ساعت 10 صبح است. حدود 26 ساعت از اولين جرقه حادثه آتشسوزي ساختمان پلاسكو گذشته است. چهار مسير منتهي به ساختمان پلاسكو از ميدان فردوسي، ميدان بهارستان، ميدان امام خميني و تقاطع 30 تير در خيابان جمهوري از سوي مأموران يگان ويژه نيروي انتظامي و مأموران كلانترهاي شهر تهران كه به محل اعزام شده بودند، بسته است. فقط نيروهاي امدادي و آتشنشاني و امنيتي حق ورود دارند و عبور و مرور براي كاسبهاي ساختمان پلاسكو و ديگران ممنوع است. دود سفيد رنگي هنوز در اطراف ساختمان پلاسكو از دور ديده ميشود. در خيابان منوچهري كاملاً دود سفيد رنگ علاوه بر ديده شدن مشام هر رهگذري را آزار ميدهد. حدود هزار نفر از كاسبهاي ساختمان پلاسكو كه الان ديگر اثري از آن ساختمان 15 طبقه به جز تلي از خاك و آهن نيست در ابتداي خيابان منوچهري پشت نوار زرد رنگ هشدار تجمع كردهاند و در گروههاي پنج نفر تا 20 نفر در حال گفتوگو هستند. خيلي از كاسبها با نشان دادن مدارك درخواست ورود به محل حادثه را دارند، اما مأموران پليس بنا به دستور مافوق خود مانع ورود ميشوند. در كنار نوار زرد رنگ چند زن جوان و ميانسال و دو مرد ميانسال با چشماني گريان ديده ميشوند. آنها از بستگان نزديك افراد گرفتار شده در ميان آوار ساختمان پلاسكو هستند كه با چشماني گريان در انتظار خبر خوشي از بستگان گرفتار شده خود هستند.
خودروهاي آتشنشاني نردباني در منطقه يك و دو مستقر هستند يكي از شاهدان حادثه كه از كاسبهاي ساختمان پلاسكو بود، به خبرنگارما گفت: دقايقي پس از حادثه دو خودروی آتشنشاني از نزديكترين ايستگاه به محل آمد. از آنجايي كه آتشسوزي در طبقات بالا بود، كاري نتواستند انجام بدهند و از ايستگاههاي ديگر كمك گرفتند. وي ادامه داد: متأسفانه خودروهاي نردباندار بزرگ با تأخير رسيدند. وقتي علت تأخير را سؤال كرديم يكي از آتشنشانان گفت ما تعداد شش نردبان 56 متري داريم كه همگي به خاطر ساختمانهاي بلند مرتبه منطقه يك و دو در اين دو منطقه مستقر هستند كه به خاطر مسافت زياد با تأخير رسيدهاند.
برادرم زير آوار گرفتار شده استيكي از آنها كه زن ميانسالي اهل استان اردبيل است، گفت: برادرم نگهبان ساختمان پلاسكو بود. ديروز ساعت 10 صبح متوجه حادثه ساختمان پلاسكو شدم. بلافاصله با برادرم تماس گرفتم و با او حرف زدم. او سالم بود، اما ساعتي بعد كه ساختمان ريزش كرد ديگر از او خبري نشد تا اينكه از طريق دوستانش فهميدم او در زيرزمين ساختمان همراه چند نفر ديگر گرفتار شدهاند. يكي از دوستانش مدعي بود كه برادرم همراه افراد گرفتار شده به صورت پيامكي اعلام كردهاند كه زندهاند. الان من به اينجا آمدهام و منتظرم تا خبري از برادرم بهدست آورم.
خواهر زادهام به من پيامك داد و گفت زير آور زندهام مرد ميانسال ديگري كه نگراني در چشمانش موج ميزد، گفت: خواهرزادهام در قسمت خدمات ساختمان پلاسكو كار ميكرد. بعد از حادثه متوجه شدم او در زيرزمين ساختمان زير آوار گرفتار شده است. آخرين پيامي كه از خواهرزادهام به گوشيام رسيد، شب گذشته بود. او گفت كه همراه تعدادي ديگر در زيرزمين ساختمان گرفتار شده و همه زندهاند. خواهرزادهام در پيام نوشته بود، اينجا پر از دود است به طوري كه نفس كشيدن را براي ما مشكل كرده است.
5 نفر از دوستانم در زيرزمين ساختمان گرفتار شدهاند مرد ميانسالي كه خودش را مسئول تأسيسات برق ساختمان پلاسكو معرفي كرد، به خبرنگار ما گفت: من مسئول تأسيسات برق ساختمان پلاسكو هستم. صبح روز حادثه همراه تعدادي از كاسبها در طبقه هشتم ساختمان در حال خواندن زيارت عاشورا بوديم كه متوجه آتشسوزي از طبقه هفتم شديم. پس از اعلام حادثه خودروهاي آتشنشاني در محل حادثه حاضر شدند، اما آتش خيلي سريع به قسمتهاي ديگر سرايت كرد، به طوري كه مأموران آتشنشاني درخواست نيروي كمكي كردند و تعداد ديگري خودروي آتشنشاني از پايگاههاي ديگر به محل حادثه آمدند. ما داخل ساختمان بوديم و آتشنشانان براي مهار آتش تلاش ميكردند كه اعلام شد آتش خاموش شده است. كاسبها و آتشنشانان همه خوشحال بودند، اما ناگهان آتش از قسمت ديگري زبانه كشيد. پس از اين براي جابهجايي موتورسيكلتم به بيرون رفتم، اما وقتي دوباره خواستم به داخل ساختمان برگردم آتشنشانان مانع ورود من شدند و اعلام كردند احتمال ريزش ساختمان وجود دارد كه دقايقي بعد ساختمان مقابل چشمان ما فرو ريخت. وي ادامه داد: زماني كه ساختمان فرو ريخت يكي از نگهبانان به نام قاسم شجاعي همراه يكي از كاسبها كه مغازهاش در زيرزمين و دو نفر نظافتچي و يك نفر تأسيساتي كه جمعاً پنج نفر هستند در زيرزمين گرفتار شدند كه ساعتي بعد از طريق پيامكي كه به دوستانشان فرستاده بودند، متوجه شديم هنوز زندهاند.
كاش شهرداري قبل از حادثه ساختمان را پلمب ميكرد يكي ديگر از كاسبهاي ساختمان پلاسكو گفت: ساختمان پلاسكو متعلق به سازمان بنياد مستضعفان است. متأسفانه اين سازمان از ما فقط پول ميگرفت و توجهي به بحث ايمني نداشت. وي ادامه داد: زمان ريزش ساختمان تعداد زيادي از كاسبها داخل ساختمان بودند و الان دو نفر از دوستان من ناپديد شدهاند و خبري از آنها نيست و كاش شهرداري پس از نامهنگاريها درباره ناايمن بودن ساختمان، اقدام به پلمب ساختمان ميكرد تا از اين حادثه تلخ جلوگيري شود.
مرد ميانسالي به نام سلطاني كه از بستگان حسين سلطاني، معاون فرمانده پايگاه 113 آتشنشاني است، گفت: حسين برادرزاده من است. او معاون فرمانده پايگاه 113 است. حسين مرد شجاعي است و با اينكه معاون فرمانده بود، هميشه خودش در نجات افراد پيشگام بود. پس از حادثه همراه تعدادي از همكارانش به محل حادثه اعزام شد و لحظه ريزش در حال امدادرساني و نجات كاسبهاي ساختمان پلاسكو بود كه خودش گرفتار شد و تا الان از او خبري نداريم.
درباره ضرورت مديريت رواني اخبارعلي اسدي، معاون دفتر سلامت رواني، اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت درباره ضرورت مديريت رواني اخبار حادثه توسط مردم و رسانهها گفت: مردم ميتوانند با پخش نكردن تصاوير و صحنههاي ناگوار و دلخراش حادثه از طريق شبكههاي مجازي در كاهش استرس ديگران و آرامش جامعه مؤثر باشند. همچنين بايد از تلگرام خود براي اطلاعرساني مثبت مثل اصلاح اخبار نادرست، دادن پيامهاي آرامبخش، حضور به موقع نيروهاي امدادگر، اورژانس و مسئولان استفاده كنند. وي افزود: بهتر است از بحث و گفتوگو درباره اخبار ناخوشايند در جمعها و گروهها و بيان و انتشار اخبار نادرست و نامطمئن به ويژه تعداد مصدومان و فوتيها در بين مردم خودداري شود. مهمترين كمك سلامترواني در شرايط بحران، ارائه اطلاعات و اخبار صحيح است.