جوان آنلاین: سه سال پیش «اشتون کارتر» وزیر دفاع وقت آمریکا برتری روزافزون ایران را به حضور و درگیری همیشگیاش در عرصه ربط داد. او استدلال کرد که رقیبان منطقهای ایران نیز باید اینگونه عمل میکردند؛ به این معنی که آنها در آن زمان باید بهطور گسترده و متحد باهم، گرایشی مشترک در حیطه سیاست از خود نشان میدادند. این یعنی کشورهای حوزه خلیج فارس باید کمتر به آمریکا تکیه و نقش بیشتری در همسایگی خود ایفا کنند. از بسیاری جهات، این دقیقا همان چیزی است که در حاشیه جنوب خلیجفارس کشورهای عربی از سال ۹۴، سعی بر انجام آن داشتهاند اما موفق عمل نکردند تا پس از شکست همگرایی همسایگان حاشیه جنوبی خلیجفارس، آنان را متمایل به پیوستن به ائتلافی متفاوت آن هم با حضور ایران بکند. پیشنهاد تازه «محمد بنعبدالرحمن آلثانی» معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه قطر برای تشکیل ائتلافی پنججانبه برای پیگیری منافع مشترک سیاسی و اقتصادی نیز بر همین اساس صورت گرفته است.
بحران یمن آغازگر تغییر
تجاوز جمعی کشورهای عربی شورای همکاری خلیجفارس به یمن براساس پیشنهاد آمریکا صورت گرفت اما شکافهای تاریخی و تضاد منافع در نهایت باعث شد تا ائتلاف متجاوز پیش از حصول پیروزی، دچار انشقاق شود و قطر بهعنوان یکی از کشورهای اصلی از ائتلاف خارج شود. این کشور از سوی عربستان، امارات، بحرین و مصر متهم به حمایت از ایران و گروههای تروریستی شده بود. بلافاصله و در ۵ ژوئن ۲۰۱۷ با قطع روابط دیپلماتیک کشورهای همسو با عربستان، تمامی راههای زمینی، دریایی و هوایی عربستان و کشورهای همسو با قطر بسته شد. در این منازعه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا رسما جانب سعودیها را گرفت و از قطر خواست دست از حمایت تروریستها بردارد. حمایت از عربستان در برابر قطر، زنگ خطر را برای دوحه به صدا درآورد تا حاکمان این کشور بدانند در صورت تهاجم عربستان به قطر، این کشور هیچ متحدی برای دفاع از خود ندارد. اگر در وضعیت محاصره قطر، ایران و ترکیه به کمک قطر نمیرفتند و محاصره این کشور را نمیشکستند، اوضاع در این کشور متفاوتتر از آن چیزی است که اکنون خاندان آلثانی میبینند.
مساله نزدیکی ایران
در میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، قطر هیچگاه آنگونه که سعودیها خواستهاند در پازل آنان علیه تهران بازی نکرده و این موضوع به محل اختلاف دو طرف تبدیل شده است. نقطه اوج این اختلافات به اجلاس سال گذشته کشورهای عربی که ترامپ نیز در آن حضور داشت، بازمیگردد. در پایان این اجلاس خبرگزاری «قطر» اظهارات امیر قطر را منتشر کرد که در آن از ایران بهعنوان وزنه مهم در خاورمیانه و جهان اسلام یاد و تاکید شده بود که نمیتوان ایران را نادیده گرفت. او گفته بود قطر روابط جدی خود با آمریکا و ایران را همزمان حفظ میکند. این اظهارات اگرچه به مذاق عربستان و هم پیمانانش خوش نیامد و بلافاصله از سوی قطر تکذیب شد، اما درنهایت منجر به قطع روابط با قطر شد. با این حال قطر روابط خود را بهدور از هیجانات سیاسی با ایران تقویت کرد و حتی سلطانبنسعد المریخی، وزیر مشاور در امور خارجه قطر در نشست اتحادیه عرب در قاهره، ایران را کشور شریف توصیف کرد و گفت: «کشورهای محاصرهکننده ما را به داشتن رابطه با ایران متهم میکنند؛ به خدا قسم ایران ثابت کرد کشور شریفی است. ایران ما را مجبور نکرد سفارتی را باز کنیم یا تعطیل کنیم. یکی از دلایل قطر برای توسعه ارتباط با ایران، عدم دخالت ایران در امور داخلی دوحه است. علاوهبر این تهران برخلاف ریاض، هیچ چشمداشتی به خاک این کشورها ندارد و بهدنبال تحمیل اراده خود بر این کشورها نیست.» آنان بر همین اساس و با وجود تحریمهای آمریکا تمایل به همکاری با ایران دارند و در حالی که فرانسه اجازه نمایش محصولات ایرانی در نمایشگاهی در پاریس را نداد، شرکتهای ایرانی را برای حضور در نمایشگاه تجارت هتل قطر، دعوت کرده است.
اختلاف ایدئولوژیک دوحه و ریاض
دوحه و ریاض گرچه سال گذشته بالاترین سطح تنش را تجربه کردند اما ریشه اختلاف بین دو کشور به چیزی بیش از آنچه در اظهارنظر مقامات است، بازمیگردد. اصلیترین محل اختلاف عربستان و قطر، نه مباحث اقتصادی و جاهطلبیهای سیاسی که اختلافات ایدئولوژیک است. در حالی که عربستان سعودی مروج اندیشه وهابیت است و اخوانالمسلمین را از اصلیترین دشمنان خود میداند، قطر به صراحت از اخوانیها در همه کشورهای عربی دفاع میکند. قطر در دهههای اخیر به علت احساس خطر از ریاض و ایدئولوژی وهابی آن به سمت همپیمانی با اخوانالمسلمین کشیده شده است. اشاعه تفکر وهابی در میان مردم ساکن در قطر، خاندان پادشاهی این کشور را نگران کرده است. قطر در راهبرد مقابله با وهابیت به تقویت جریان اخوانالمسلمین پرداخت تا با بدیلسازی، عربستان سعودی را به چالش بکشد. به همین دلیل هم محمدبنسلمان، ولیعهد سعودی بهتازگی و در دیدار هیاتی از مسیحیان صهیونیست در ریاض، «ایران، اخوانالمسلمین و حزبالله لبنان، جنبش حماس، گروه داعش و القاعده» را بهعنوان دشمنان کشورش خوانده است.
ثبات در همراهی با همپیمانان
یکی دیگر از علل گرایش قطر به ائتلافهای منطقه بدون حضور عربستان سعودی، به تحولات «بیداری اسلامی» یا همان بهار عربی باز میگردد. در جریان قیامهای مردمی در کشورهای عربی به جز بحرین که در آن قیام مردم با سرکوب شدید نیروهای سپر جزیره همراه شد، تمامی حکام عربی همسو با آمریکا که با چالش داخلی مواجه شدند، بالاجبار از حکومت ساقط شدند. اما در سوریه یعنی تنها کشور همسو با جریان مقاومت و ایران، داستان بهگونهای متفاوت رقم خورد. حمایتهای کشورهای غربی و عربی برای تغییر ماهیت اعتراضات مردمی به قیام مسلحانه، انتقال گسترده تروریستها به سوریه و پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی از آنان اگر چه نزدیک به هفت سال دمشق را با بحران مواجه کرد اما با این حال بشار اسد همچنان رئیسجمهور این کشور عربی است. تنها عامل بقای حکومت اسد در سوریه و جلوگیری از تکهتکه شدن این کشور، جمهوری اسلامی ایران بود. تهران از ابتدای حمایتهای کشورهای عربی از تروریستها، در کنار دمشق ایستاد. حمایت تهران از دمشق، این سیگنال را برای کشورهایی همانند قطر و کویت ارسال کرد که ایران تحت هیچشرایطی از همپیمانانش غافل نمیشود و آنان را در بحرانها
تنها نمیگذارد.
