فرهاد تجري نماينده مردم گيلانغرب و سر پل ذهاب، ميگويد: بيش از 30 ميليارد تومان كمك مردمي به حساب سلبريتيها واريز شده تا در اختيار زلزله زدهها قرار گيرد؛ كمك هايي كه از طريق درخواستها و اعلام شماره حسابهاي شخصي سلبريتيها در شبكههاي اجتماعي جمع آوري شده است. حال با گذشت چند ماه از زلزله ويرانگر غرب كشور، تكليف بسياري از پولهاي واريزي به حساب سلبريتيها مشخص نيست؛ اينكه آيا هنوز پولها در حساب آنها باقي مانده و اينكه اگر هزينه شده است دقيقاً در كجا هزينه شده است.
نماينده مردم سرپل ذهاب در مجلس شوراي اسلامي، به يكي از سلبريتيهايي كه كمكهاي ميلياردي در جريان زلزله جمع آوري كرده است، اشاره ميكند. وي ميگويد: خانم «ك» تاكنون مبلغ ۵ ميليارد جمعآوري كرده است، اما اعلام كرد كه 5/2ميليارد تومان را در مناطق زلزلهزده هزينه كرده، در صورتي كه بعد از بررسيها مشخص شد تنها ۷۵۰ميليون تومان از مبلغ مورد نظر را خرج كرده است.
چند روز پيش جمعي از مردم سرپل ذهاب از اين خانم به دليل اينكه پولهاي جمع آوري شده را در اختيار زلزله زدهها قرار نداده، از وي شكايت كردهاند.
اما چرا تجربه اعتماد به سلبريتيها در جمع آوري كمكهاي مردمي براي زلزله زدگان به تجربهاي شكستخورده تبديل شد؟
شايد مهمترين پاسخ به اين سؤال اين است كه سلبريتيها «اين كاره» نيستند. به عبارت بهتر شخصيتهاي مشهوري چون بازيگران سينما و چهرههاي شناخته شده در فضاي مجازي، حداكثر در حوزه كاري خود توانايي دارند و خارج از آن در بسياري از مسائل حتي از يك شهروند عادي نيز توانايي پايين تري براي انجام امور داشته باشند. براي همين وقتي در هيجان كمك به مردم زلزله زده پيشقدم ميشوند و به واسطه شهرت حس اعتماد مردمي را جلب كرده و كمكهاي انساندوستانه را جمع آوري ميكنند، در زمان اجرا با سؤال مهمي روبهرو ميشوند كه اكنون بايد چه كار كرد؟!
نمونه واضح اين ماجرا صادق زيباكلام استاد دانشگاه تهران است. زيبا كلام كه معمولاً توئيتهاي جنجالي ميزند و در دورهاي به نماد واپسگرايي و طرفداري از رضاخان مشهور شده بود، در زمان زلزله سرپل ذهاب، شماره حساب شخصياش را براي جمع آوري كمك اعلام كرد و مبلغ خوبي نيز جمع آوري شد. بعد از آن در زماني كه مردم منطقه نيازمند كمكهاي حياتي و سرپناه براي اسكان بودند، آقاي سلبريتي طرح ساخت دهكده اميد را پيش كشيد و اعلام كرد ميخواهد كلنگ اين دهكده را در منطقه زمين بزند.
بعد از آن بحث ساخت كتابخانه را پيش كشيد كه با توجه به شرايط خاص منطقه آن هم با انتقاد روبهرو شد. در عمل همه كمك هايي كه در اختيار اين نويسنده و استاد علوم سياسي قرار گرفته بود به خاطر ناآشنايي وي با كار عمراني و آگاهي نداشتن از مديريت منابع، بياثر شد. در مقابل زيباكلام كه اصولاً «اين كاره » نبود، سعيد قاسمي كه اتفاقاً وي هم مانند زيبا كلام به مباحث سياسي علاقه دارد، پيشقدم بازسازي روستاهاي زلزله زده سرپل ذهاب شد.
با اين تفاوت كه قاسمي چه در دوران جنگ تحميلي و چه بعد از آن كار عمراني كرده و تحصيلات آكادميك معماري دارد. در روزهايي كه محل مصرف كمكهاي مردمي به سلبريتيها نامعلوم و مبهم بود، حاج سعيد قاسمي با گروهي جهادي از بسيجيهايي كه نه چهره سلبريتي دارند و نه براي كمك كمپین راه انداختهاند، دست به كار شده و تا امروز چند واحد مسكوني براي زلزله زدهها بسازند. شايد نيت زيبا كلام و قاسمي در مورد كمك به زلزله زدهها يكي باشد، اما تفاوت اين است كه يكي ميتواند كمك كند و اين كاره است و ديگري دوست دارد كمك كند ولي اين كاره نيست و حتي بودنش و كمك جمع كردنش باعث شده تا پولهاي مردمي به جاي آنكه در مسير درستش هزينه شود، در حسابهاي سلبريتيها سرگردان شود.