کد خبر: 1154057
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۲
مایک پمپو می‌نویسد: سال ۲۰۱۹ ظریف می‌خواست برای کاری که ایرانی‌ها می‌گفتند مربوط به سازمان ملل است، به آمریکا بیاید؛ اما در واقع وزیر خارجه ایران عاشق نیویورک، رستوران‌های خوب و هتل‌های پنج‌ستاره بود.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از مشرق نیوز، «مایک پمپئو» وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا و مدیر سابق سی‌آی‌ای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایران‌ستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تک‌دوره‌ای شدن ریاست‌جمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم[۱]» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است. مشرق قصد دارد طی یک مجموعه گزارش بخش‌های مربوط به ایران در این کتاب را خدمت مخاطبان محترم ارائه کند. آن‌چه در ادامه می‌خوانید قسمت دهم از این مجموعه گزارش است. برای خواندن قسمت‌های قبلی می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش استفاده کنید.

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه‌ی سیاسی کشور از محتوای کتاب مذکور این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این کتاب لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

فصل ۶: «مماشات نکن؛ حمله کن»

تلاش زیادی کردیم تا روس‌ها و چینی‌ها با ایران ائتلاف نکنند. هر دو از این‌که بیش‌ازحد به افراط‌گرایان اسلام‌گرا نزدیک شوند بر حذر بودند؛ اما ایران چیزی داشت که به آن نیاز داشتند: در مورد چین، نفت؛ و در مورد روسیه، یک سکوی پرتاب [و راه نفوذ] به خاورمیانه. روس‌ها نیز به نوبه‌ی خودشان تلاش کردند «مشکل پمپئو» را برای ایران حل کنند. نقشه‌ی آن‌ها این بود که با همکاری «جرد کوشنر» [داماد ترامپ و] مشاور ارشد کاخ سفید، یک پیش‌نویس پیشنهادی تهیه کنند و به دست رئیس‌جمهور برسانند. اما چیزی که نمی‌دانستند این بود که بر خلاف «[رکس] تیلرسون» وزیر خارجه‌ی سابق [آمریکا]، من رابطه‌ی کاری نزدیکی با جرد دارم. کوشنر به من گفت که روسیه با او ارتباط برقرار کرده است. هر دویمان اتفاق‌نظر داشتیم که چنین کاری برای آمریکا منطقی نیست؛ و مشترکاً جلوی آن نقشه را گرفتیم. زمانی مطمئن شدم امید روس‌ها ناامید شده که «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه‌ی روسیه، تماس گرفت و اعتراف کرد که دست‌مان را خوب بازی کرده‌ایم، و مذاکراتشان با ایران را در نطفه خفه کردند.

 

دیپلمات‌هایی که دست‌خالی به پایتخت‌هایشان برمی‌گشتند، متوجه نبودند که ایران دغدغه‌ی وسواس‌گونه‌ی من نیست؛ بلکه یک اولویت آشکار امنیت ملی برای آمریکاست که رئیس‌جمهور ترامپ کاملاً روی آن متمرکز است. خودش یک روز به من گفت: «مایک! وقتی [ایرانی‌ها] هنوز ساخت سلاح [هسته‌ای] را متوقف نکرده‌اند، چرا من باید تحریم‌ها را بردارم؟» این یک گزاره‌ی برخاسته از عقل‌سلیم بود که منطق بنیادین کاملاً متقنی داشت. ما نمی‌خواستیم سعی کنیم با کسی مماشات کنیم؛ آماده بودیم حمله کنیم. یکی از کارهایی که به طور خاص بی‌اندازه از آن لذت می‌بردم، ناامید کردن ایرانی‌ها در مواردی بود که عادت کرده بودند با آن‌ها کنار بیاییم. ما با هر کدام از این نمایش‌های کوچکِ عزم آمریکا، به دنیا می‌فهماندیم که بر خلاف دولت‌های قبلی، حاضر نیستیم برای اجتناب از درگیری‌های دیپلماتیک جزئی، خودمان را به کوچه‌ی علی چپ بزنیم [و اقدامات ایران را نادیده بگیریم]، یا مماشات کنیم.

