کد خبر: 906593
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۰
راننده خشمگين هنگام تردد در بزرگراه بعثت وقتي يك خودروي سواري را مانع عبور خود ديد راه آن را سد كرد و با تبر به سرنشينان آن كه اعضاي يك خانواده بودند حمله كرد.

به گزارش خبرنگار ما، ساعت‌18:10‌دقیقه عصر روز پنج‌شنبه 20‌ارديبهشت‌ماه بود كه مأموران پليس پايتخت از حمله مرد تبر به دستي به اعضاي خانواده‌اي حوالي بزرگراه بعثت در جنوب تهران با خبر و راهي محل شدند. مأموران دريافتند راننده تبر به دست لحظاتي قبل قصد سبقت از خودروي سواري داشته اما به خاطر ترافيك موفق به سبقت نشده است كه با حركات خطرناك راه خودروي سواري را سد مي‌كند و بعد با تبر به سرنشينان خودرو كه يك مرد، سه زن و نوزاده چهار‌ماهه‌اي بوده ديوانه وار حمله مي‌كند و پس از وارد كردن خسارات زياد به خاطر اينكه در دام مردم گرفتار نشود اقدام به فرار مي‌كند.
مأموران پليس در محل حادثه مشاهده كردند اعضاي اين خانواده پس از اين حادثه به شدت ترسيده‌اند به طوريكه در‌هاي خودرو را قفل كرده و از شدت ترس دست و پايشان مي‌لرزد.
مرد جوان در توضيح ماجرا گفت: ساعتي قبل همراه همسرم، فرزند چهار ماهه‌ام ، مادرم و مادر‌زنم از خانه‌مان بيرون آمديم تا براي تفريح به يكي از پارك‌هاي جنوب تهران برويم. داخل بزرگراه بعثت در حال رانندگي بودم كه متوجه رانندگي خطرناك خودروي دو كابين شاسي بلند در پشت خودروام شدم. راننده خودرو شاسي بلند كه مرد جوان هيكلي بود با بوق زدن‌هاي ممتد و چراغ دادن از من مي‌خواست راه را براي سبقت او باز كنم، اما به خاطر ترافيك و خودروهاي كناري قادر به عوض كردن لاين بزرگراه نبودم به همين دليل چند بار فلاشر خودروام را روشن كردم و حتي با دست اشاره كردم كه جلو و كنار خودرو در حال حركت است و امكان تغيير مسير ندارم، اما راننده خودرو دو كابين همچنان بوق مي‌زد و با حركات مارپيچ و خطرناك قصد سبقت داشت تا اينكه پس از طي مسافتي سرعتش را زياد كرد و با لايي كشيدن از چند خودرو به كنار من آمد و ناگهان به جلوم پيچيد به طوريكه يك لحظه از ترس كنترل خودرو از دستم خارج شد و با اين حركت او، همراه اعضاي خانواده‌ام تا يك قدمي مرگ پيش رفتيم و اگر خدا كمكم نمي‌كرد ثانيه‌هايي بعد خودروي ما زير چرخ‌هاي كاميون بزرگي كه در كنار ما در حال حركت بود. پس از اين حركت راننده كاميون در كنار بزرگراه توقف كرد و من هم با زحمت زياد خودرو را در نزديكي گاردريل كنترل كرد.
در حالي كه خانواده‌ام از ترس دست و پايشان به لرزه افتاده بود متوجه شدم خودروی دو كابين سرعتش را كم كرده است و از طريق آيينه در حال ديدن اين حادثه خطرناك است. گريه‌هاي مدام فرزندم خيلي مرا عصباني كرده بود و با دادن چراغ به خودروي شاسي بلند به رفتار خطرناك او اعتراض كردم و از راننده خواستم توقف كند كه كمي آنطرفتر مرد جوان خودرواش را جلو خودروام نگه داشت و راه مرا سد كرد. سپس از خودرو پيدا شدم تا با او حرف بزنم و از همسرم نيز خواستم با پليس تماس بگيرد و حادثه را گزارش دهد. مرد جوان شروع به فحاشي كرد و حتي به زن و فرزندم نيز توهين كرد و بعد هم ناگهان تبر بزرگي از داخل خودرواش برداشت و به طرف خودروام حمله كرد. خانواده‌ام از ترس فرياد مي‌زدند و مي‌گفتند فرار كنم، اما من قصد داشتم مانع رسيدن او به خانواده‌ام شوم كه مرد جوان با تبر دست مرا زخمي كرد و به من آسيب رساند. او ديوانه‌وار در حالي كه با صداي بلند فحاشي مي‌كرد خودش را به خودروام رساند و با تبر چندين ضربه به خودروام وارد كرد به طوريكه شيشه جلوی خودروام خورد شد. همسر، مادرو مادر‌زنم از ترس مي‌لرزيدن و گريه مي‌كردند و به خاطر اينكه مرد تبر به دست صدمه‌اي به آنها نزند سرهايشان را به زير صندلي برده‌بودند.
مرد تبر به دست عربده‌كشي مي‌كرد كه خودروهاي عبوري متوجه حادثه شدند و به كمك ما آمدند و ضارب هم از ترس اينكه گرفتار نشود سوار خودرواش شد و از محل گريخت.
وي در پايان گفت: هنگام فرار همسرم از خودروي مرد تبر به دست عكس گرفت كه خوشبختانه شماره پلاك آن مشخص است.
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت. تحقيقات مأموران نشان داد خودروي دو‌كابين متعلق به مرد ميانسالي به نام اكبر است. اكبر پس از احضار به اداره پليس مدعي شد كه روز حادثه خودرواش در اختيار برادر جوانش به نام اسكندر بوده است. بدين ترتيب مأموران اسكندر را بازداشت كردند. متهم ابتدا منكر جرم خود شد، اما وقتي با دلايل و مدارك و فيلم دوربين‌هاي مداربسته محل حادثه روبه‌رو شد به جرم خود اعتراف كرد.
وي صبح ديروز براي بازجويي به دادسرا منتقل شد.
متهم درباره حادثه گفت: من در كار خريد و فروش ايزوگام هستم. روز حادثه داخل بزرگراه بعثت به سرعت در حال رانندگي بودم و از آنجايي كه عجله داشتم، مي‌خواستم از خودروي جلوي‌ام سبقت بگيرم، اما هر چه چراغ و بوق زدم راننده خودروی سواري توجهي نمي‌كرد كه عصباني شدم و با حركات مارپيچ از او سبقت گرفتم و به جلویش پيچيدم. من متوجه تصادف او با كاميون نشدم اما ديدم كه او از بزرگراه منحرف شد، مي‌خواستم به راهم ادامه بدهم كه راننده سواري چراغ مي‌داد كه من توقف كنم. همان لحظه يكي از بدهكارانم با من تماس گرفت. او 100‌ميليون‌تومان به من بدهكار بود و پولم را نمي‌داد كه همين موضوع مرا به شدت عصباني كرده بود و وقتي توقف كردم تبر داخل خودرو را برداشتم و چند ضربه به خودروي سواري زدم. وي در پايان گفت: من متوجه اعضاي خانواده شاكي داخل خودرو نشدم.
متهم براي ادامه تحقيقات و بررسي سوابقش در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار