بدون ترديد سطح و دامنه دشمنيها عليه كشورمان در دوران ترامپ همانند دوران باراك اوباما فراخ و فراگير خواهد بود، هر چند اين دشمنيها نقاب گذشته را نخواهد داشت اما مجموعه عواملي دست به دست هم خواهد داد تا امريكاييها اقدامات 38سال گذشته خود را به شكل اميدوارانهتري عليه ايران دنبال كنند. بخش مؤثر و مهم برنامه دولت جديد امريكا عليه كشورمان را« مايكل فلين» مشاور امنيت ملي كابينه دونالد ترامپ به بهانه آزماش موشكي كشورمان عنوان ميكند و از عبارت «زير نظر گرفتن ايران» سخن به ميان ميآورد.
فلين در واكنش به انجام آزمايش موشكي از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به ايران هشدار ميدهد كه از اقدامات تحريكآميز همچون آزمايشهاي موشكي و سياستهاي ايران در منطقه دست بردارد چراكه اين گونه اقدامات زير ذرهبين امريكاست. وي همچنين با ضعيف و بيثمر خواندن توافقات دولت اوباما با ايران و با اشاره به آنكه دولت ترامپ با اين توافقات مخالف است، بيان ميكند: «ايران به جاي آنكه بابت اين قراردادها قدردان امريكا باشد، گستاختر شده است و ما از امروز به طور رسمي ايران را زير ذرهبين قرار ميدهيم.»
پس از اظهارات ضدايراني گسترده مقامات امريكايي درباره آزمايش موشكي، رسانههاي غربي از تهيه و تدوين طرحي سخن به ميان آوردند كه طي آن نيروهاي نظامي امريكا قادر خواهند بود در برابر انجام آزمايشهاي موشكي از اين دست در ايران كه به گفته آنها نقض قطعنامه 2231 است، واكنشهاي نظامي صورت دهند.
بسته تحريمي جديد عليه كشورمان اقدام ديگري بود كه امريكاييها هفته گذشته با تحريم چندين فرد و شركت آن را استارت زدند و انتظار آن است كه طي روزهاي آتي گستردگي بيشتري به خود بگيرد، آنچنانكه افزودن نام سپاه پاسداران به عنوان يك گروه تروريستي نيز از همين دست اقداماتي است كه با هدف زيرنظر قرار دادن ايران در دستور كار قرار دادهاند.
پرسش اين سؤال كه چرا امريكاييها همچنان به تحريمهاي بينالمللي عليه كشورمان اميد بسته و آن را داراي قدرت كارايي عليه كشورمان ميدانند نيز مشهود است. بر اساس برخي پالسهاي داخلي، ترامپ و دولت حاكمه امريكا به قدرت اثرگذاري تحريمها عليه ايران ايمان آورده است، بنابراين تلاش خواهد كرد كه با گسترده كردن تحريمها در حوزههاي مختلف و به بهانههاي مختلف از جمله آزمايش موشكي ايران را همچنان در شرايط ماقبل برجام و چه بسا بدتر از آن نيز نگه دارد چراكه با شكلگيري چنين وضعيتي ايران يكبار ديگر شرايط اضطرار قبل از برجام را تجربه خواهد كرد و براساس آن وادار به مذاكره و توافق خواهد شد كه مفاد آن منافع امريكا را تأمين خواهد كرد و در مقابل اهداف حداقلي جمهوري اسلامي ايران را همچنان طرد شده باقي خواهد گذاشت.
فقدان تحرك لازم ديپلماسي؛ عامل تحريمهاي روزافزوناما تمركز و اطمينان امريكاييها براي قرار دادن ايران در شرايطي اضطرار نيازمند تحرك و پوياي دستگاه ديپلماسي كشور است، به اين معنا كه تلاش براي استمرار مجدد سياست تعامل با امريكاييها نه تنها نميتواند كارساز باشد بلكه طرف مقابل را به صحت و اثرگذاري مسير انتخاب شده به شدت اميدوار ميكنند، آنچنانكه تلاشهاي گسترده دولت در مسير تعامل و توافق با دولت باراك اوباما نيز نه تنها اهداف و منافع حداقلي كشور را برآورده نكرد بلكه سطح وسيعي از تهديدات و تحريمها را به دنبال داشت، به دو دليل اصلي: نخست آنكه دولت باراك اوباما دريافته بود دولت يازدهم نسبت به امضا و اجراي يك توافق ولع زيادي داشته و نياز دارد كه براي سركوب منتقدان داخلي حتي يك توافق پر از نقص و ضعف را نيز به مرحله امضا و اجرا هدايت كند و برهمين اساس تلاش كرد تا از اشتياق تيم مذاكرهكننده كشورمان نهايت بهرهبرداري را كرده و مفادي را در متن قطعنامه2231و برجام بگنجاند كه به واسطه تفسير خاص آن بتوانند شرايط قبل از برجام را نيز بار ديگر وضع كنند.
ديگر آنكه عدمموضع مناسب دولت در قبال تهديدات و تحريم و گستاخي غربيها از روز آغاز مذاكرات در سال92 تاكنون اين برداشت را در اوباما– و اكنون براي دولت ترامپ- به دنبال داشته كه دولت يازدهم اراده و دغدغهاي براي رويارويي با رفتارهاي طرف غربي ندارد، بنابراين افزايش و توسعه تحريمها همچنان هدف اصلي غربيها براي كنترل ايران و استانداردسازي رفتار ايران به شمار ميآيد.
زيرنظر قرار گرفتن ايران به چه معناست؟اما همانطور كه اشاره شد نوع مواجهه دستگاه ديپلماسي كشور دولت جديد ترامپ را نيز در اين مسير قرار داده است تا با گسترده كردن تحريمها عليه ايران امتيازات لازم را از كشورمان گرفته و يكي پس از ديگري برگهاي برنده ايران در رويارويي با غرب را سوخت كند. «تحت نظر قرار دادن ايران» كه مايكل فلين و تني چند از مقامات دولت ترامپ به آن اشاره داشتهاند را «سارا وست وود» فعال رسانهاي در كاخ سفيد در قالب يك يادداشت تشريح ميكند.
وست وود با تأكيد بر اينكه «زير نظر گرفتن ايران» به معني معتبر شدن گزينه نظامي نيست و ترامپ همچنان گزينههاي ديپلماتيك و اقتصادي در اختيار دارد كه عليه ايران استفاده كند، توضيح ميدهد: «ترامپ اِعمال تحريمهاي جديد غيرهستهاي را عليه ايران از قبل آغاز كرده و نمونه آن تحريم 25 فرد و شركت به بهانه برنامه موشكي است. اين تحريمها به بهانه فعاليتهاي منطقهاي ايران هم ميتواند ادامه پيدا كند و در اين راه جمهوريخواهان كنگره، از ترامپ حمايت خواهند كرد و تحريمها قدرتمندتر خواهد شد.»
وي همچنين به تحريمهاي سپاه هم اشاره كرد و به كارگيري اين سلاح توسط ترامپ را بسيار كارساز دانست و گفت: «طبق گزارش رويترز، ترامپ دستور اجرايي را آماده كرده كه سپاه پاسداران را وارد فهرست سازمانهاي تروريستي ميكند. چنين دستوري پيچيدگيهاي منطقه را افزايش خواهد داد.»
اين فعال رسانهاي همچنين بازتوليد تحريمهاي گذشته را نيز همانطور كه اشاره شد بسيار راهبردي ميداند و بيان ميكند: «بازبيني سازمانهايي كه قبلاً تحريم شدهاند: 25 فرد و شركتي كه هفته گذشته تحريم شدند، در فهرست گسترده تحريمشدگان سابق ايران نبودهاند. ترامپ ميتواند دستور بررسي مجدد سازمانهايي را صادر كند تا اگر در زمينههاي نقض حقوق بشر يا حمايت از سازمانهاي تروريستي مرتكب خطايي شدهاند، مجدداً تحريم شوند.»
«افزايش حضور نظامي امريكا در منطقه» گزاره مهمي است كه «وست وود» از آن به عاملي براي ترساندن ايران ياد ميكند كه نتيجه مستقيم آن كوتاه آمدن ايران از رويكردهاي فعالانه خود است. آنچه مبرهن است اينكه اقدامات ترامپ نه تنها مشابهتهاي بسياري با دولت اوباما داشته بلكه بر اساس همان تئوري«تحريم عامل امتيازدهي ايران»عمل خواهد شد تا همچنان جمهوري اسلامي ايران در شرايط اضطرار قرار گيرد و وادار به مذاكره آن هم با كيفيتي مشابه برجام شود.