معصومه طاهري
مسئلهاي كه نبايد از ذهن دور داشت توجه به ارزشها در توليدات تلويزيوني است به خصوص مجموعههايي كه به صورت روتين هر شب پخش ميشوند و طبيعتاً مخاطباني را در طول زمان جذب ميكنند، لذا هرگونه بيتوجهي يا سهل انگاري در نكات ريز فرهنگي ميتواند عواقب بدي به همراه داشته باشد. در چند سال اخير با وجود شبكههاي اجتماعي، حمله به ناظران و تأييدكنندگان ارشاد و صداوسيما گسترده شده است.همين هم باعث شده است گاهي نويسندگان و سازندگان آثار هنري و فرهنگي توقعات عجيبي را مطرح كنند كه نه با فرهنگ و عرف ما سنخيتي دارد و نه با دين و ارزشهاي اعتقادي. درست است كه برخي ناظران كيفي محدوديتهاي تلويزيوني را با سلايق شخصي خود همراه ميكنند كه منجر به تغييراتي نامأنوس در محتوا ميشود، اما اين دليل برآن نيست كه نظارتي هم نباشد و نسبت به ريزهكاريهاي فرهنگي آثار تلويزيوني غافل بود. از جمله اين آثار سريال «كوبار» است؛ مجموعهاي با ژانر اجتماعي كه هر شب از شبكه دوم سيما پخش ميشود. ماجرا مربوط به معلم جواني است كه به ناچار مجبور ميشود به مدت يكسال در دبيرستان دور افتاده كوهستاني زندگي كند. آشنايي او با پزشكي كه در آن منطقه به تنهايي زندگي ميكند داستان كوبار را شكل ميدهد. اصل موضوع خوب است و نويسنده سعي كرده است فراز و نشيب داستان را در فضايي آرام و دوستانه پيش ببرد، اما آنچه مدنظر ماست برخي نكات و جزئيات اين مجموعه تلويزيوني است كه اگر همين طور عاديسازي شوند تأثير مخربي بر فرهنگ جامعه ميگذارند.
معلم سريال «كوبار»جوان و تقريبا خوش بر و رو است كه براي دختران و پسران نوجوان به صورت مشترك درس ميدهد و او دانشآموزان دختر و پسر نوجوانش را مانند سريال مجموعههاي خارجي با تئاتر آموزش ميدهد، اما اين تئاتر يك نمايش آموزشي و درسي نيست، بلكه بايد اداي عاشق و معشوق را دربياورند. اين درحالي است كه به زعم روانشناسان، نوجواني دوران بحرانهاي عاطفي و احساسي است كه هم از نظر خود نوجوانان و هم از نظر والدين آنها دشوارتر از دوران كودكي قلمداد شده است. ارسطو فيلسوف مشهور هم معتقد بود نوجوانان، پرشور و آتشي مزاجند و آمادهاند كه خود را به دست غرايز بسپارند. پزشك روستاي سريال هم با زن بيوه همسايه به راحتي رفت و آمد ميكرد و با هم دوستانه برخورد داشتند. يك بار زن از حرف مردم نگران بود كه دكتر با اين توجيه به او گفت مهم خود ما هستيم كه به هم اعتماد داريم ديگران اهميتي ندارند! درحالي كه اولاً طبق سخن معصومين(ع)مؤمن خود را در مظان اتهام قرار نميدهد و ثانياً درست نيست دو مرد و زن بدون همسر رابطهاي دوستانه داشته باشند.
واقعاً معلوم نيست تلويزيون چه سبكي از زندگي را ميخواهد در اجتماع نهادينه كند؟! از يكسو كارشناسان تلويزيوني مدام از تشكيل خانواده و اهميت آن صحبت ميكنند و از سوي ديگر چنين مجموعههايي در تقابل با خانواده هستند و جمع ضد خانواده را دور هم دوست و صميمي نشان ميدهد و البته نشان دادن خانوادهاي كه هيچ بنيان درست و مناسبي ندارد! اما خانم دكتر جوان با بازي تصنعي و بيروح ترلان پروانه كه اصلاً مناسب اين كاراكتر نيست و بيشتر به نظر ميرسد حضورش سفارش شده باشد با آرايش بيحد و اندازه، گويا هركس در سينما بازي ميكند ميتواند حد و مرزها را در تلويزيون بشكند تا ديده شود. رابطه دوستانه و عادي اين دكتر با معلم روستا و اينكه اين دو با زن جوان بيوه صميمي و همراه هستند از جمله نكات ريز ارزشي است كه از رسانه ملي انتظار ميرود به آنها دقت كند تا هر چيزي را به خورد مخاطبان ندهد، زيرا قرار نيست از قاب تلويزيون مجوز روابط نامحرم صادر شود. متأسفانه سريال «آنام» هم در كنار محتواي جذابي كه داشت محمد، علي و آفرين دو پسر و دختر جوان با هم دوست بودند و پيامك ميدادند. بدون هيچ محرميتي دختر جلوي ماشين پسر مينشست و همديگر را به اسم كوچك صدا ميزدند. رفتارهايي كه در فرهنگ ايراني - اسلامي ما قابل قبول نيست. شايد در دنياي مدرن امروز خيلي چيزها تغيير كرده باشد، اما ارزشها و ريزهكاريهاي فرهنگي و ديني هيچ وقت از بين نميرود و اين وظيفه رسانههاست كه به زيبايي و بدون دلزدگي ارزشها را به مخاطبان القا كنند نه اينكه خودشان هم همراه موج ايجاد شده پيش بروند.
رسالت دانشگاه عمومي تلويزيون مطرح است كه نميشود و نبايد از آن غافل بود. اين منطقي نيست كه نويسندگان مجموعههاي تلويزيوني آنطور كه خودشان زندگي ميكنند را با وجود همه مغايرتها با فرهنگ ايراني- اسلامي به تصوير بكشند. نقش نظارتي قبل از توليد اهميت دارد و قرار نيست تسليم چند اظهارنظر رسانهاي سلبريتيها شد چه آنكه بسياري از آنها كعبه مقصودشان هاليوود است و آنقدر آثار هاليوودي ديدهاند كه دنيا را با همان چشم نگاه ميكنند و به ديگران نشان ميدهند.