کد خبر: 833783
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
تبعيد شده‌ايم در جزيره‌هاي مجازي
خانواده اولين نهاد اجتماعي فرد محسوب مي‌شود و مكاني است كه كودك در آن پرورش مي‌يابد و تفكرش براساس عواطف، روحيات و شرايط رواني، اجتماعي آن شكل مي‌گيرد.
سجاد علمرداني
خانواده اولين نهاد اجتماعي فرد محسوب مي‌شود و مكاني است كه كودك در آن پرورش مي‌يابد و تفكرش براساس عواطف، روحيات و شرايط رواني، اجتماعي آن شكل مي‌گيرد. بيشتر روانشناسان معتقد هستند اين خانواده است كه مستقيماً بر نوع تفكر فرد بيش از هر سازماني يا اشخاصي مثل مدرسه، دانشگاه يا دوستان، تأثيرگذار است و جهت‌گيري آن را سمت و سو مي‌بخشد. كودك با اولين نهاد اجتماعي پيش روي خود مي‌آموزد چگونه لبخند اجتماعي بزند، چگونه تقاضا كند، چگونه خشم خود را ابراز دارد يا چگونه راه ارتباط مؤثر در جهت رسيدن به مطلوب خود را بيابد.



اين نهاد اجتماعي در عين كوچكي بيشترين سهم در چگونگي پرورش تفكر و بلوغ عاطفي و هيجاني افراد را دارد. در اين وانفسا و با توجه به شرايط گسترده اطلاعات و مشغله‌هاي غيرضروري در بين رسانه‌هاي تصويري و غير‌تصويري مفرح يا حتي غير‌اخلاقي، بايد نگران اين بود كه سير طبيعي كه در گذشته به سبب جبر موجود به نفع خانواده با كمترين تلاشي جلو مي‌رفت هم‌اكنون با اختلالي بسيار گسترده مواجه شود كه شايد در سال‌هاي بعد نيز نتوان آن را جبران كرد.
   ‌  ‌       


با اين اوصاف بايد در مورد آن و نوع روابط بين فردي موجود در آن به بحث و گمانه‌زني پرداخت و موانع ارتباطي آن را بررسي كرد؛ چراكه با توجه به شرايطي كه الان در بين خانواده مشاهده مي‌شود، جوي ناسالم با ميزان سلامت رواني نامساعد و گفت‌و‌گويي اندك (كه آن نيز با تلخ‌زباني همراه است) وجود دارد كه آينده اين ميكرو‌سيستم بنيادي را دچار ناراحتي و مشكلات بسياري كرده است. حتي به جرأت مي‌توان گفت كه طلاق عاطفي موجود در بين همسران هم از اين موضوع سر‌چشمه مي‌گيرد و ديگر افراد به ميزان گذشته براي هم اهميت و احترام قائل نيستند و بيشتر وقت خود را در انتخاب‌هاي بي‌شمار (از جمله تلويزيون، راديو، شبكه‌هاي مختلف اجتماعي و...) سپري مي‌كنند و چون در طول روز به سبب مشكلات اقتصادي متداول مشغله دارند شبي پر‌استرس و ناامن را در خانواده خواهند داشت.



اين نكات توجه به اين مهم را مي‌رساند كه خانواده ايراني در حال حركت به سمت ايزوله شدن گفت‌وگوهاي بين فردي و مشكلات ناشي از آن است. مشكلاتي مانند افسردگي، ناراحتي‌هاي روحي، هيجاني و حتي گوارشي چراكه انزوا در اين نوع سيستم مسموم موج مي‌زند و افراد بدون گفت‌وگو نمي‌توانند هيجانات روزمره خود را تخليه كنند و اين باعث مي‌شود در طول روز نيز عصبي و پرخاشگر و ناايمن باشند و عملكرد تحصيلي يا شغلي مناسبي نداشته باشند.  همچنين به مرور زمان فردي كه برون‌گرا و اهل معاشرت است به سبب سركوب شدن عواطفش در خانواده سعي مي‌كند جو ناسالم به ظاهر آرام خانواده را دچار تنش نكند و خود نيز به مرور تبديل به شخصي آرام و منزوي مي‌شود كه تنها كارش ارسال استيكر به فردي ديگر است كه اصلاً شناختي از وي ندارد و حتي موقعيت مكاني و زماني وي را نمي‌داند. همه در تلفن همراه خود دنيايي دارند و گم مي‌شوند در انبوه اطلاعات غير‌ضروري و نامربوط! آدم‌هايي كه در جزيره‌هاي مجازي تبعيد شده‌اند. 



به علاوه ديده شده در چنين خانواده‌هايي به دليل عدم توجه به تغذيه و معاش مناسب آن، افراد به بيماري‌هاي گوارشي مختلفي دچار مي‌شوند و معده درد در اثر دير غذا خوردن، كم غذا خوردن يا نامنظم غذا خوردن، كمترين آسيب‌هاي آن مي‌شود! افراد در جلوي برنامه‌اي مي‌نشينند و ساعت‌ها بدون اينكه تكان بخورند تخمه مي‌شكنند و چاي پررنگ مي‌خورند! و ديگر اصلاً به برادر يا خواهر يا والدين يا همسر خود توجهي ندارند چراكه اولويت‌بندي زندگي تغييرات اساسي كرده و خانواده كاملاً در حاشيه قرار گرفته است.


اما آيا اين سبك زندگي مناسب است؟ آيا تغيير نسل فرا‌رسيده است؟ آيا اين نسل بهتر است؟ داناتر است؟ يا آيا برعكس اين هزينه‌اي براي نسل‌هاي بعد است؟ همه و همه اينها سؤالاتي هستند كه بايد براي آن پاسخ يافت.


مشكل فعلي موجود اين است كه كانون گرم خانواده‌هاي سنتي گذشته از بين رفته و بخش بزرگي از اين توجه به پيرامون (از جمله دوستان شبكه‌هاي اجتماعي، رسانه‌هاي مختلف و...) جلب شده است. البته نمي‌توان ناديده گرفت كه اين موارد علت‌هاي مختلفي دارند؛ از بي‌توجهي والدين گرفته تا كاهش جمعيت موجود در خانواده و همچنين فرايند تغيير نسل و سبك زندگي، همه و همه باعث شده كه تشخيص‌ها و قضاوت‌ها به نوعي خيلي افراطي به سمتي هدايت شود كه همه فكر كنند قطعاً تنها دليل كاهش عواطف، جمع‌هاي گرم سنتي در خانواده‌ها يا كاهش گفت‌وگوهاي بين فردي در خانواده، شبكه اجتماعي خاص و... است كه البته نمي‌توان تأثيرات اين موارد را اغماض كرد، اما يقيناً فقط اين مورد نيست، چراكه از گذشته (از ده سال پيش) ميزان مكالمات موجود بين اعضاي خانواده به دلايلي كه ذكر شد، رو به كاهش بود و هست.  البته نبايد از عدم مهارت‌آموزي يا عدم آموزش آن در خانواده گذشت. اين عامل يكي ديگر از موانع ارتباطي بين اعضاي خانواده است كه باعث مي‌شود فرزندان نه اينكه دوست نداشته باشند ارتباط برقرار كنند، بلكه بلد نباشند گفت‌و‌گوي سالم و بي‌تنش داشته باشند. پس مي‌توان با مهارت‌آموزي در اين مورد برخي از مشكلات موجود در اين زمينه را مرتفع كرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر