هنرمند به خلق اثر میپردازد تا آن را در معرض قضاوت و نقد مخاطبان قرار بدهد، این تقریبا نظریه هنرمندانی است که دلشان میخواهد کارشان به نوعی در معرض دیده شدن قرار بگیرد. بهویژه این مساله درباره آن گروه از هنرمندانی که از سویی دل در گرو جلب رضایت مخاطب دارند و از سوی دیگر تمایل دارند بیآنکه خود را دربست در اختیار سلیقه مخاطب قرار بدهند، اثرشان تعداد بازدیدکننده بیشتری داشته باشد، به خوبی صدق میکند. اینکه هرکدام از شاخههای هنری برای آنکه در معرض دید مخاطب قرار بگیرند باید مجالی برای اطلاعرسانی داشته باشند هم نکتهای به روشنی روز است.
سازوکارهایی که فراهم نمیشوند
مشکل، اما از جایی شروع میشود که سازوکارهای لازم برای تبلیغات یک هنر به آن شکلی که باید فراهم نیست. در این صورت است که آن اثر هرچقدر هم که به لحاظ محتوایی از جذابیتهای بصری، تصویری و محتوایی برخوردار باشد نمیتواند جایی نزد تماشاگران بیابد. چهبسا بودهاند آثاری که بهرغم هزینههای سنگین، از ناحیه تبلیغات ضعیف و ناکارآمد، از حضور گسترده تماشاگران بیبهره ماندهاند و ماهیت، اهداف و رسالتشان در انتقال پیام به مخاطب در انزوا و خلوت قرار گرفته است.
تبلیغات در تئاتر؛ ناکارآمد، شخصی و ضعیف
تئاتر در زمره هنرهایی است که صرفنظر از المانهای دیگر نیازمند تبلیغات است، در واقع تا زمانی که تبلیغات برای نمایشی که قرار است روی صحنه برود مهیا نشود، نمیتوان انتظار داشت که تماشاچیان به سالن بروند. با این حال در سالهای اخیر برخی از هنرمندان عرصه تئاتر، بهویژه کارگردانان به این مساله اشاره داشتهاند که تئاتر از نبود تبلیغات مناسب رنج میبرد و اگر هم در این سالها فعالیتی از این رهگذر صورت گرفته، فقط به مدد حرکتهای شخصی اهالی این وادی، آن هم به دلیل نبود امکانات مالی، در قالبی ناکارآمد و ابعادی کوچک جلوه کرده است. ضعف تبلیغات در عرصه تئاتر در حالی صورت میگیرد که به باور برخی، اهمیت این مساله گاه حتی از کیفیت کالایی که قرار است در معرض دید مخاطب قرار بگیرد نیز مهمتر به نظر میآید. در این بین شاید بتوان اوضاع سینما را از این منظر بهتر ارزیابی کرد، چراکه به محض آنکه فیلمی در نوبت اکران قرار میگیرد، بیلبوردهای موجود در سطح شهر، اگر نگوییم همهشان، ولی بخش عمدهای از آنها به مکانی برای تبلیغات فیلمهای تازه از راه رسیده بدل میشوند. ولی به نظر میرسد، در تئاتر رویه تبلیغات فارغ از ناکافی بودن، ضعیف و بدون برنامهریزی است.
جبران نبود تبلیغات به شرط حضور سلبریتیها
برخی از اهالی تئاتر اشاره میکنند؛ نبود مجرای صحیح برای اطلاعرسانی در این وادی باعث میشود تا کارگردانان برای فروش بلیت نمایشهایشان دست به دامن حضور سوپراستارهای سینما در تئاتر شوند، مشکلی که ابراز آن از زبان تئاتریها تازگی ندارد، ولی هرازچندگاه مانند بیماری کهنهای که علاجی بر آن یافت نشده در تئاتر عود میکند. این روزها، اما بیشتر از هر وقت دیگر، تصویر سلبریتیهایی که غالبا در سینما پرکارند بر سردر تماشاخانهها به چشم آشنا میآید. سوپراستارهایی که ظاهرا به قصد بیشتر دیده شدن یک تئاتر و برای جبران نبود تبلیغات مناسب در این عرصه راهی صحنه میشوند تا بلکه از این رهگذر، مخاطبان، حتی آنهایی که به شکل گذرا از خیابانی که سالن تئاتر در آن وجود دارد، عبور میکنند برای تماشای نمایشهایی از این دست بیشتر ترغیب شوند.
غیبت محملهای مناسب
به بیان سادهتر، مساله تبلیغات در تئاتر در قیاس با تبلیغاتی که برای آثار سینمایی میشود از جایگاه کمرنگتری برخوردار شده است. اگر قرار باشد به تماشاخانههای مرکزی در پایتخت اشاره کرده و نحوه تبلیغات نمایشها در این تماشاخانهها را با نگاهی اجمالی مورد بررسی قرار بدهیم، پیش از هرچیز باید به مجموعه تئاتر شهر اشاره کنیم. تئاتر شهر ازجمله تماشاخانههای پرقدمت است که با در اختیار داشتن سالنهای مختلف و تعدد نمایشهایی که در طول یک ماه در هرکدام از سالنهای چهارسو، تالار نو، سایه و... روی صحنه میروند، از اطلاعرسانی کافی در مضیقه است. یکی از دلایل این مساله را میتوان نداشتن فضای مناسب در این زمینه قلمداد کرد، با وجود آنکه مجموعه تئاتر شهر به لحاظ مساحت، به اضافه فضای پارک دانشجو که این مجموعه در بطن آن واقع شده، میتواند از چهار گوشه خیابانهای مشرف به آن، مجالی برای نصب بیلبوردهایی برای تبلیغ نمایشها داشته باشد، ولی به آن شکلی که باید، مقوله اطلاعرسانی در محیط اطراف این مجموعه به شکل درستی اتفاق نیفتاده است. هرچند این آسیب، یعنی نبود تبلیغات برای نمایشهایی که روی صحنه میروند فقط درباره تئاتر شهر صدق نمیکند، بلکه برخی از کارشناسان تئاتر براین باورند، نواقصی از این دست در دیگر سالنهای تئاتر، چون تماشاخانه ایرانشهر، پردیس تئاتر شهرزاد، تماشاخانه سنگلج، تماشاخانه مولوی، تماشاخانه باران، تالار ایوان شمس و... نیز به چشم میخورد.
نقش پررنگ تماشاچیان بومی
هادی مرزبان ازجمله کارگردانانی است که درباره نقش تبلیغات در تئاتر میگوید: «طبیعی است که در پروسه روی صحنه بردن یک اثر نمایشی، اطلاعرسانی مناسب میتواند نقش زیادی در جذب مخاطب داشته باشد، ولی از آنجایی که در حوزه تئاتر با مشکلات زیادی مواجه هستیم، نبود فضایی برای تبلیغات تئاترها هم از این جمله به شمار میرود. با اینحال اینطور به نظر میرسد که تماشاخانههایی که در بطن پایتخت قرار دارند، حتی با وجود تبلیغات ناکافی، سهم بیشتری در جذب تماشاچیان دارند.
بهعنوان مثال، زمانی که در سال گذشته نمایش «دیوان تئاترال» را در تماشاخانه سنگلج روی صحنه بردیم، با وجود آنکه بخشی از مخاطبان از طریق سایت تیوال از ما بلیت خریده بودند، عدهای از تماشاچیان بومی آن منطقه هم بودهاند که اصرار داشتهاند به دلیل اینکه هممحلهای هستند و زیاد به سنگلج برای تماشای تئاترهای مختلف رفتوآمد میکنند باید بلیت نمایش در اختیار آنها هم قرار بدهیم. در پردیس «شهرزاد» اگرچه جنس تماشاچیان در مقایسه با تماشاچیان تماشاخانه سنگلج تاحدودی تفاوت دارد، ولی اساسا شور و هیجان زیادی از سوی مخاطبانی که به تماشای تئاتر در این سالن میآیند به چشم میخورد. اغلب تماشاچیان تئاتر در این سالن، طیف دانشجو و اساسا مخاطبان جوان هستند. با این حال از آنجایی که بخش اعظمی از تماشاچیان پردیسهایی که در حال حاضر شکل گرفته، خاصه پردیس تئاتر شهرزاد را جوانان تشکیل میدهند، میتوان به این مساله پیبرد که این گروه از طریق فضای مجازی از زمان و مکان نمایشها مطلع میشوند. یا برخی از تماشاچیان این سالنها که اغلب دانشجویان دانشکدههای تئاتر و هنرهای دراماتیک هستند، شاید کمبود اطلاعرسانی نمایشهای روی صحنه از طریق تراکتهایی که در فضای دانشکدهها توسط این دانشجویان توزیع میشود، جبران شود. ولی باتمام این تفاسیر آنچه مسلم است اینکه نحوه تبلیغات در تئاتر نامناسب است و این حوزه در مقایسه با حوزه سینما مورد بیتوجهی و عدم حمایتهای لازم قرار گرفته است.»