 

سال ۲۰۱۹، «جواد ظریف» وزیر خارجه‌ی [وقت] ایران، می‌خواست برای آن‌چه که ایران ادعا می‌کرد «امور مربوط به سازمان ملل» است، به آمریکا بیاید. واقعیت این است که ظریف عاشق نیویورک، رستوران‌های خوب، و هتل‌های پنج‌ستاره است. به علاوه از فرصت سفر به نیویورک برای زمزمه‌ی پروپاگاندای ایران (مثلاً این‌که «برنامه‌ی هسته‌ای ما هرگز قرار نبوده به تولید تسلیحات هسته‌ای منجر شود») در گوش خبرنگاران پرشوق‌وذوق و نالایق جریان اصلی آمریکایی هم نهایت استفاده را می‌کرد. دوست داشت با سناتور «دایان فاینستاین» [جزئیات بیش‌تر]، سناتور «رند پال» و دیگر رهبرانی هم ملاقات کند که از اعتراف به گستردگی تهدید رژیم ایران امتناع می‌کنند. و اغلب در جلسات اندیشکده‌ای با سازمان‌هایی مانند «شورای روابط خارجی» نیز شرکت می‌کرد؛ جایی که او و به‌اصطلاح نخبگان مته‌به‌خشخاش‌گذار حوزه‌ی سیاست می‌توانستند دور هم، از تعصب رادیکال مسیحی مایک پمپئو افسوس بخورند. سکولارهای نظام [آمریکا] و دین‌سالاران اسلام‌گرا؛ یک اتفاق‌عقیده‌ی واقعی.

من و «برایان هوک» ‏[نماینده‌ی ویژه‌ی پمپئو در امور ایران و مدیر «گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا] ‏دستور دادیم ویزای ظریف رد شود (اقدامی که طبق توافق‌نامه‌ی مقر سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ در چارچوب حقوق قانونی آمریکاست)، چون هیچ کار واقعی‌ای در سازمان ملل نداشت. تیم ما در نهایت از منع کامل سفر ظریف به آمریکا کوتاه آمد، اما توانستیم بسیاری از فعالیت‌های او را محدود کنیم و محدودیت‌هایی علیه کارهایی وضع نماییم که نماینده‌ی دائم او [و ایران] در سازمان ملل می‌تواند در آینده انجام دهد. نه‌تنها فعالیت [نمایندگی] ایران [در سازمان ملل] در آمریکا را محدود کردیم، بلکه در سازمان ملل به جهان‌گراها [گلوبالیست‌ها] نشان دادیم که تیم رهبری بسیار متفاوتی از دولت‌های قبلی آمریکا هستیم. در مورد این مسئله‌ی تاکتیکی، می‌توانستم نهایتاً یک قدم کوتاه بیایم، چون از همان ابتدا خواسته بودم دو قدم پیش بروم.

 

سال ۲۰۲۰ دیگر خبری از ارفاق نبود: زمانی که ظریف، تنها چند روز پس از حمله‌ی ما به سلیمانی [و ترور او]، به دنبال حضور در شورای امنیت بود، اعلام کردیم که به هیچ عنوان به او ویزا نخواهیم داد. طولی نکشید که بزرگ‌ترین مماشات‌کنندگان جهان با من تماس گرفتند. اول از همه، «آنتونیو گوترش» دبیرکل [وقت] سازمان ملل زنگ زد: گوترش یک رادیکال سوسیالیست پرتغالی مهربان بود که از نظر شخصی [نه کاری] او را بسیار دوست دارم. التماس‌های او به من یادآوری کرد که ما با رد ویزا در واقع داریم یک تیر و دو نشان می‌زنیم. چند دقیقه بعد، «دومینیک راب» وزیر خارجه‌ی [وقت] بریتانیا زنگ زد؛ تقریباً قطعاً به درخواست گوترش بود، چون معروف بود که راب رابطه‌ی خوبی با من دارد. راب هم همان مسئله را، هر چند با ظرافت بیش‌تر، مطرح کرد. ابداً؛ این‌بار دیگر کوتاه نیامدم.

