ريشه فساد در فوتبال و حواشي آن را بايد در برخي مديران باشگاهها و سرمربيان تيمها جستوجو کرد. متأسفانه برخيها از اوايل دهه 80 دلالي را در فوتبال ايران شروع کردند و هيچ کسي هم درصدد برخورد با اين پديده زشت برنيامد. تنها در مجلس شوراي اسلامي نهم بود که نمايندگان براي مبارزه با اين مسائل قدم برداشتند و گزارشاتي تهيه کردند که متأسفانه آن گزارش نيز در مجلس فعلي مسکوت باقي مانده است! بايد اذعان کرد که دستهاي پنهاني وجود دارد که با فساد در فوتبال و برخي رشتههاي ديگر برخورد نشود. از طرفي بايد ابراز تأسف کرد براي کساني که مدعي فوتبال پاک هستند، اما خودشان لغزشهايي در اين زمينه داشتهاند. افرادي هستند که بهرغم همه اين معضلات جزيي از اهالي فوتبال به حساب ميآيند.
خبر دستگيري دو نفر از دلالان ديروز منتشر شد، اما سؤال اين است نتيجه دستگيري عدهاي در دهه 80 به خاطر همين مسائل چه بود و چه تغييري در اتفاقات پشت پرده داشت؟ امروز نيز نميتوان با دستگيري دو نفر منتظر تغييرات بود، چراکه براي از بين بردن فساد و دلالي بايد تفکرات تغيير کند. يعني افرادي اهل مبارزه و شجاع که منافع گروهي را بر منافع شخصي ترجيح ميدهند و اهالي سالمسازي فوتبال هستند روي کار بيايند. در حالي که کارهاي بزرگ در فوتبال را به افراد ضعيف ميسپارند که ثمره آن را نيز سالهاست در مستطيل سبز ميبينيم. براي رسيدن به موفقيت و مبارزه واقعي با دلاليسم در فوتبال نيازمند ارادهاي هستيم که مصمم و جسورانه به جنگ اين پديده شوم برود و در اين راه نيز نااميد نشود. متأسفانه در برخي مسائل اجتماعي نيز شاهد اين هستيم که برنامه هدفمند و درست در دستور کار قرار نميگيرد و به همين دليل برخوردها و پيگيريها مقطعي است. در بحث مبارزه با فساد نيز برخورد برنامهريزي شده، مستمر و دلسوزانه ميتواند تأثيرات مثبتي داشته باشد. نه اينکه با دستگيري دو نفر کار را رها کرده و پس از مدتي همان افراد مسير قبليشان را طي کنند.