به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل مردي به اداره پليس رفت و ادعا كرد 26سال قبل شاهد درگيري مرگباري در تهران بوده است و الان به خاطر عذاب وجدان تصميم گرفته اين راز را بر ملا كند. وي در شرح ماجرا گفت: تابستان سال71 بود كه همراه خواهر‌زاده‌ام از خانه‌شان در حوالي نوبنياد با خودروی پرايدم راهي خانه‌ام در خيابان جمالزاده شديم. در ميان راه نزديك پل‌گيشا متوجه خودروي پيكاني شديم كه مردي در صندلي عقب پسر جواني را به شدت كتك مي‌زد و سر او را زير صندلي مي‌برد و راننده هم كه مرد جواني بود با سرعت در حال رانندگي بود. ما آنها را تعقيب كرديم و موضوع را هم تلفني به مأموران پليس اطلاع داديم اما در خيابان گلشن در نزديكي خيابان جمهوري خودروي پيكان را گم كرديم. وي ادامه داد: صبح روز بعد به محل كارم به پاساژي روبه‌روي پارك ملت رفتم كه ديدم سه‌زن جسد همان پسر جوان را كه داخل خودروي پيكان مورد ضرب‌و جرح قرار گرفته بود از داخل جوي آبي بيرون آوردند و داخل خودرو گذاشتند و از محل دور شدند. اين موضوع چند سالي فكر مرا مشغول به خود كرده بود تا اينكه مدتي قبل همان سه‌زن را به صورت اتفاقي در دادگاه كيفري تهران ديدم. از آن روز به بعد هر شب پسر جوان به خوابم مي‌آيد و اصرار دارد موضوع حادثه را به پليس اطلاع دهم. ابتدا تصميم گرفتم موضوع همچنان پنهان بماند اما عذاب وجدان مرا رها نكرد و به اداره پليس آمدم تا راز اين حادثه را بر ملا كنم. با طرح اين ادعا پرونده به دستور قاضي منافي آذر، بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران براي بررسي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
