دسيسه خواندن اقدام اخیر سعودیها پيشپا افتادهترين کار ممکن است، درست مثل خرج کردن از زبان و دشنام دادن يا لعنت فرستادن. همانطور که طي روزهاي گذشته بارها از زبان افراد مختلف به اشکال مختلف بيان شده، اما با يک مضمون که همه از خباثت سعوديها خبر ميدهند و تلاشي که براي منزوي کردن ايران میکنند پر هم بيراه نيست، نه در خباثت عربستانيها ميتوان اندکي ترديد کرد، نه در تلاشهايي که براي رسيدن به آقايي آسيا ميکنند، آن هم نهفقط در يک رشته ورزشي که در همه امور. اين داستان امروز و ديروز نيست. آنها سالهاست که در اين راستا گام برميدارند و لابي ميکنند، اما سادهلوحانه است که دست روي دست بگذاريم و تنها به محکوم کردن زباني آنها بسنده کنيم تا روزي که شايد ديگر هيچ راهي برايمان باقي نمانده باشد.
سالهاست که ورزش با سرعت برق و باد به سمت سياست ميرود و اين را نميتوان منکر شد، اما سياست خواندن همه ماجرا و دست روي دست گذاشتن فاحشترين اشتباه ممکن است که مثل آب ريختن به آسياب دشمن ميماند و باز گذاشتن دست آنها براي رسيدن به اهداف شومي که در سر ميپرورانند.
تشکيل فدراسيون فوتبال غرب آسيا با مرکزيت جده و عضويت امارات، بحرين، کويت، عمان، عراق، يمن، بنگلادش، هندوستان، مالديو، پاکستان و حتي سريلانکا جديدترين اقدام سعوديها براي نفوذ هرچه بيشتر در آسيا و کسب پستهاي حياتي و مهم است که بسياري آن را دسيسه تازه عربستان ميخوانند و عدهاي نيز دليل آن را منزوي کردن ايران ميدانند. احتمالاتي که به هيچ عنوان دور از ذهن نيست و به همان اندازه که ممكن است به واقعيت نزديك شود، ميتواند ورزش ايران به خصوص فوتبال را از اصل ماجرا دور کند.
سياست عربستان، آقايي و رياست بر آسياست و آخرين اقدام رئيس ورزش اين کشور نيز نشان ميدهد که آنها ديگر قصد ندارند با لابي کردن به اهداف خود برسند و ميخواهند به عنوان رئيس حرف اول و آخر را بزنند و خود پاي حرفها، خواستهها و اهداف نامعقولشان را به عنوان نفر اول امضا کنند. تصميمي که زنگ خطري جدي براي ورزش ايران و مسئولان آن است که همواره به جاي کار کردن و يافتن راه چاره ترجيح دادهاند تماشاگر باشند و نهايتاً با چند جمله کوبنده، اقدامات سعوديها و همراهانشان را محکوم کنند. اما آيا ميتوان تنها با حرف جلوی تلاشهاي شبانهروزي و اقدامات جدي و اساسي عربستان را گرفت و با محکوم کردن آنها به نتيجه دلخواه رسيد؟ بيشك پاسخ منفي است که اگر اين راه جواب ميداد، امروز نمايندگان ايران در بازيهاي آسيايي برابر سعوديها در کشوري ثالث به ميدان نميرفتند و سرنوشت آنها براي تعيين کشور ميزبان هم در دست عربستانيها نبود.
امروز نه از عربستان که از مسئولان ورزش ايران بايد گلايهمند بود، از کفاشياني که به داشتن يک کرسي تشريفاتي دلخوش است يا تاجي که به مصاحبههاي کوبنده بسنده ميکند و پا را فراتر از تهديدهاي لساني نميگذارد. قاعده دشمني کاملاً مشخص است. دشمن از هيچ تلاشي براي ضربه زدن فروگذار نميكند، خصوصاً اگر آن دشمن عربستان سعودي با آن نگاه خصمانهاي باشد که به ايران دارد، اما آيا همه تقصير را ميتوان به گردن حريف ناجوانمرد گذاشت و با انداختن توپ به زمين دشمن شانه از زير بار مسئوليت خالي و خود را تبرئه كرد؟ بيترديد مقصر خواندن دشمن سادهترين کار ممکن است، در حالي كه مقصر اصلي نه عربستان و همپيمانان او که خود ما هستيم، چراكه در برابر تلاشهاي بيوقفه و شبانهروزي آنها براي رسيدن به اهدف شومي که در سر ميپرورانند دست روي دست گذاشتهايم و به تماشا نشستهايم. با اين روش نه تنها نبايد دشنامي به عربستانيها داد، بلکه بايد براي تلاشي كه براي رسيدن به خواستههايشان ميكنند، آنها را تشويقشان هم کرد، تلاشي که براي مسئولان ورزش ايران گويا معناي خاصي ندارد که اگر داشت امروز با کوهي از مشکلات مواجه نبوديم. اگر داشت امروز نمايندگان ما مجبور به بازي با سعوديها در کشور سوم نبودند، آن هم کشوري که عربستانيها انتخاب كردهاند. اگر داشت، در سادهترين کار ممکن بايد ميتوانستيم حق و حقوق خودمان را از کنفدراسيون فوتبال آسيا بابت اين تصميم نادرست بگيريم اما نتوانستيم، چون همه حق ايران فداي حرفهاي قشنگ آقايان شده که هميشه در حد حرف باقي ميماند يا خرج کرسي تشريفاتي ميشود که تاکنون به اندازه ارزني براي ايران سود نداشته است!