حدود یک دهه است که شور بینظیری در عالم پیچیده است. هر سال چله عزاداری اباعبداللهالحسین (ع)، موسم وصال عاشقانی میشود که از سراسر جهان به اشتیاق لبیکگویی به حضرت دوست، گردهم میآیند. این شور، اما در دل خود جنسی از معرفت و شعور را دارد که پشتوانه فکری و فلسفی این گردهمایی عظیم را مهیا میکند. اگر با عینک فلسفه کاربردی به این واقعه اجتماعی بنگریم، اساس و ضرورت تفکر اربعین چنان در ذهن قابل تأیید و تثبیت است که هیچ لومه لائمی نمیتواند دلدادگان را از آن منصرف سازد.
مقدمه تمدنسازی و ساختارسازی شیعیان
زیارت اربعین نه تنها از بعد فلسفه فردی و فلسفه نمادین مبتنی بر روایات حائزاهمیت است، بلکه در سالهای اخیر ظرفیت غیرقابل انکار خود را در زمینه حرکت به سوی تمدنسازی شیعی نشان داده است. این حرکت پربرکت هم در بعد سختافزاری و هم در بعد نرمافزاری (مؤلفههای نوین سبک زندگی که شاید در هیچ فرهنگی نظیر آن یافت نشود) قابل رصد و پیگیری است.
در بعد سختافزاری، اجتماع اربعین و پیام سیاسی نهفته در آن که در واقع امتداد پیام نهضت اباعبداللهالحسین (ع) مبنی بر مقابله با ظالم و زیر بار ذلت نرفتن است (انی لااری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما). در واقع با این شعار مستحکم خود و به پشتوانه تجمع عظیم حسینباوران و حسینیاوران، قدرت و پیوستی غیرقابل انکاری در جهان تشییع شکل میدهد که از مهمترین عناصر زمینهساز و بسترساز تمدن اسلامی است. این حرکت عظیم و فراملتی دقیقاً گمشدهای بود که برای ساختارسازی مبتنی بر ایدئولوژی که خواستار شکلدهی به یک تمدن اسلامی فرامرزی است به آن نیاز داشتیم و حسینبنعلی (ع) اینبار نیز دست امت اسلام را گرفت و آنان را بسان کشتی نجات به این گمشده رساند.
ساز و کار مردمی و طبیعی حماسه زیارت اربعین چنان محبت و الفتی را میان امت پدید میآورد که میتواند بسان الگویی برای حیات بشری با افتخار به معرض نمایش
گذاشته شود. تنها کافی است از نگاه استکبار به پدیده اربعین بنگریم؛ سانسور اجتماع عظیم چندده میلیونی از سوی رسانههای غربی طبیعی به نظر نمیرسد و از سوی دیگر حمایت انقلاب اسلامی ایران به عنوان پرچمدار مبارزه با استکبار و ندادهنده احیای تمدن اسلامی از چنین حرکت استکبارستیزانه و بسترساز تمدن اسلامی طبیعی است.
در بعد نرمافزاری و ارائه سبک و سلوک زندگی مبتنی بر اسلام نیز جلوههای قابل مشاهده در زیارت اربعین خاصه در سالهای اخیر بینظیر و قابل الگوگیری است. به عنوان نمونه یک آیه از قرآن را که بیانگر سبک زندگی ایثارگرانه مؤمنان است از سوره حشر بازخوانی میکنیم: وَ الَّذینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیهِمْ وَ لا یجِدُونَ فی صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ یؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و [نیز بر انصار که پیش از مهاجران در مدینه جاى گرفتند]است که کسانى را که به سوى آنان هجرت کردهاند، دوست دارند و در سینههاى خود نیاز و چشمداشتى به آنچه به مهاجران داده شده، نمىیابند و آنان را بر خود ترجیح مىدهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدى [به مال و متاع]باشد و کسانى را که از بخل و حرصشان بازداشتهاند [بر همه موانع و مشکلات دنیا و آخرت]پیروزند. پیادهروی اربعین حسینی، برشی از زمان است که گویی جدا از روزمرگی دنیای فعلی میتوان این ویژگیها را در آن به وضوح مشاهده کرد. زائران بیچشمداشتی به شوق زیارت امامشان قدم در وادی میگذارند و میزبانان اربعین، هر یک به اندازه وسع خود سعی دارند از داشتههای مادیشان بگذرند و نثار دیگران کنند و در اوج آن مردم عراق هستند که با ایثار خویش از مدتها قبل سفره کرامتشان را برای زوار اباعبدالله (ع) میگسترانند و صحنهای پرشور و احساسی را در عالم رقم میزنند؛ بنابراین مقطع پیادهروی اربعین، تجسم حقیقی ایثار و فداکاری و نمود بارز تمدنسازی در وجه ایجابی است.