نگاه به شرق به جای غرب
در شرایطی که دولت آمریکا دچار دوگانگی شده است و رهبری قدرتمند در آمریکا وجود ندارد، نهتنها دوحه به این نتیجه رسیده که باید در ترکیب شرکای سیاسی، اقتصادی و امنیتیاش تغییرات به وجود بیاورد، بلکه کویت نیز در همین مسیر گام برمیدارد. این کشور نیز که چندی پیش برخی منابع از احتمال تکرار قطریزه شدنش خبر میدادند، نگران رویکرد سلطهجویانه محمدبنسلمان و پدرش است. با توجه به حمایت آمریکا از عربستان در هر منازعه عربی در کنار مطالبههای بیانتهای واشنگتن از کشورهای عربی، کویت به دنبال تقویت استحکام کشورش با کشوری بهجز آمریکاست. فشارهای آمریکا به کشورهای تولیدکننده نفت و بالا گرفتن تنشها در شورای همکاری خلیجفارس، نگاه سنتی کویت را از این شورا و واشنگتن به شرق متمایل کرده است. قرارداد بزرگ با چین و توقف فروش نفت به آمریکا را میتوان بهعنوان مصداقهای این ادعا نام برد. به گزارش «ایرنا»، «شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح»، امیر کویت در نهم جولای 2018 (18 تیر 97) در بحبوحه جنگ تجاری آمریکا و چین برای شرکت در همایش مشترک چین و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس به پکن رفت و قراردادهای مهمی درخصوص همکاریهای تجاری با این کشور به امضا رساند. اگر چه جزئیات توافق دو کشور با وجود گذشت چهار ماه همچنان مخفی نگاه داشته شده، اما براساس آنچه رسانههای منطقه درز دادهاند، چین قرار است 450 میلیارد دلار در جزایر «بوبیان» و «فلیکا» در خلیجفارس و شهر «الحریر» در شمال کویت، سرمایهگذاری کند و پکن در ازای 90 سال اجاره این جزایر، متعهد به حمایت امنیتی از آنها شده است. سه ماه بعد از امضای این قرارداد همکاریهای راهبردی، منابع خبری نهم مهرماه گزارش دادند: «کویت پس از 25 سال، صادرات نفت به آمریکا را متوقف کرده است.»
قطر از ناتو تا تهران
درست در روزهایی که عربستان و همپیمانانش قطر را محاصره کردند، درخواست این کشور برای عضویت در ناتو رد شد. ناتو اعلام کرد هرچند قطر شریک ناتو است اما این ائتلاف نظامی تنها مختص به اروپاییهاست. این شاید بدترین پیام به دوحه در روزهایی بود که احتمال حمله به این کشور وجود داشت. ناامیدی قطر از ناتو و آمریکا، عملا این کشور را ناچار کرد به سمت ایران گام بردارد. هرچند در بسیاری از موضوعات تهران و دوحه اختلاف داشته و دارند اما وقتی هر دو طرف دشمن مشترکی همچون ریاض دارند، حاضرند متمرکز بر دغدغههای مشترک باشند و ائتلاف اقتصادی، سیاسی و امنیتی تشکیل دهند بهویژه اینکه قطر یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا به حساب میآید. این کشور شوک ناشی از این تحریمها را پشتسر گذاشته و براساس برآوردها، انتظار میرود رشد اقتصادی این کشور از 3/2 درصد در سال گذشته به 8/2 درصد در سال جاری میلادی برسد. چند ماه پیش بود که این کشور اعلام کرد قصد دارد از طریق تعمیق روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران، ترکیه و عراق برای جذب شرکتهای خارجی علاقهمند به همکاری با این کشورها استفاده کند. قطر میخواهد طرح تشویقی بسیار سخاوتمندانهای را برای ورود به این بازارهای جدید ارائه کند.