از پیامک تلفنهای همراه تا رونق تئاترهای آزاد
خلأهایی که درباره عدم اطلاعرسانی کافی در تئاتر به آن اشاره کردهایم در حالی به پیکره اجرای تئاترهای جدی لطمه میزند که از آن سو میبینیم، تئاترهای آزاد به مراتب بیشتر توانستهاند از رهگذر امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفته به تبلیغ برای آثارشان بهرهگیری کنند. یکی از این امکانات، استفاده از سیستم تبلیغات به واسطه تلفنهای همراه است. هفتهای نیست که یک یا دو پیامک تبلیغاتی با مضمون: «خنده در حد دلدرد، یک نمایش شاد و مفرح»، در گوشیهای تلفن همراهمان ظاهر نشود. اینطور به نظر میرسد بازار تبلیغات برای استندآپ کمدیها، نمایشهای صرفا سرگرمکننده و کمدی، بیش از نمایشهایی که بار معنایی جدیتری دارند فراهم است. اگرچه هنرمندان این حیطه هم گلایههایی مخصوص به خود را عنوان و به این مساله اشاره میکنند که هدفشان خنداندن و شاد کردن مردم است. عامه مردم حاضرند هزینه بلیت این نمایشها (هرچقدر که باشد) را بپردازند و دمی، دل را به نمایشهایی از این دست که غالبا در سالن سینماهای مهجور هم برگزار میشود، بسپارند.
نوشتن تبلیغات روی دیوار
در سالهای اخیر برخی سایتها تاحدودی تلاش کردهاند نقیصه تبلیغات برای آثار هنری را به روشهای مخصوص به خود جبران کنند. یکی از سایتهایی که در حالحاضر میتواند مرجع مناسبی برای اطلاعرسانی نمایشگاهها، کنسرتها، تئاترها و فیلمها باشد، سایت «تیوال» است. این سایت اگرچه توانسته تاحدود زیادی نزد هنردوستان جا بیفتد، ولی دامنه فعالیتش تنها به اطلاعرسانی رویدادهای فرهنگی و هنری محدود مانده و نمیتواند محملی برای تبلیغ نمایشها و فیلمها تلقی شود.
مهاجرت تبلیغات دیواری به شبکههای اجتماعی
در عین حال با پیشرفت تکنولوژی و فناوری روز، میبینیم شکل و شمایل تبلیغات نیز در حالگذار از قالبی سنتی به مدرن است. نمونه بارز این نکته را شاید بتوان در فضای مجازی جستوجو کرد، اینطور به نظر میرسد که در سالهای اخیر با پررنگ شدن نقش، اهمیت و جذابیت شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، مکان تبلیغات به فضای دیگر کوچ کرده و هنرمندان، خاصه آن دسته که خودشان در فضای مجازی، صفحات شخصی دارند به شکل خودجوش و فردی، به وقت به صحنه بردن یک نمایش، دست به کار تبلیغات در این صفحات میشوند و کاربرانی که براساس علاقهمندی به آن هنرمند صفحات او را دنبال میکنند، از آن طریق به اطلاعات کافی برای دیدن نمایشی تازه در یکی از تماشاخانههای در سطح شهر پی میبرد. اجارهبهای بیلبوردها در یک بازه زمانی مشخص، گران است و تامین مخارج آن از عهده یک گروه نمایشی که عملا سوبسیدی هم از سوی دولت برای ساخت یک اثر هنری دریافت نمیکند، خارج است؛ بنابراین به گفته برخی از اهالی تئاتر، حالا که در این سالها طرح و ایدهای از سوی سیاستگذاران فرهنگی برای سازوکار تبلیغات در تئاتر شکل نمیگیرد، بهترین راه در این مسیر، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستند که میتوانند به شکل رایگان، این رسالت مفقودمانده در جامعه هنری فعلی را به خوبی ایفا کنند.