سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، عصر چهاردهم تیر سال ۸۹ بود که مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به کارگر سفرهخانه به نام قاسم ۲۷ ساله بود که در جریان درگیری با یکی از همکارانش بر اثر اصابت چاقو زخمی و به بیمارستان منتقل و سرانجام فوت کرده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مالک سفرهخانه که در محل حضور داشت، گفت: «مشغول حسابرسی بودم که ناگهان متوجه شدم دو نفر از کارگرانم با هم درگیر شدهاند. جلو رفتم تا آنها را از هم جدا کنم که ناگهان فرزاد با چاقو به گردن قاسم زد و خون از گردن قاسم بیرون زد. آنها با هم خصومتی نداشتند و نمیدانم علت درگیری آنها چه بود. بعد از این حادثه فرزاد شوکه به گوشهای پناه برد و من هم بلافاصله قاسم را به بیمارستان رساندم، اما بیفایده بود.» بعد از این اظهارات، پلیس به سفرهخانه مورد نظر رفت و فرزاد ۲۲ساله را بازداشت کرد. فرزاد در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: «از لرستان برای کار به تهران آمده بودم و در سفرهخانه مشغول کار شدم. قاسم هم در آنجا کار میکرد و اهل شمال بود. در این مدت سهماه که با هم همکار بودیم مشکل و اختلافی نداشتیم تا اینکه روز حادثه او در حال آماده کردن غذا بود که سر شوخی را باز کرد و بین شوخیهایش به لرها بد و بیراه گفت. در جوابش من هم به شمالیها ناسزا گفتم که او طاقت نیاورد و از عصبانیت با مشت به صورتم زد. آن لحظه در حال خردکردن گوشت بودم که ناخواسته با چاقویی که دستم بود به گردن قاسم زدم. وقتی خون را در سر و گردن قاسم دیدم، شوکه شدم و با داد و فریاد از همکارانم خواستم او را به بیمارستان برسانند.»
بعد از اقرارهای متهم، وی روانه زندان و پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد. در اولین جلسه محاکمه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم بار دیگر ماجرا را شرح داد و در آخرین دفاعش در حالی که اشک میریخت، گفت: «باور کنید قصد کشتن قاسم را نداشتم و همه این ماجرا از یک شوخی شروع شد و این سرنوشت برای من و قاسم رقم خورد.» در ادامه چند نفر از کارگران سفرهخانه به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفتند و ماجرا را شرح دادند. آنها گفتند: «متهم با مقتول خصومتی نداشت و آن درگیری خیلی اتفاقی پیش آمده بود.»
در پایان هیئتقضایی، با توجه به مدارک موجود در پرونده و بنا به درخواست اولیای دم، فرزاد را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه ۹ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد. به این ترتیب متهم در انتظار چوبه دار قرار گرفت، اما به دلیل عدم پیگیری اولیای دم وی بعد از گذشت ۹ سال از حادثه با نوشتن نامهای درخواست بلاتکلیفی کرد. به این ترتیب متهم بنا به ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی به زودی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر محاکمه خواهد شد.