پسر نوجوانی که هنگام رقص در یکی از تالارهای عروسی مرتکب قتل شده بود، در جلسه محاکمه مدعی شد که در دفاع از پدرش دست به جنایت زده است.
به گزارش خبرنگار ما، نوزدهم بهمن سال ۹۵، مأموران کلانتری۱۵۱ یافتآباد از درگیری دو طایفه در یکی از تالارهای عروسی باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد درگیری حین رقص چوب مهمانان عروسی اتفاق افتاد و در آن درگیری پسر ۲۴ساله به نام کاظم بر اثر ضربه چاقو به سینهاش کشتهشدهاست.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران پلیس در تحقیقات اولیه به بازجویی از مهمانان جشن عروسی پرداختند و دریافتند مقتول با مرد میانسالی درگیر میشود و حین درگیری پسر ۱۶ساله آن مرد با ضربه چاقو به سینه مقتول، باعث مرگ او میشود. بنابراین پلیس با بررسی فیلم دوربینهای مدار بسته تالار، پسر نوجوان به نام نوید را در شهرک ولیعصر تهران شناسایی و بازداشت کرد.
متهم ابتدا سعی داشت پلیس را گمراه کند و سعی داشت عامل قتل را یکی از مهمانان عروسی معرفی کند، اما در روند تحقیقات بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت: برای دفاع از پدرش دست به چاقو شده است. با اقرارهای متهم، وی روانه کانون شد و پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته اولین جلسه رسیدگی به پرونده در همان شعبه به ریاست قاضی بابایی تشکیل شد. بعد از اعلام رسمیت جلسه، اولیایدم درخواست قصاص کردند و پدر مقتول گفت: «پسر من برای خودش یلی بود فقط میخواهم بدانم چطور متهم او را کشت. برای من سخت است یک نوجوان ۱۶ ساله پسر قوی جثهام را کشته است.»
در ادامه دو شاهد که به دادگاه آمده بودند به دستور ریاست دادگاه، یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و شهادت دادند که متهم عامل قتل کاظم بوده است و آنها با چشم خودشان صحنه ضربه چاقو را دیدهاند.
بعد از توضیحات شاهدان حادثه، متهم در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «شب حادثه همراه خانوادهام به عروسی دعوت شده بودیم. بعد از شام عروسی به رسم شهرمان در حیاط تالار حلقه زده بودیم تا مهمانان نوبت به نوبت چوب را بگیرند و در وسط حلقه رقص و پایکوبی کنند. در بین مهمانان کاظم ایستاده بود و قصد داشت هر چه زودتر چوب را بگیرد. پدرم به او نزدیک شد و گفت: اجازه بده اول بزرگترها پایکوبی کنند تا نوبت به تو برسد. او از این تذکر ناراحت شد و یک مشت به صورت پدرم زد. بعد عمویم جلو رفت که کاظم یک ضربه هم به او زد. وقتی این صحنه را دیدم عصبانی شدم و به سمت مقتول رفتم. همان موقع یکی از دوستان مقتول با چاقو به صورتم زد و مرا زخمی کرد. آنجا بود که دست به چاقو شدم و شانه او را زخمی کردم. در همین حین مقتول یک مشت به چشمم زد و من هم به دفاع از پدرم چاقو را روی سینه سمت راست مقتول کشیدم. باور کنید چاقو به او برخورد نکرد و اصلاً به لباس او هم گیر نکرد. بعد از آن ما را جدا کردند و من همراه خانوادهام به خانهمان رفتیم.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «وقتی مقتول و دوستانش درگیری را شروع کردند دور مقتول پر از جمعیت بود. شاید عامل قتل فرد دیگری بوده است.»
در ادامه متهم به سؤالات هیئت قضایی پاسخ داد.
چرا برای رفتن به عروسی چاقو همراه داشتی؟
با عموی کوچکم اختلاف داشتم و شنیده بودم او میخواهد در عروسی مرا بزند.
همان عمویی که با مقتول درگیر شده بود؟
بله.
پس چرا از اینکه مقتول او را مشت زده بود ناراحت شدی و از او دفاع کردی؟
عمویم در آن درگیری از پدرم دفاع کرده بود به همین خاطر من هم از او دفاع کردم.
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.