کد خبر: 838697
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۲
پشتكار، اين مؤلفه لاك‌پشت‌وار، قطعاً به هوش مي‌چربد
جمعيت عمومي هوشي متوسط دارند. توانايي‌اي كه به آنها اين امكان را مي‌دهد كه مثل يك انسان معمولي تحول داشته و مراحل مختلف زندگي‌شان را سپري كنند تا به نقطه پايان برسند.
سجاد علمرداني
نويسنده: سجاد علمرداني
 
 
جمعيت عمومي هوشي متوسط دارند. توانايي‌اي كه به آنها اين امكان را مي‌دهد كه مثل يك انسان معمولي تحول داشته و مراحل مختلف زندگي‌شان را سپري كنند تا به نقطه پايان برسند. در اين پروسه زماني فرد كارهايي كه در توان جسمي و هوشي اوست انجام مي‌دهد، اما اگر اين توانايي (هوش) بالا باشد، فرد با سرعت بيشتري به آمال و اهدافش مي‌رسد و امكان دارد در مقايسه با فردي عادي شرايط بهتر و با‌كيفيت‌تري را تجربه كند. در اينجا سؤالي مطرح است. اينكه فرد متوسط با چه مؤلفه يا ويژگي شخصيتي مي‌تواند به نوعي اين كاستي را جبران كند و به پيشرفت خود سرعت بيشتري دهد؟ انگيزه داشتن براي سپري كردن پله‌هاي پيشرفت مي‌تواند اولين گام براي داشتن يك برنامه منظم جهت رسيدن به هدف باشد.
 
برنامه و پشتكار ملازم هم هستند
هر برنامه‌اي در صورتي مي‌تواند پتانسيل بالقوه‌اش را به فعل تبديل كند كه صاحب آن تا حدي كه به اصل داستان آسيب نرسد، به آن پايبند باشد. در اين صورت است كه مي‌توان اميد داشت برنامه تنظيم شده به درستي انجام خواهد شد. همچنين داشتن برنامه به خودي خود و با رعايت ضوابط آن به موفقيت نمي‌انجامد و مؤلفه ديگري بايد آن را همراهي كند كه به آن پشتكار مي‌گويند. پشتكار يك انگيزه و توان دروني است كه افراد را براي رسيدن به هدف پيش رو هدايت مي‌كند. يعني برنامه داشتن لازمه برخورداري از پشتكار است.
 
لاك‌پشت‌ها موفق‌ترند!
جالب اينجاست كساني كه پشتكار دارند شايد هوش متوسطي داشته باشند اما وقتي برنامه‌هاي بالقوه را به فعل مي‌آورند و كارايي و عملكرد آنها سنجيده مي‌شود، ديده مي‌شود كه همپاي افراد باهوش و تيزهوش عمل كرده‌اند و گاهي بر اثر كم‌كاري افراد باهوش از آنها جلوتر نيز زده‌اند. داشتن پشتكار در زندگي يعني آهسته اما پيوسته سپري كردن مسير، طوري كه نه خسته شوي نه دچار ملال شوي. كساني كه اين متغير يا ويژگي را دارند، براي مثال معمولاً هر روز ورزش مي‌كنند هر چند شايد كم باشد اما هر روز اتفاق مي‌افتد، آن هم در هر شرايط و هر محيطي.
 
موفقيت‌هاي با تأخير اما قطعي
بيشتر ما در برخي زمان‌ها احساس مي‌كنيم كه ديگر هدفي نيست، ديگر ديده شدني نيست، ديگر موفقيت شغلي يا تحصيلي نيست و... در اين مواقع است كه شرايط رواني نابساماني داريم. احساس مي‌كنيم كه دچار بيهودگي شده‌ايم. احساس پوچي داريم و فكر مي‌كنيم كه دنيا به پايان رسيده است. بايد يادآوري كرد كساني كه برنامه مشخصي دارند و سعي نمي‌كنند كه مثل انسان‌هاي كمال‌گرا باشند معمولاً گام‌هاي زندگي‌شان را آرام‌آرام برمي‌دارند و قدم به قدم جلو مي‌روند. (كمال‌گراها در معني منفي آن هر چيزي را در نهايت مي‌بينند و اگر بخواهند كاري انجام دهند يا به بهترين نحو انجام مي‌دهند يا اصلاً انجام نمي‌دهند كه اين مورد باعث مي‌شود تبديل به انسان‌هاي پراسترس و پر‌حاشيه‌اي شوند).