«مایک پمپئو» (چپ) وزیر خارجه‌ی وقت آمریکا، طی دیدار با «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل، در اوایل مارس ۲۰۲۰ در مقر این سازمان در نیویورک. پمپئو می‌گوید پس از خودداری‌اش از صدور ویزا برای «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه‌ی وقت ایران، جهت سفر وی به نیویورک برای شرکت در نشست شورای امنیت در سال ۲۰۲۰، گوترش اولین کسی بوده که با وزیر خارجه‌ی آمریکا تماس گرفته و خواستار تجدیدنظر در این‌باره شده است. (+)

ماجراهای ویزا همچنین نشان دادند توقعی که جهان از ایران دارد، چه‌قدر ناچیز است. بگذارید یک مثال بزنم: سال ۲۰۱۶، من به همراه «فرانک لوبیوندو» نماینده‌ی نیوجرسی، و «لی زلدین» نماینده‌ی نیویورک، برای سفر به ایران درخواست ویزا دادم؛ هنوز منتظرم ویزایم را تأیید کنند. اگرچه من درک می‌کنم که آمریکا باید برای دیپلمات‌های جهان تسهیلات ویژه فراهم کند، چون ما میزبان مقر سازمان ملل هستیم؛ اما هیچ دلیلی وجود ندارد که ظریف بتواند آزادانه به آمریکا سفر کند، در حالی که اعضای کنگره یا وزیر خارجه‌ی آمریکا نمی‌توانند به ایران سفر کنند. هرچند مطمئنم ایرانی‌ها برای هواداران رژیم مثل «ایلهان عمر» [نماینده‌ی مسلمان ایالت مینه‌سوتا]، یا مماشات‌کارهایی مانند «جان کری» [وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا]، فرش قرمز پهن خواهند کرد.

کار دیگری که برای کارزار دیپلماتیک ما ضروری بود، همسو نگه داشتن نهاد بین‌المللی مسئول بازرسی‌های هسته‌ای بود. سال ۲۰۱۹، [«یوکیا آمانو»] مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درگذشت. مبارزه برای جایگزینی او، در اصل مبارزه بر سر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای بود. جای تعجب نداشت که روس‌ها و حزب کمونیست چین یک نامزد خاص را مدنظر داشتند. ما یک نفر را به نام «رافائل گروسی» مدنظر داشتیم که در سفرم به عنوان عضو کنگره به وین با او آشنا شده بودم؛ همان زمانی که متوجه شدم جان کری و «وندی شرمن» [معاون سیاسی وزیر خارجه‌ی آمریکا در دولت باراک اوباما] با یک سری قرارداد جانبی مخفیانه موافقت کرده‌اند

گروسی اگرچه بی‌نقص نبود و بعدها تحت فشار شدید ایرانی‌ها قرار گرفت، اما حداقل عروسک خیمه‌شب‌بازی روس‌ها و چینی‌ها نبود. همین برای من و «جکی وولکات» نماینده‌ی آمریکا در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که یک وطن‌پرست برجسته‌ی آمریکایی بود، کافی بود. هیچ‌کدام از دولت‌های قبلی آمریکا امکان نداشت آن‌قدر که ما برای دستیابی به یک نتیجه‌ی بهتر در آژانس تلاش کردیم، تلاش کند. تحت رهبری جکی در نوک حمله، رأی جمع کردیم؛ نامزدهای دیگر را خرد کردیم؛ و گروسی را با رأی قاطع، انتخاب کردیم. ایرانی‌ها که دنبال یک مماشات‌کننده بودند، حالا به‌شدت شکایت می‌کردند که گروسی «آدمِ آمریکا»ست. امیدوار بودیم که حرف آن‌ها درست از آب دربیاید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار