گزارش مركز پزشكي فيفا در ايران و انتشار آمار بالاي استعمال دخانيات توسط فوتباليستهاي ليگ برتر داستان تازهاي نبود. اين مسئله اگر چه نگرانيهاي بسياري را به دنبال داشت و بسياري را به تكاپو انداخته اما همان واقعيت تلخي است كه طي سالهاي اخير بارها و بارها توسط بسياري به زبان آمده اما كمترين توجهي به آن نشده است. ابتداي سال جاري بود كه مهدي هاشمينسب، در مصاحبه با يكي از نشريههاي ورزشي بيتعارف گفت كه: «بازيكنان بايد با دقت دوستان و اطرافيانشان را انتخاب كنند. تجربه نشان ميدهد مشاور بد، فوتباليست را به نابودي ميكشد. زرق و برق فوتبال بازيكنان را كور ميكند و نميدانند خطر در كمين است و آنها را تهديد ميكند. اتفاقات ناگواري در حال رخ دادن در فوتبال است كه حتي من بازنشسته و دور از ميدان هم ميشنوم. پس نميتوان گفت كه آقايان مسئول نميشنوند. ولي نميدانم چرا كاري نميكنند. متأسفانه بحث خيلي فراتر از مشروبات الكلي و اين چيزهاست. چيزهايي كه براي يك آدم معمولي زنگ خطر و زنگ مرگ را به صدا درميآورد، چه رسد به ورزشكاران ولي متأسفانه فوتباليستهاي ما خيلي راحت از اين چيزها استفاده ميكنند. نبايد خودشان را و ما را گول بزنند. عين كبك هم سرشان را زير برف كردهاند. بايد با اين اتفاقات مبارزه شود. ترامادول در مقابل چيزهايي كه بعضيها مصرف ميكنند، خيلي خوب است. مشروب، گل، ترامادول، متادون و... آخر فوتبال جاي اين چيزهاست؟ بايد آدمهاي دلسوز جوانها و فوتبال بيايند، كساني كه به فكر جيب خودشان نباشند، تا هم فوتبال و هم جوانهاي مردم را نجات دهند». هاشمينسب آنقدر از عدم توجه مسئولين به هشدارهاي داده شده گلهمند است كه دلسردي از بهبود شرايط را ميتوان در صحبتهايش با «جوان» به وضوح ديد.
فوتبال ايران اين روزها به تكاپو افتاده است. مسائلي كه پيشتر در خصوص استعمال دخانيات توسط فوتباليستهاي ايراني مطرح شده بود، حالا به صورت آماري از سوي مركز پزشكي فيفا در ايران منتشر شده است. 50 درصد فوتباليست قلياني و 20 درصد سيگاري!خب، قرار است چه شود؟ يك آماري ميگويند، عددي مطرح ميشود، آخرش فكر ميكنيد چه اتفاقي ميافتد؟ مگر بارها و بارها در اين خصوص صحبت نشده، الان هم يك سايت يا مركز آماري داده كه چند روزي همه به آن مشغول ميشوند و بعد از چند روز هم همه چيز به دست فراموشي سپرده ميشود و همه يادشان ميرود چه اتفاقاتي دارد رخ ميدهد. مگر تا قبل از اين آمار كسي خبر نداشت؟
مسئله همين است كه قبلاً هم بسياري ميدانستند فوتبال در معرض چه خطر بزرگي قرار گرفته اما خيليها ترجيح ميدادند منكر شوند. اين هشدارها را قبلتر از زبان خداداد عزيزي هم شنيده بوديم اما حالا يك آمار رسمي منتشر ميشود. فكر ميكنيد اين نميتواند تأثيري داشته باشد؟ببينيد، وقتي ما حرف زديم، به مذاق خيليها خوش نيامد و خودشان را زدند به آن راه كه اصلاً چنين چيزي نيست درحالي كه ميدانستند هست. اين معضل در فوتبال ما وجود دارد. شما فكر ميكنيد منتظر بودند آماري داده شود تا دست به كار شوند؟ فكر ميكنيد حالا اقدام خاصي صورت ميدهند؟ انشاءالله كه اقدامي بشود.
اما به نظر ميرسد حالا زنگ خطر را همه شنيدهاند.اين زنگ خطر خيلي قبلترها به صدا درآمده بود. آن هم نه فقط در اين خصوص. زنگ خطرهاي زيادي، خيلي وقتها در فوتبال ايران به صدا درآمده. اما چه اتفاقي رخ داده؟ آيا شاهد اقدامي بودهايم؟ آيا كسي كار خاصي انجام داده؟ نه. الان هم دو روزي روي اين موضوع زوم ميكنيم و اين هم مثل بقيه تمام ميشود ميرود پي كارش.
با اين وجود ميتوان اقدامي براي كاهش اين آمار كرد. استعمال دخانيات نه فقط به ضرر بازيكنان است كه به ضرر باشگاهها هم هست. مصدوميت و عدم كارآيي مناسب بازيكن را به دنبال دارد كه دود آن به چشم باشگاه ميرود. پيشتر گفته بوديد ميشود با يك سري آزمايشها جلوي برخي مسائل را گرفت. مگر بازيكنان نميدانند چه ميكنند؟ بله بايد آموزش داد. قطعاً استعمال دخانيات براي بازيكنان مضر است. اما اين زندگي شخصي آنهاست. خودشان راهشان را انتخاب كردهاند. باشگاهها هم نميتوانند دخالتي كنند. آنها فقط ميتوانند در خصوص مسائل فني و رعايت نظم و انضباطكاري انجام دهند. بله ميشود آزمايش گرفت اما خيلي از بازيكنان ما تستهاي پزشكي هم نميدهند. شما چه ميگوييد؟ آنها بايد خودشان بدانند كه اين راه اشتباه است و بايد رفتاري حرفهاي داشته باشند. باشگاهها هم اگر با اين مسئله مشكل دارند و به نتيجهگيري تيمهاي خود اهميت ميدهند بايد قبل از عقد قرارداد به اين مسائل فكر كنند. با چنين بازيكناني قرارداد نبندند. اگر هم فكر ميكنند مشكلي ندارند كه خب ديگر هيچ!
فدراسيون چه اقدامات پيشگيرانهاي ميتواند در نظر بگيرد؟من نميتوانم در اين حيطه نظر بدهم. من كه مدير نيستم. اين در حيطه وظايف من نيست.
اما جزو دغدغههاي مهدي هاشمينسب هست كه چندين مرتبه خيلي واضح و شفاف در خصوص آن حرف زده!بله حرف زدم، دغدغهاش را هم داشتم اما ديگر حرف نميزنم. آن همه حرف زدم چه اتفاقي افتاد؟ من در مورد خودم ميتوانم حرف بزنم. قبلاً هم گفتم فقط دوستان ناراحت شدند و هيچ اقدامي هم نشد. ديگر چه ميتوانم بگويم؟ در اين فوتبال حرف بزرگاني چون علي دايي و احمدرضا عابدزاده را گوش نميكنند و به آن احترام نميگذارند. فوتباليستهاي طراز اولي كه براي خودشان كسي هستند. حرف من فوتباليست درجه پنجمي را كسي به گوش ميگيرد؟
فكر ميكنيد در دنيا با اينگونه مسائل چه برخوردي ميشود يا اصلاً فوتبال دنيا با چنين اتفاقاتي درگير هست؟فكر نكنيد چنين اتفاقاتي تنها در فوتبال ما رخ ميدهد. شايد آمار كشور ما اندكي بيشتر باشد اما همه جاي دنيا هست. شما بزرگترين بازيكن فوتبال دنيا را نگاه كنيد، مارادونا هم اين اشتباه را كرد. من از دوستان لژيونرم پرسيدم و همهجا چنين اتفاقاتي رخ ميدهد. مهم نحوه مديريت آن است. الان شما از سردار آزمون سؤال كنيد در روسيه چنين مسائلي نيست، چرا هست. من خودم در روسيه بازي كردم، شاهد اين اتفاقات بودم. حالا به شكلي متفاوت. در باشگاه كسي اگر مرتكب چنين اشتباهي ميشد جريمه ميشد اما بيرون از باشگاه، ديگر زندگي شخصي خود آنهاست. وقتي روي بازي و عملكردشان تأثير ميگذارد و باشگاه ميتواند در اين خصوص اقدامي انجام دهد اما جدا از آن باشگاه كاري نميكند. اين خود بازيكنان هستند كه بايد بدانند در كجا هستند و چه رفتاري انجام ميدهند. چه كاري مناسب آنهاست و چه كاري نه. خودشان بايد حرفهاي رفتار كنند.
يعني بايد دست روي دست گذاشت و نگاه كرد؟خب چه بگويم؟ من كه كارهاي نيستم. فقط اميدوارم اتفاق خوبي رخ دهد. اميدوارم مسئولان، اقداماتي انجام دهند كه به نفع فوتبال باشد. برخوردي جدي. كاري كه فوتبال و جوانهاي مردم نجات پيدا كنند و ديگر شاهد چنين اتفاقاتي نباشيم. ديگر شاهد اين آمارها نباشيم. اما... فقط ميتوانم اميدوار باشم اتفاق خوبي بيفتد، همين.