در زمان جنگ و حملات نظامی شاید رسالت رسانهها و خبرنگاران برای مخابره لحظه به لحظه اخبار و اطلاعرسانی کمتر از نیروهای نظامی نباشد و چه بسا سختتر، چون فاقد امکانات و تجهیزات جنگی هستند و باید همراه با رزمندگان در موقعیتهای مختلف و حساس حضور داشته باشند تا خبرهای داغ از منطقه را مخابره کنند. در چند سال گذشته منطقه ما شاهد اتفاقات بزرگ و تاریخسازی بوده که بیاغراق نیست بگوییم با لنز دوربین خبرنگاران ایرانی به ثبت رسیده است. سقوط صدام و ظهور و نابودی داعش از آن جمله هستند. چهره آشنای حوادث عراق در دو دهه اخیر جلال خالدی خبرنگار صدا و سیماست که کم و بیش با لهجه عربی او آشنا هستیم. وی که از سال ۱۳۸۱ وارد سازمان صدا و سیما شد، اولین فعالیت موقت خود را در بخش عربی شبکه جهانی سحر آغاز کرد؛ سپس به واحد مرکزی خبر آمد. ابتدا در واحد مرکزی خبر، مترجمی خبر را به عهده داشت و در طول روزهای حضورش در آغاز جنگ امریکا علیه صدام مترجم عربی و کردی برای خبرنگاران صدا وسیما در مناطق کردنشین و عربنشین عراق بود و در کنار ترجمه هم گزارشگری بخش عربی رادیوهای عربی صدا و سیما را انجام میداد. با او گفتوگو کردهایم.
شما اصالتاً عراقی هستید؟
خیر، اما به زبانهای عربی و کُردی تسلط دارم، چون اولاً اصالتاً من کرد گیلانغربم و ثانیاً متولد شهر بغداد هستم و خانواده ما را به دلیل ایرانیالاصل بودن رژیم صدام بعثی از عراق آواره کرد و به ایران فرستاد.
خبرنگاران دیگری هم از ایران به عراق اعزام شدند؟
بله، در طول جنگ امریکا علیه عراق، مهمترین جبهه جنگی از کرکوک تا تکریت، سامرا و سپس بغداد را همراه دو همکارم رضا آخوندی و مصطفى قمری وفا پوشش دادیم.
شخصیتهای شاخص عراقی که با آنها مصاحبه داشتید چه کسانی بودند؟
خیلیها بودند از جمله مصاحبه با نوری المالکی نخستوزیر سابق و معاون کنونی رئیسجمهور عراق و همچنین مصاحبه با شادروان جلال طالبانی رئیسجمهور عراق که به نظرم شاخصتر از بقیه بودند. مثلاً مصاحبه با آقای مالکی را دوست دارم، چون قلم او بود که در سال ۲۰۰۵ حکم اعدام صدام حسین را امضا کرد و به سه دهه از حکومت خونین رژیم بعث و دیکتاتوری ظالمانه صدام که صدها هزار انسان بیگناه عراقی، ایرانی و کویتی را ظالمانه ریخت پایان داد. جالب است بدانید عراقیها نوری مالکی را ادامه دهنده راه مختار ثقفی میدانند که توانست انتقام مظلومان را از حکومتهای ظالم بگیرد و دوستش دارند.
حمله ناگهانی داعش به عراق به شکلی بود که بیم سقوط ناگهانی بغداد هم میرفت درست است؟
اتفاقاً برعکس معتقدم حمله داعشیها به عراق اصلاً غافلگیرانه و ناگهانی نبود، چون قبل از آن هم از سال ۲۰۰۴ به نامهای جبهه توحید و جهاد و سپس القاعده و بعد از آن دولت اسلامی عراق تا داعش، همیشه علیه شیعیان و اهل سنت مخالف دیدگاههایشان و مسیحیان و اقلیتهای ایزدی عملیاتهای تروریستی انجام میدادند و جهان غرب به ویژه امریکا فقط نظارهگر بودند و هیچ عکسالعملی نشان نمیدادند، اما اشغال سریع موصل و پیشروی به سمت تکریت و سپس محاصره سامرا تا رسیدن به ایست بازرسی سیدغریب در حومه شمالی بغداد و بعد از پیشروی به سمت استان دیاله از سمت شمال غرب و استقرار در منطقه العظیم در نزدیکی پادگان سابق اشرف که وابسته به منافقین بود و همچنین پیشروی سریع آنها از منطقه الخالدیه استان الانبار در غرب بغداد و رسیدن به منطقه الگرمه در حومه غربی بغداد به سمت کاظمین به خطری جدی برای بغداد بدل شد.
با توجه به اینکه فعال رسانهای حاضر در منطقه جنگی بودید دراین مدت فعالیت خبری داعشیها را چطور دیدید؟
داعشیها آنقدر سنگدل و وحشی بودند که حتى به خودشان هم رحم نمیکردند چه برسد به مردم بیگناه عراقی، آنها نه فقط سر جنگجویان عراقی را میبریدند، بلکه سر نیروهای خارجی و مزدور را هم از تن جدا میکردند تا ملت نفهمد تبعیت این افراد مال کدام کشور هستند. آنها در جنگ کوچه به کوچه به پای یک سری افراد خود طناب میبستند تا اگر آن شخص کشته شود بتوانند از دور او را به سمت خودشان بکشانند و بعد از آن با وحشیگری، سر رفیق خودشان را میبُرند، سر را با خودشان میبرند و جسد را رها میکنند. بهانهشان هم این است که آن شخص کشته شده در آینده توسط نیروهای عراقی شناسایی نشود، لذا در موصل، بیجی و فلوجه ما اجساد بدون سر خیلی از داعشیها را میدیدیم که بخشی از وحشیگری آنها را نشان میدهد.
مردم عراق تا چه اندازه متأثر از رسانههای بیگانه هستند؟
در عراق بیش از ۳۰ شبکه ماهوارهای محلی عربی و بیش از ۱۵ شبکه ماهوارهای کردی پخش میشود که همه آنها وابستگی حزبی و مذهبی دارند و همین شبکهها خودشان عامل بروز اختلاف میان آحاد مردم هستند و نیازی به حضور رسانههای خارجی برای تحمیل دیدگاههای مورد نظر نیست.
رسانههای کرد زبان را در معادلات عراق چطور برآورد میکنید؟
بیتأثیر نبودند و حتیالامکان مردم عراق را تحت تأثیر قرار دادند، اما بیشترین شبکههایی که بر عراقیها تأثیر دارند، شبکههای اجتماعی هستند که بسیار فعال و گستردهاند به طوری که میتوان گفت: در طول چهار سال گذشته در تأثیرگذاری بر ملت عراق، هیچ رسانه صوتی و تصویری حریف آن نشده است، بهخصوص اینکه شبکههای اجتماعی در عراق هیچ رقیب دولتی که محتوای آنها را کنترل و نظارت کند ندارند و این موجب شد تا آنها بتوانند زهر خود را بدون پادزهر به مردم تزریق کنند و این مسئله مشکلات زیادی برای مردم بهوجود آورد، حتى سرنگونی موصل هم نخست ریشه در زهر شبکههای اجتماعی دارد که روحیه ارتش عراق را در روزهای نخست نفوذ داعش به موصل کاملاً تضعیف کردند و درهم شکستند.
به نظر شما راهپیمایی اربعین چه تأثیری در معادلات عراق گذاشت؟
پیادهروی اربعین سنت قدیمی عراقیهاست که متأسفانه با آمدن رژیم بعث و تسلط صدام، محدودیتهای زیادی بر آن اعمال شد و رونقش را طی سه دهه از حکومت بعث از دست داد، اما با سرنگونی رژیم صدام دوباره راهپیمایی اربعین از سر گرفته شد و با شور و شوق بسیاری از سوی عراقیها از سر ارادت و علاقه به امام حسین (ع) هر سال انجام میشود. عراقیها دو راهپیمایی بزرگ دارند که همه ساله انجام میگیرد، یکی راهپیمایی عظیم اربعین حسینی است و دیگری راهپیمایی روز شهادت امام موسى کاظم (ع) که همانند اربعین است با این تفاوت که مردم از جای جای عراق پای پیاده خودشان را به کاظمین میرسانند نه کربلا... این پیادهروی حتى به ۲۰ روز هم میرسد و موکبها همانند اربعین در سرتاسر عراق بر پاست.