نامه ديروز يکي از رؤساي فدراسيونها به زيرمجموعهاش درخصوص اعمال سياستهاي تشويقي براي رفتارهاي جوانمردانه در کنار تنبيه و جريمه رفتارهاي ناهنجار و غيراخلاقي، از جمله مواردي است که بايد بيشتر از گذشته مورد توجه سيستم مديريتي ورزش کشورمان قرار گيرد، سيستمي که نگاه تکبعدي آن سبب شده تا حرکتهاي اخلاقي در ورزش کشورمان کمتر ديده شوند. به همين خاطر دستور رسول خادم به کميته انضباطي فدراسيون کشتي از جمله مواردي است که جاي خالي آن در مديريت ورزش به خوبي احساس ميشود، به خصوص که بيشتر سعي شده تا همواره سياست تنبيهي براي فرهنگسازي و عدم اشاعه رفتارهاي ناجوانمردانه در ورزش به کار گرفته شود.
در راستاي چنين سياستي متوليان ورزش سعي کردهاند در مواجهه با بياخلاقيها محکم و قاطع وارد عمل شوند تا با محروميت يا جريمه از تکرار چنين اتفاقاتي در ورزش جلوگيري و با متخلفان برخورد کنند. البته چنين رويهاي در ورزش براي مقابله با حرکتهاي غيراخلاقي ضروري است و بايد نسبت به آن اهتمام جدي داشت، اما کافي نيست. با اين حال در برخي فدراسيونها هم مشاهده ميشود که سياست مدارا و چشمپوشي از تخلفات در پيش گرفته شده، مسئلهاي که نمود عيني آن را ميتوان در فوتبال ديد، رشتهاي که اهمال و عدم برخورد مسئولان فدراسيون با تخلفات، باعث شده تا اين رشته پرطرفدار هر روز بيشتر از گذشته در منجلاب فساد و بياخلاقي فرو برود.
در اين شرايط به نظر ميرسد علاوه بر سياستهاي تنبيهي که ميتواند سدي برابر بياخلاقيها در ورزش باشد، نبايد نسبت به روي ديگر سکه نيز بيتفاوت بود. همانقدر که مجازات ورزشکاران بياخلاق ميتواند در سالمسازي فضاي ورزش مؤثر باشد، تشويق ورزشکاران جوانمرد هم ميتواند در گسترش اخلاق در ورزش تأثيرگذار باشد. با اين حال متأسفانه حرکتهاي جوانمردانه در هياهوي بياخلاقيهاي رايج در ورزش خيلي وقتها به فراموشی سپرده ميشود و ديده هم نميشود. در این چند سال اخیر چند فدراسيون را ميتوان مثال زد که از ورزشکارانش به دليل يک حرکت خوب و ارزشي تقدير کرده باشد؟ قطعاً فدراسيونهاي انگشتشماري خواهند بود و تنها حرکت شاخصي که در اين زمينه صورت گرفته، تقدير سازمان بسيج ورزشکاران از ورزشکاران جوانمردي است که در حمايت از مردم مظلوم فلسطين مقابل نمايندگاه رژيم اشغالگر قدس به ميدان نرفتهاند.
جز اين مراسم کمتر مشاهده شده که وزارت ورزش، کميته ملي المپيک يا فدراسيوني بخواهد از يک ورزشکار به دليل اينکه نماد بااخلاقي بوده، قدرداني کند. اين در شرايطي است که برجسته کردن يک کار اخلاقي و ديده شدن حرکتي جوانمردانه، يکي از قدمهايي است که ميتواند به بهبود فضاي فرهنگي و اخلاقي ورزش کمک کند. اگرچه در ورزش ايران، ورزشکار جوانمرد و اخلاقمدار کم نيستند، اما متأسفانه سيستم مديريتي ورزش به جاي معرفي اين چهرهها به عنوان الگو بيشتر با سياست جبري و تنبيهي به دنبال سالمسازي فضاي ورزش است.
به عنوان مثال در همين فوتبال که فساد و رفتارهاي غيراخلاقياش در حال گسترش است، ميتوان فوتباليستهايي را ديد که نمونهاي از ورزشکاران بااخلاق هستند که ميتوانند الگوهاي مناسبي براي فوتباليستهايي باشند که در آغاز راهند، اما محمد انصاريها، شايان مصلحها، وحيد اميريها و خيليهاي ديگر با وجود اخلاقمدار بودنشان، حتي يک بار هم توسط فدراسيون فوتبال مورد تقدير قرار نگرفتهاند و ذرهبينها همواره تنها روي تخلفات بوده است، هرچند كه در اين زمينه هم فوتباليها نمره قبولي نخواهند گرفت.
بنابراين دستور رئيس فدراسيون کشتي براي تقدير از رفتارهاي جوانمردانه، حرکتي است که بايد به رشتههاي ديگر هم تسري پيدا کند. به طور قطع تقدير از يک رفتار جوانمردانه يا يک ورزشکار بااخلاق و برجسته کردن آنها ميتواند بهترين تبليغ براي ترويج رفتارهاي ارزشي و فرهنگي در ورزش باشد. اعمال چنين سياستهاي تشويقي که از کشتي آغاز شده بايد مورد توجه ساير بخشها هم قرار گيرد و ورزش ايران مانند امروز گرفتار يک نگاه تکبعدي نباشد، نگاهي که تنها نيمه خالي ليوان را ميبيند و براي نيمه پر ليوان ارزشي قائل نيست. در حالي که توجه و برجسته کردن رفتارهاي اخلاقي در ورزش و تشويق رفتارهاي جوانمردانه در خيلي از مواقع شايد از حکمهاي تنبيهي براي يک تخلف و متخلف تأثيرگذارياش بيشتر باشد.