آنها به دنبال موفقيت آني نيستند، آنها آينده‌اي موفق را متصورند و براساس آن جلو مي‌روند. به اصطلاح موفقيت‌هاي نهايي و بزرگ اما تعليقي و با تأخير را به برنده شدن‌هاي آني و كوچك ترجيح مي‌دهند. اين افراد از شكست درگير و نااميد نمي‌شوند، چراكه هميشه مي‌دانند استقامت به خرج دادن در بسياري از موارد كارساز است، ولي با تمام وجود يك كار را انجام دادن يا به موفقيت منجر مي‌شود يا نمي‌شود كه در صورت نشدن، ديگر فرد انگيزه و توان جسمي و روحي ندارد كه چند باره سعي در حل يك مسئله داشته باشد. در نتيجه مشخص است كه افراد با پشتكار اهداف دراز مدت و با‌ارزش‌تري را دنبال مي‌كنند.
 
تابوي شكست، شكسته است
افراد باهوش به سبب هوش زياد و تسريع يافتن همه امور در زندگي اعتماد به نفس بهتر و بيشتري نسبت به افراد ديگر دارند اما آنها يك تحريف شناختي دارند كه در برخي از آنها اين امر به نهايت خود مي‌رسد. به اعتقاد آنها وقتي يك كاري را يك تا سه بار نتوانستند انجام دهند، پس ديگر نمي‌شود. در نتيجه اعتماد به نفسشان به شدت كاهش مي‌يابد و احتمالاً در انزواي دوره‌اي فرو‌روند. اين افراد اگر نتوانند، ديگر هرگز تلاش براي حل آن ندارند. (البته در مورد نوابغ صدق نمي‌كند، چراكه نوابغ از متغير پشتكار به خوبي استفاده مي‌كنند. به عنوان مثال اديسون يا ابوعلي سينا براي فهميدن يك كتاب ده‌ها بار آن را خوانده بودند ولي باز نفهميده بودند ولي همچنان ادامه مي‌دادند). اما افراد با ذهنيت و روحيات پشتكار اگر شكستي بخورند يا نتوانند موفقيتي كسب كنند فوراً نااميد نمي‌شوند. آنها اين اتفاق را پروسه‌اي عادي به حساب مي‌آورند و دوست دارند علل را كشف و آن را دوباره امتحان كنند. اين افراد ملال به خود راه نمي‌دهند. در حقيقت براي آنها تابوي شكستي وجود ندارد و شكست برايشان جزئي از زندگي و فرصتي براي كسب تجربيات جديد است.
 
پشتكار از هوش مهم‌تر است!
رفته رفته مي‌بينيد كه افراد داراي استقامت و پشتكار در همه امور زندگي از افراد باهوش جلوتر هستند، بي‌آنكه از هوش بالايي برخوردار بوده يا تلاش زياد و خسته‌كننده‌اي داشته باشند. البته كنترل زمان نيز در دست خودشان است و هر موقع كه مي‌خواهند شرايط را براي خود خوب مهيا مي‌كنند. افراد با مؤلفه پشتكار، خودشناسي بيشتري نيز از خود داشته و استرس كمتري را متحمل مي‌شوند. در نتيجه جسم و روان سالم‌تري دارند.
 
پشتكار را چگونه در كودكان خود بپرورانيم؟
اساسي‌ترين و مهم‌ترين اصلي كه بايد از ابتداي تربيت براي فرزندان خود در نظر بگيريم اين است كه بايد به آنها آموزش دهيم هميشه فرآيند را در نظر بگيرند و فرآيندگرا باشند تا هدف‌گرا. براي مثال بايد كاري كنيم تا آنها وقتي به كوهنوردي مي‌روند از فرآيند بالا رفتن از كوه لذت ببرند نه از خود قله.
بدين طريق آنها مي‌آموزند كه طول مسير در زندگي به اندازه خود هدف باارزش است و بايد از آن استفاده كرد. پس هميشه براي مسير و پروسه آن برنامه خواهند داشت و اين برنامه‌ريزي نيازمند آهسته و پيوسته رفتن است. در اين شرايط ديگر فرزندان شما شب امتحاني نخواهند بود و هميشه در طول ترم مطالعه مي‌كنند، چراكه متقاعد شده‌اند كه مي‌توان از طول مسير بهترين استفاده را كرد و خستگي نقطه پايان را كاست و بر لذت آن افزود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر