زينب عامري
قطعنامه 598 يكي از اسناد بسيار مهم در تاريخ سياسي ايران اسلامي به شمار ميرود و از چند بعد اهميت فراوان و پيام روشني دارد. ايران اسلامي در شرايطي مجبور به ورود به جنگ با عراق و دفاع از خود شد كه هنوز جوانه انقلاب اسلامي نوپا و شكننده بود. كشور از چند جبهه داخلي تحت فشار بود و هنوز انقلاب اسلامي تثبيت نشده بود. در حالي كه ايران هنوز تسلط كامل بر قواي نظامي و تسليحاتي خود نداشت با حمله حزب بعث در يك شرايط غافلگيركننده قرار گرفته بود اما عراق با تمام آمادگي نظامي و با حمايت سياسي و مالي ابرقدرتهاي امريكايي و اروپايي، جنگ با ايران اسلامي را كليد زد. شايد در آغاز اين جنگ كمتر كشوري فكر ميكرد ايران قادر باشد به سرعت نيروها و توان دفاعي خود را تجميع كند و وارد يك دفاع هشت ساله با كشوري شود كه هيچ چيز براي پيروزي در يك جنگ كم ندارد، اما در اين تحليلها يك عامل كليدي و مهم فراموش شده بود؛ عاملي كه موجب خيزش مردم براي انقلاب و به ثمر رسيدن آن شد؛ همان روحيه مقاومت و حقطلبي كه منجر به تغيير سرنوشت احتمالي جنگ شد.
اين روحيه همراه با آرمانهاي انقلاب اسلامي، شاهكليد ايران تا سالهاي پاياني جنگ شد و بعثيها را تاجايي پيش برد كه مجبور به عقبنشيني و پذيرش قطعنامه 598 شدند. دو شكست سنگين عراق در سالهاي پاياني جنگ در فاو و شلمچه پيام مهمي را به بعث و حاميان آن مخابره كرد و آن بالا رفتن احتمال شكست عراق در جنگ با تمام حمايتهاي غرب از آن بود. اين واقعه ميتوانست شرمساري بزرگي براي مخالفان انقلاب اسلامي در عرصه معادلات بينالمللي باشد، لذا پيشنهاد آتشبس و قطعنامه 598 مطرح شد تا نشان دهد مقاومت اگر براي خدا و آرمانهاي اسلامي باشد چنان قدرتي ايجاد ميكند كه تمام جهان را در مقابل انقلاب اسلامي ايران مجبور به نرمش و پذيرش ميكند و حتي شوراي امنيت را وادار ميكند تا به رغم عداوت با انقلاب اسلامي، در نهايت از عراق به عنوان آغازگر جنگ هشت ساله نام ببرد. قوه ترحم جامعه جهاني نسبت به جنگ ايران و عراق و قريب هشت سال ظلم و آتش و خون عليه كشور ما بيدار نشده بود بلكه آنچه زمينهساز طرح و تصويب اين قطعنامه فوريتي از سوي شوراي امنيت شد، ضعف و شكست عجيب حزب بعث در مقابل نيروي مقاومت و ايستادگي رزمندگان اسلام در جنگ بود. اگرچه اين قطعنامه هم در نوع خود از حقوق از دست رفته ايران در جريان جنگ حمايت نكرد و هيچگونه الزامي براي جبران خسارات وارده به ايران از سوي عراق پيشبيني نكرد و حتي حق دفاع مشروع را طبق بند 6 قطعنامه از ايران گرفت اما در نهايت پيامي كه از اين قطعنامه به جهان صادر شد نه تنها به ضرر ايران اسلامي نبود بلكه كاملاً برخلاف پيشبينيهاي اوليه غرب بود و اين خود نوعي «فتح استراتژيك» براي ايران محسوب ميشد.
اينكه دشمنان انقلاب اسلامي براي از بين بردن روحيه و آرمانهاي انقلابي با تمام قوا وارد جنگ با ايران شوند و در نهايت مجبور گردند براي جلوگيري از سقوط صدام تن به آتشبس دهند، خود به منزله پيروزي دوم انقلاب اسلامي و روحيه مقاومت، مبارزه و انقلابيگري است. اين مهم نشاندهنده آن است كه «مقاومت اسلامي» تنها صراط به سمت پيروزي و فتح است و چنانچه اين روحيه و باور در جبهه ايران حفظ نميشد، قطعاً نتيجه ديگري براي سرنوشت كشور و انقلاب رقم ميخورد و اين بدون شك ميتواند مهمترين پيام فكري هشت سال جنگ تحميلي و همچنين قطعنامه 598 شوراي امنيت باشد.