بسیاری از اقدامات و مواضع برخی سیاستمداران طی ماههای اخیر بر اساس تز «تکیه بر اروپا به جای امریکا» متمرکز شده است تا جایی که طی هفتههای گذشته انتقاد از رفتار سلطهگرایانه امریکا و نقض برجام از سوی این کشور، در ادبیات برخی دولتمردان جای باز کرده و برخلاف پنج سال گذشته، توجیهتراشی رفتار امریکا جای خود را به انتقاد از اقدامات ترامپ – و نه مجموعه تصمیمگیران و تصمیمسازان ایالاتمتحده – داده است.
به رغم آنکه بارها با رجوع به مصادیق مختلف تاریخی اثبات شده است اروپا نیز در فرایند مذاکرات و پس از آن در اجرای تعهدات خود، عملکردی مشابه ایالاتمتحدهامریکا داشته است، اما بخشی از سیاستمداران و منبعث از آن دستهای از رسانههای داخلی روی این نکته همچنان پافشاری میکنند که تکیه بر اروپا – با توجه به شکافهایی که در روابط میان امریکا – اروپا اتفاق افتاده است میتواند تأمینکننده منافع کشورمان باشد. چنین ادعایی در حالی مطرح میشود که امروز بعد از گذشت بیش از دو ماه از زمان خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای، اروپاییها هیچ اقدام مؤثر و ملموسی جهت اجرای تعهدات بر زمین مانده برجام خود صورت ندادهاند و به گفته رئیسجمهور و سایر مقامات ارشد دولت دوازدهم بسته پیشنهادی این کشورها فاقد عملیات اجرایی مناسب جهت تأمین منافع کشورمان میباشد. اروپاییها با وقتکشی در جهت «گرفتن زمان از ایران» جهت مقابله با خروج امریکا از برجام و نقض آن توسط این کشور، توانستهاند شرکتهای خود را به صورت پلکانی از ایران خارج کنند تا سرمایهگذاری و توسعه روابط تجاری ایران نیز همچنان در قالب حرف و وعده باقی بماند.
لفاظیهای ضدایرانی موازی با فرصتسوزی
اروپا در حالی طرف ایرانی را همچنان امیدوار به آینده برجام نگه داشته که تلاش میکند با لفاظیهای ضدایرانی، ایران را همچنان به عنوان تهدیدی علیه جامعه جهانی معرفی کند. به عنوان نمونه در دیدار اخیر «ترامپ» و «ترزا می» ضمن تأکید مقام انگلیسی بر لزوم حفظ فشارها بر ایران و عقب راندن نفوذ این کشور در غرب آسیا میگوید: «در موضوع روسیه، از رئیسجمهور ترامپ به خاطر حمایتش در واکنش نشان دادن به استفاده از عامل اعصاب در سالزبوری تشکر میکنیم که بعد از آن مسئله، او ۶۰ افسر امنیتی روسی (دیپلمات) را اخراج کرد.» وی همچنین گفت که با ترامپ درباره مقابله با نفوذ ثباتزدای ایران در خاورمیانه صحبت کرده است و اینکه چگونه ایران را در یمن عقب برانند. ترامپ با اشاره به مذاکراتش با خانم میدرباره ایران افزود: «توافق داشتیم ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد. ما باید تروریسم ایران را متوقف کنیم و فشار را بر این کشور حفظ کنیم.» وی درباره توافق واشنگتن و لندن برای حفظ فشارها بر تهران، توضیح داد: «در زمینه حفظ فشار بر ایران، من نخستوزیر میرا تشویق کردم، اما او نیازی به تشویق من ندارد، چون خود او مرا به این امر تشویق میکند.» همانگونه که پیداست اهداف و نقطهنظرات ترزامی همانند سایر مقامات اروپایی در برابر ایران، شباهت فراوانی به امریکاییها دارد و رفتار و مواضع اروپاییها طی حداقل ۶۰ روز اخیر نمایانگر این مسئله است که ایرانهراسی و تلاش برای تضعیف کشورمان همچنان هدف نخست و اولویتدار اروپاست.
برخلاف ادعای برخی سیاستمداران داخلی و رسانههای منسوب به جریان تجدیدنظرطلب، موضع اروپا در برابر جمهوری اسلامی ایران چه در زمینه برجام و اجرای تعهدات برجامی اروپا و چه در سایر مباحث غیرهستهای تغییر نکرده و کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس و آلمان و اتحادیه اروپا همچنان روی مواضع ضدایرانی در حوزههای مختلف هستهای، سیاسی، اقتصادی و دفاعی پافشاری دارند، کمااینکه موضع امروز مقامات اروپایی و از جمله ترزامی همان موضع چند ماه گذشته است از جمله اینکه ترزامی در نشست امنیتی مونیخ درباره ایران میگوید: «ما موافقیت کردیم که همزمان با تلاش برای حفظ توافق هستهای (برجام)، همانند امریکا در خصوص فعالیتهای بیثباتکننده ایران در خاورمیانه نگران و آماده انجام اقدامات مناسب جهت مقابله با این مسائل هستیم.»
اهرم رسانه برای اعتماد مجدد به غرب
همواره اشاره شده که روزنامههای زنجیرهای با سفیدنمایی اقدامات امریکا – اروپا تلاش کردهاند زمینه اعتماد مجدد به غرب حتی در دورانی که خروج امریکا از برجام اتفاق افتاده و اروپاییها در اجرای تعهدات خود تعلل میکنند، در بستر اجتماعی و سپس سیاسی شکل بگیرد. روزنامه شرق در یکی از شمارههای اخیر خود با تأکید بر اینکه اروپا میتواند منافع کشورمان را تأمین کند، دشمنی با ایران را تنها در شخص ترامپ و نه در مجموعه کلان دولت و کنگره امریکا خلاصه کرده و مینویسد: «موضوع کرهشمالی هم جز ناکامی نتیجهای برای ترامپ نداشته است، بنابراین به شکل لجوجانهای تلاش میکند از نزدیکشدن کرهشمالی به کرهجنوبی جلوگیری کند. محیط زیست و بقیه موارد هم که فرصت بحث بر سر آنها اکنون نیست، ناکامیهای مشابهی نصیب این فرد نژادپرست کرده است. همه اینها از دونالد ترامپ فردی عقدهای ساخته که دنبال فرصتی است تا خشم و زهر خود را در جایی بپاشد.» نویسنده در ادامه مینویسد: «در یادداشتهای قبلی گفته شد که تنها بازیگری که ایران میتواند برای مهار ترامپ روی آن حساب کند، اتحادیه اروپاست و نه روسیه و چین. اروپاییها هم تلاش میکنند برای مهار ترامپ و منصرفکردن او از اقدامی نامعقول درباره ایران یا کرهشمالی، راهی برای راضینگهداشتن ترامپ پیدا کنند.»
نویسنده در پایان و بدون توجه به هزینههای ناشی از برجام که به علت اعتمادمطلق به غرب اتفاق افتاد، مینویسد: «بنابراین موضوعی که اروپا انگیزه ورود به آن را دارد و تلاش خواهد کرد محدودیتهایی به وجود آورد، همین حوزه توسعه موشکی است. بدون هرگونه مجاملهای باید گفت: اگر ایران دنبال راهحلی است که اروپا را به خود نزدیک کند، باید ابتدا درصدد رفع دو عامل فوق برآید تا درجه احساس ناامنی اروپا از توسعه موشکی ایران را به مقدار زیادی کاهش دهد، سپس ایران با اروپا گفتوگویی شروع کند که در آن علت منطقی توسعه موشکی ایران مطرح شود.»
این کلاف سردرگم را اروپا باز نمیکند
رسانههای وابسته به جریان خوشبین به غرب، در حالی تلاش میکنند اعتماد به اروپا را اجتنابناپذیر القا کنند که بسیاری از رسانههای معتبر غربی در کنار بسیاری از سیاستمداران ارشد، معترفند اروپا نمیتواند گرهی از کلاف سردرگم مذاکرات مجهول ایران– غرب باز کند و منافع کشورمان را در سطح مناسبی تأمین کند، حتی رسانههای مطرح غربی فشار بر ایران با هدف امتیازگیری از کشورمان در حوزه موشکی و منطقهای را عمدهترین راهبرد اروپا در دوران پساخروج ترامپ از برجام عنوان میکنند، به عنوان نمونه روزنامه فایننشال تایمز نیز در مطلبی با تیتر «کشورهای اروپایی در قبال تهدید ترامپ، فشارها بر ایران را افزایش دادهاند»، اشاره میکند: «کشورهای اروپایی فشارها بر برنامه موشکهای بالستیک ایران و نقش این کشور در درگیریهای منطقهای را افزایش دادهاند. این اقدامات در واقع تلاش اروپاییها برای واکنش نشان دادن به تهدید دونالد ترامپ رئیسجمهور امریکا مبنی بر کنار گذاشتن توافق هستهای تاریخی با تهران بوده است.»
آنچه در این میان مهم مینماید این مسئله است که جمعی از سیاستمداران داخلی به کمک رسانههای داخلی تلاش میکنند پافشاری اروپا روی مواضع ضدایرانی خود و استمرار رفتاری جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران را مورد سانسور قرار داده و از سوی دیگر اعتماد به اروپا را اجتنابناپذیر القا کنند تا به واسطه این رویه همچنان زمینه برای عدول از انقلابیگری در عرصه سیاست خارجه حفظ شود و ادامه یابد.