کد خبر: 836328
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
تربيت قرآني و غفلت‌هاي ما
وقتي كه قرآن را در كتابخانه‌هاي خانه‌ها مي‌بينم ياد اين نوشته دكتر شريعتي مي‌افتم: «من شرمنده توأم، اگر تو را از يك نسخه عالي به يك افسانه موزه‌نشين مبدل كرده‌ام!
ندا طباخيان*
نسخه عالي زندگي را موزه‌نشين كرديم!وقتي كه قرآن را در كتابخانه‌هاي خانه‌ها مي‌بينم ياد اين نوشته دكتر شريعتي مي‌افتم: «من شرمنده توأم، اگر تو را از يك نسخه عالي به يك افسانه موزه‌نشين مبدل كرده‌ام! يكي ذوق مي‌كند كه تو را بر روي برنج نوشته، يكي ذوق مي‌كند كه تو را فرش كرده، يكي به خود مي‌بالد كه تو را در كوچك‌ترين قطع ممكن انتشار داده، آيا خداوند تو را فرستاده تا موزه‌سازي كنيم؟ قرآن من شرمنده توأم اگر حتي آنان كه تو را مي‌خوانند و تو را مي‌شنوند آنچنان به پايت مي‌نشينند كه خلايق به پاي موسيقي... خوشا به حال هر كس كه دلش رحلي است براي تو! آنان كه وقتي تو را مي‌خوانند چنان حظ مي‌كنند، گويي كه قرآن همين الان به ايشان نازل شده آنچه ما با اسلام كرديم تنها بخشي از اسلام است كه به صليب جهالت كشيده‌ايم.»


به راستي كه اين روزها قرآن در خانه‌ها مهجور است و قدر آن را نمي‌دانيم. مخاطب اصلي ما در اين نوشته، تمامي مسلمانان و بالاخص مؤمنان هستند. همان گونه كه خداوند بارها و بارها ايشان را با عبارت يا ايهاالذين آمنوا خطاب كرده و توصيه‌هاي فراواني براي بر فنا نرفتن ايمان و نيز سبك صحيح زندگي به ايشان ارائه داده است. كتابي كه نه تنها مؤمنان، بلكه هر مسلماني ولو افراد كم ايمان، براي آن احترام خاصي قائل بوده و اجازه اهانت يا ايستادگي در برابر آيات آن را به خود نمي‌دهد. به راستي اگر قرآن را به حقانيت و بي‌مانند بودن قبول داريم و اگر آن را معجزه جاويد و بي‌مانند تاريخ مي‌دانيم چرا تا اين حد از آن غافل مانده‌ايم؟!




قرآن و مهجوريتي كه شايسته نيست


مهجور در لغت به معناي ترك كردن است و كسي كه چيزي را مهجور مي‌كند در واقع واضح و بي‌پرده آن را كنار گذاشته و از كنار گذاشتن آن ابايي ندارد اما به مهجوريت گرفتن بدين معناست كه انسان به وضوح به ترك چيزي مبادرت نمي‌ورزد، بلكه آن كار را در هاله‌اي از خفا و پوشش قرار مي‌دهد و چه بسا در ابتدا مورد تحسين و تشويق نيز قرار گيرد. مثال ساده اينكه بيمار پيش طبيب رفته و از او نسخه دريافت مي‌كند و دارو را خريداري مي‌كند ولي هيچ گاه از داروهاي شفابخش او استفاده نمي‌كند، بلكه آنها را به خاطر ارزش صاحب آن، در جعبه‌اي فاخر در بالاترين نقطه خانه گذاشته و از دسترس همگان مخفي نگه مي‌دارد اما آيا اين احترام‌هاي ظاهري در جان او اثر خواهد كرد و شفاي دردهايش خواهد بود؟ آيا اين طرز تكريم با احترامي كه قوم بني اسرائيل براي گهواره موسي‌(ع) قائل بوده و آن را بوسيده و به علت ارزشمند بودنش دور از دسترس قرار مي‌دهند فرقي دارد؟


و اين همان كار امروز ماست كه تنها موارد استفاده‌مان از اين معجزه عجيب گذاشتن آن در بالاترين نقطه خانه به بهانه احترام يا رد شدن از زير آن در موقع سفر و يا... است. مثال ديگر آن كه شخصي به خانه فردي دانشمند به قصد كسب علم رفته و به جاي كسب فيض از علم او تمام حواسش به ظواهر و پوشش او يا در و ديوار خانه او باشد و بدون هيچ كسب فيضي از او جدا شود!  آيا اين شبيه رفتار امروزمان با قرآن نيست؟ نهايت توجه‌مان، گوش فرا دادن به صوت‌هاي زيبا و دلنشين قرآني است يا خواندن آن با لهجه عربي يا ترتيل و صوت زيبا. اين است معناي واقعي مهجوريت قرآن! به راستي چرا با آنكه بارها و بارها آيه فاقرو ماتيسر من القرآن يا درخواست تأمل و تفكر در آيات اين معجزه جاويد را شنيده‌ايم به راحتي از كنار آن رد مي‌شويم؟ و به فرمايش امام خميني(ره) آيا اگر قرائات مختلف و امثال آن را فرا گرفتيم، از ننگ مهجوريت قرآن خلاصي پيدا كرده‌ايم؟ آيا اگر وجود اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعليم كرديم از شكايت رسول خدا‌(ص) مستخلص شده‌ايم؟ هيهات! كه هيچ يك از اين امور، مورد نظر قرآن نيست. آري اين روزها حافظان و قاريان زيادي نسبت به گذشته تربيت مي‌شوند، اما آيا عاملان به قرآن هم زيادند؟


چند درصد از مسلمين يا حتي مؤمنين خبر دارند كه بيش از 2هزار قصه در تك تك آيات اين معجزه جاويد و اين يادگار پيامبر(ص) نهفته است؟! كداميك از ما تاكنون تمام اين قصص را كه هر يك سرشار است از عبرت‌ها و درس‌هاي زندگي با تدبر مطالعه كرده يا حتي شنيده‌ايم؟ آيا پيامبر(ص) از ما خواهد گذشت كه با كتابي كه آنقدر براي نشر آن زحمت كشيده و براي نزول آيه به آيه آن لرزه بر اندام مباركش ظاهر مي‌شد، اينگونه بي‌مهري مي‌كنيم؟! مگر نه اين است كه وجود مبارك ايشان در لحظات آخر زندگي در حديث ثقلين، ما را به اداي حق قرآن و اهل بيت در آخرين روز عمرش سفارش كرد؟! با اهل بيتش كه آنگونه رفتار كردند و اينك با قرآن اينگونه! سخن در اين باره بسيار است اما چه كنيم كه قرآن را از اين مهجوريت و مظلوميت رها سازيم؟


انس با قرآن را از كودكي آغاز كنيم


واقعيت اين است كه از تربيت قرآني فرزندانمان غفلت كرده‌ايم. شروع تربيت قرآني از كودكي است كه مي‌تواند مقدمه انسان‌سازي شده و با استناد به حديث گرانقدر امام علي‌(ع) كه فرموده‌اند: كسب علم در كودكي مانند حك كردن روي سنگ است، و با عنايت به آنكه علم حقيقي و هر آنچه مربوط به سبك صحيح زندگي است در دل اين كتاب آسماني نهفته است بايد از مهدهاي كودك شروع كنيم تا مقاطع بالاتر آن هم نه تنها حفظ سوره يا قرائت طوطي‌وار آن بلكه با تفسيري متناسب با سن كودك او را از همان خردسالي با معارف بر حق الهي آشنا سازيم.


كودكي كه از همان ابتداي زندگي با سخنان پروردگارش آشنا شده و آن را تا سنين جواني ادامه دهد، طبق فرموده پيامبر اكرم‌(ص) قرآن با گوشت و پوستش آميخته مي‌شود. آيا چنين جواني ديگر به تقليد كوركورانه از غربي‌ها و دست‌نشانده‌هاي شيطان در امور زندگي‌اش خواهد پرداخت؟ آيا فردي كه در كودكي قرآن را بهترين همراه و همنشين خود قرار مي‌دهد باز هم در نوجواني سردرگم خواهد ماند و به دنبال الگوهاي پوچ و واهي خواهد رفت؟ قطعاً چنين نخواهد شد. پس مهم‌ترين عامل براي انس گرفتن با قرآن به طرز فكر دست اندر كاران كتب آموزشي بر‌مي‌گردد كه بايد متناسب با سن كودك از اين مصحف شريف استعانت جست و آنچه لازمه انسان براي زندگي سالم و مورد تأييد الهي است را در كتب درسي دانش‌آموزان قرار دهند.  مورد ديگر نقش سخنرانان در محافل عمومي است. اين روزها هر سخنراني كه از علوم غير الهي سخن به ميان آورد جزو دانشمندان محسوب شده و مورد عنايت همگان قرار مي‌گيرد اما افسوس كه به محض ديدن يك روحاني در حال سخنوري، يا شبكه تلويزيون تعويض يا گوش‌ها ناشنوا مي‌شوند! آيا اگر سخنوران همراه با بلاغت كلام تربيت شوند باز هم چنين خواهد شد؟ به راستي ما چند نفر مثل آقاي قرائتي داريم كه قرآن را اينگونه شيرين تفسير كند؟ چه اشكالي دارد همه سخنوران از شيريني شوخي و مزاح در سخنراني‌هايشان استفاده كنند و با جوايزي هرچند كوچك جو سخنراني‌هاي خويش را دلنشين و تأثيرگذارتر كنند؟ و اين مستلزم تربيت اساتيد قرآني است.


*كارشناس الهيات
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر