توصيفات و تشبيهات متعددي از برجام از سوي اعضاي محترم دولت و به خصوص رئيس جمهور محترم بیان شده است؛ تعبيراتي مثل آفتاب تابان، باغ ميوه، درخت گلابي، ابر، فتحالفتوح، فضا و تنفس جديد، هواي آزاد و ... همچنين توصيفاتي نظير اينكه برجام تسليم قدرتهاي بزرگ در مقابل اراده ملت ايران بود و برجام پيروزي عظيم سياسي ملت ايران بود، مشاهده ميشود، البته پيروزي در برجام را تنها به خودشان نسبت ندادند و به ايستادگي و پشتيباني مردم، حمايتهاي رهبر معظم انقلاب و توجهات ولي عصر(عج) نيز نسبت دادند و اين نسبتها بالا و بالا رفت تا جايي كه به خدا رسيد، تا اينكه گفته شد برجام را خدا آورد و اينگونه بود كه برجام وارد حيطه اعتقادات شد ولي با تعبيري ديگر از سوي رئيس جمهوري محترم اين اعتقاد فرو ريخت؛ ايشان فرمودند: «حتي در يك مسابقه و بازي فوتبال وقتي ميگوييم برنده يا موفق شديم، معنايش اين است كه سه گل زده و دو گل خوردهايم. حالا عدهاي بگويند كه ميشد از فلان فرصت هم استفاده كرد و گلهاي بيشتري زد، بايد ديد كه در مقابل چه تيمي بازي كردهايم.» پس چون گل خوردن خدا از كدخدا با قدرت مطلق الهي سازگار نيست، لذا ناچاريم برجام را از حيطه اعتقادي خارج سازيم. حالا كه برجام از اعتقادات خارج شده و درباره گلهاي زده نيز زياد بحث شده و مردم نيز لمس كردهاند به بخش غيرمهم در نتيجه بازي، يعني گلهايي كه در برجام خوردهايم، ميپردازيم.
براي بررسي گلهاي برجام به عقب برميگرديم و ابتدا به پاس گلهايي كه به دشمن داده شد، پرداخته و سپس به خود گلها اشاره خواهد شد. در زمان انتخابات رياست جمهوري سال 1392، دكتر روحاني مبناي سياست خارجي را بر اين اساس ميدانند كه در روابط بينالملل نه دشمن مطلق داريم و نه دوست مطلق. اين ديدگاه باعث ميشود امريكا از جايگاه شيطان بزرگي دربيايد، چون تعبير شيطان بزرگ براي امريكا از سوي بنيانگذار انقلاب اين را به ذهنها خطور ميدهد كه امريكا دشمن مطلق براي جمهوري اسلامي ايران است. اين ايده كلي اولين پاس گل به دشمن بود، چون اين اعتقاد را به وجود آورده بود كه با مذاكره ميتوانيم مشكلاتمان را با امريكا حل و فصل كنيم و از اين طريق مشكلات داخلي را سروسامان دهيم.
دومين پاس گل كه به دشمن داده شد،كدخداانگاري امريكا و بالا بردن جايگاه مذاكرات در اقتصاد كشور بود كه در اين راستا مسئوليت مذاكرات به وزارت خارجه سپرده شد و دائماً اين مطلب از سوي مسئولان دولتي القا شد كه حل تمام مشكلات كشور در گرو مذاكرات و رفع تحريمهاست. اين مطلب باعث شد تا دشمن حداكثر امتيازات را با توجه به نياز ما به مذاكرات مطرح كند. در حالي كه آنها براي مخفي كردن خوي وحشيگري و نشان دادن قدرت خويش به دنيا به مذاكرات نيازي اساسي داشتند، چنانكه رهبري معظم انقلاب با تشخيص هوشمندانه اين موضوع به مذاكره با امريكاييها خوشبين نبودند و با توجه به غيرقابل اعتماد و خدعهگر بودن امريكاييها، درخواستشان را رد كرده بودند ولي جوسازيها به صورتي پيش رفت كه انگار مذاكره تنها راه كشور براي برونرفت از مشكلات اقتصادي است، به اين منظور ابتدا مشكلات را به تحريم گره زدند و سپس رفع تحريم را در گرو مذاكرات دانستند.
سومين پاس گل به دشمن، مخفيكاري نتايج مذاكرات و حمله به منتقدان بود چون همه گشايشها و ترك خوردن ديوار تحريمها را منوط به سرانجام رسيدن برجام گذاشته بودند، بنابراين فرجام فوري مذاكرات لازم بود، پس يكي از دلايل مخفيكاري مذاكرات و حمله به منتقدان اين بود كه ميخواستند مذاكرات زود به نتيجه برسد، لذا اين تعجيل و مخفيكاري باعث شد تا نكاتي از چشم مذاكرهكنندگان مخفي بماند يا ناچاراً از برخي اصول كوتاه بيايند، مثلاً دكتر ظريف اعلام كرد در هيچ جاي برجام حرف از تعليق نيست، در حالي كه كلمه suspend به معني تعليق را چندين بار در متن برجام مشاهده ميكنيم.
