معناي سياست فقط اين نيست كه انسان طرفدار زيد و مخالف عمرو باشد يا بالعكس؛ سياست يعني نگاه به حركت عمومي جامعه كه كدام طرف داريم ميرويم؛ آيا به سمت هدفها داريم حركت ميكنيم يا زاويه گرفتهايم و داريم از هدفها دور ميشويم؟ معناي واقعي سياست اين است. آنوقت در خلال اين نگاه، تكليف آدمها و اشخاص و گروهها و احزاب و جريانها روشن ميشود كه آيا داريم به سمت عدالت اجتماعي ميرويم؟ آيا داريم به سمت استقلال واقعي ديني ميرويم؟ آيا داريم به سمت ايجاد تمدن اسلامي ميرويم، يا داريم به سمت وابستگي به غرب و وابستگي به امريكا و تحتتأثير قرار گرفتن نسبت به بافتهها و يافتههاي بيمغز غربيها حركت ميكنيم؟ اين خيلي مسئله مهمي است كه سبك زندگي ما، ما را به كدام طرف دارد ميكشانَد؛ اين نگاه، نگاه سياسي است كه ميبينيد از فرهنگ سرچشمه ميگيرد؛ بنابراين در دل فرهنگ، سياست هم هست. با اين نگاه به حوادث جامعه بايد نگاه كرد. بعضي كوتهنظري ميكنند، كوتهبيني ميكنند و همه چيزها را منحصر ميكنند در دوستي يا دشمني با يك شخص. يك شخص يا يك جريان چه اهمّيتي دارد؟ بايد نگاه كرد، جريانشناسي كرد؛ در اغلب كساني كه پايشان ميلغزد اين[جور] است.
بيانات در ديدار ائمه جماعات مساجد استان تهران- 21/5/95