خیلی خوب است. او ورزشکار و اهل پیادهروی است و به همین دلیل هم مسافت بین مغازه و خانه مان را پیاده میآید. هر شب من و مادرش منتظر او هستیم تا با هم شام بخوریم، اما شب قبل هر چقدر منتظرش ماندیم، او به خانه نیامد. تلفن همراهش هم خاموش بود و ما هم به مغازهاش رفتیم، اما شاگرد مغازهاش گفت چند ساعت قبل مثل همیشه از مغازه بیرون رفتهاست. آن شب هر چقدر جستوجو کردیم، نتیجهای نگرفتیم و حتی به مراکز درمانی هم سر زدیم، اما خبری از پسرمان به دست نیاوردیم. الان نگرانیم برای او اتفاق بدی رخ دادهباشد.»
۳ هفته بعد
با طرح این شکایت، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی برای بررسی موضوع وارد عمل شدند، اما مأموران در بررسیهای خود هیچ ردی از مرد جوان پیدا نکردند. بررسیها نشان داد محمد هر شب مسیر طولانی را از مغازهاش تا خانه شان پیادهروی میکند و شب حادثه هم پیاده به طرف خانهشان به راه افتاده، اما به طرز مرموزی گم شدهاست.
از سوی دیگر مأموران دریافتند تلفن همراه وی هم پس از حادثه خاموش شدهاست.
بدین ترتیب، تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه سه هفته بعد از حادثه مأموران متوجه شدند تلفن همراه محمد برای دقایقی روشن و بعد خاموش شدهاست. با به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان جنایی در بررسیهای تخصصی موفق شدند فردی که تلفن همراه مرد گمشده را روشن کردهبود، شناسایی کنند. بررسیها نشان داد تلفن همراه محمد در دست متهم سابقهداری به نام کامبیز برای لحظاتی روشن شدهاست. همچنین مشخص شد وی چند سابقه سرقت لوازم خودرو و موادمخدر و اعتیاد در پروندهاش ثبت شدهاست.
در چنین شرایطی کامبیز به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران مدتی قبل موفق به دستگیری وی شدند و تلفن همراه مرد گمشده را هم که در اختیار او بود، کشف کردند.
ادعاهای عجیب
متهم پس از انتقال به اداره پلیس در ادعای گفت: «چند روز قبل در یکی از خیابانهای جنوبی تهران در حال عبور بودم که تلفن همراه را داخل خیابان پیدا کردم. ابتدا تصمیم گرفتم تلفن همراه را به مغازهای تحویل دهم، اما بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم تلفن همراه را به مالخری بفروشم. به همین دلیل تلفن همراه را برای دقایقی روشن کردم تا متوجه شوم تلفن همراه سالم یا خراب است.»
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات متوجه تناقضگوییهای متهم شدند و احتمال دادند وی واقعیت را نمیگوید و موضوعی را پنهان میکند. بنابراین وی دوباره مورد بازجویی قرار گرفت و اینبار متهم صبح دیروز ادعای دیگری را مطرح کرد و گفت: «مدتی قبل در بیابانهای اطراف تهران پرسه میزدم که با جسد خونینی روبهرو شدم. جسد متعلق به مرد جوانی بود و تلفن همراهی هم کنارش افتادهبود. او فوت کردهبود و من هم فقط تلفن همراه او را برداشتم و از آنجا دور شدم. تصمیم گرفتم تلفن همراه را بفروشم و به همین دلیل آن را روشن کردم تا متوجه شوم سالم یا خراب است. من در جریان قتل مرد جوان نیستم و فقط تلفن همراه او را از کنار جسدش سرقت کردم.»
متهم پس از ادعای جدید به دستور قاضی محمد مهدی براعه، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین بازپرس جنایی دستور داد مأموران به نشانیای که متهم از محل کشف جسد داده، اعزام شوند و جستوجو برای کشف جسد را آغاز کنند.