چهارمين و مهمترين پاس گلي كه به دشمن داده شد، اعتماد به امريكا در طول مذاكرات همانگونه كه جناب دكتر ظريف هم به آن اشاره كردند، بود. در حالي كه رهبري درباره غيرقابل اعتماد بودن امريكا و مسئله نفوذ، بارها در طول مذاكرات تذكرات جدي داده بودند، متأسفانه اعتماد به امريكا منشأ نفوذ براي تغيير محاسبات مذاكرهكنندگان و در نتيجه كوتاه آمدن از برخي اصول تعريف شده، گرديد. مسئله نفوذ در محاسبات استراتژيك تا حدي جدي بود كه باعث شد غربيها موارد توهمي را به عنوان عايدي ما از مذاكرات، براي ما القا كنند. يكي از اين موارد، القاي برداشته شدن سايه جنگ از سر مردم ايران با برقراري برجام بود، به طوري كه اين مورد بارها و باافتخار توسط دولتمردان تكرار شد و ملتي كه منتظر بود با برجام تحريمها برطرف شود، به يكباره تهديدهاي ساختگي برطرف شد. در اين خصوص لازم است مسئولان دولتي بدانند كشور ما از زمان انقلاب همواره مورد تهديد بوده است و حتي اين تهديد را در برههاي عملي و جنگي هشت ساله بر كشور عزيزمان تحميل شد. باز از خاطرمان نرفته كه رئيس جمهور پيشين امريكا – اوباما – در طول هشت سال رياستش در كاخ سفيد بارها با عبارت همه گزينهها روي ميز است، براي ما شاخ و شانه كشيده بود، پس اولاً تهديد براي مردم ايران واژهاي غريب نبود كه بخواهند با مطرح شدنش جا بخورند و به اينكه برجام سايه جنگ را از كشور دور كرد دل خوش كنند و بر آن شكرگزار و خوشحال باشند، دوماً در حالي كه تهديد جنگ از سوي رئيس جمهور امريكا ملت ما را نترسانده است، عجيب است مطرح شدن تهديد از سوي رئيس جمهور فرانسه مسئولان دولتي ما را ترسانده است و اين ترس تا جايي پيش ميرود كه بدنشان را ميلرزاند. ما يادمان نرفته كه كشور فرانسه حامي و مأمن تروريستهايي است كه دستشان به خون 17 هزار شهيد كشورمان آغشته است، لذا دشمنياش تازگي ندارد كه بخواهيم از آن بترسيم و خيلي مضحك است كشوري كه از مقابله با چندين تروريست خودپرورده در داخل خاكش عاجز است، حرف از تهديد نظام كشوري بزرگ ميزند، سوماً همچنان كه مسئولان دولتي ميدانند نظام جمهوري اسلامي در سياست خارجي در جاهايي كه حق و توان برخورد نظامي را داشت از آن استفاده نكرده و اين استفاده نكردن به خاطر اين بوده كه گزينه صلح اولين گزينه روي ميز در جمهوري اسلامي است ولي براساس شواهد تاريخي، گزينه غربيها و در رأس آنها امريكا در مقابله با ملتهاي مظلوم استفاده از گزينه زور و جنگ بود و هر زمان از گزينه نظامي نااميد ميشدند به گزينه خدعه در قالب صلح و مذاكرات متوسل ميشدند، پس وقتي دور يك ميز با امريكا براي مذاكره نشستيم يعني از گزينه نظامي نااميد شدهاند، لذا حرفشان درباره استفاده از همه گزينههاي روي ميز مطمئناً گزينه نظامي نيست ولي اگر گزينه نظامي را به صراحت بيان كنند، بايد بدانيم كه يك بلوف سياسي است.
پاس گل پنجم به دشمن، پيشقدمي در شروع بازي بود. با اينكه رهبري بر همزماني در انجام تعهدات و نيز گرفتن تعهدهاي كتبي تأكيد كرده بودند ولي مذاكرهكنندگان در هر دو مورد موفق نبودند و اين باعث شد عايدي ما از مذاكرات تقريباً هيچ باشد. دشمن از اين همه پاس گل مذاكرهكنندگان ما استفاده خوبي كرد و باعث شد در اين مصاف سنگين مذاكره، ما به قول رئيس جمهور محترم فقط دو تا گل بخوريم؛ گل اول اين بود كه صنعت هستهاي بتنريزي و از پيشرفت دستاوردهاي صلحآميز هستهاي جلوگيري شود و گل دوم، دوام تحريمها و تمديد تحريمهاي ايسا بود. حالا كه ما بازي را 3 بر 2 بردهايم چرا هيچكس از اين برد راضي و خوشحال نيست! و حتي شكرگزاري و پايكوبي هم نميكنند. انگار اميد ندارند فرصت برجام مثل ابر بگذرد و بارش تحريمها متوقف شود پس تنها يك تحليل از اين بازي برد – برد ميتوانيم داشته باشيم و آن اينكه برد براي ما فقط روي كاغذ بود و براي آنها در ميدان عمل!
*دكتراي اقتصاد