«مردم ما نسبت به رژيم فاسد و مستبد گذشته باورهايي دارند كه در جنگ نرم تلاش بر اين است تا اين گذشته زشت، پليد و سياه به گذشته‌اي درخشان و زيبا تغيير يابد. آنها مي‌خواهند با تغيير باور به گذشته، نتيجه بگيرند كه لزومي به وقوع انقلاب اسلامي براي از بين بردن آن گذشته، وجود نداشته است» اين بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در مهرماه سال گذشته است كه از تلاش همگون و گسترده جرياني در داخل كشور حكايت داشت كه تلاش مي‌كند با ارائه آمارهاي مخدوش رژيم پهلوي را مطلوب و كاركرد جمهوري اسلامي را فاجعه‌آميز!جلوه دهد.
اين جماعت با اغماض نسبت به جنايات و خيانت‌هايي كه اين رژيم در حق مردم مرتكب شده است، با هدف غيرلازم نشان دادن انقلاب اسلامي و متهم كردن مردم به اشتباه در شكل‌دهي آن، از يك سو روحيه انقلابي‌گري را تخطئه كرده و از سوي ديگر زمينه بازگشت ملت ايران به گذشته – بايد آن را دوران واپس‌گرايي ناميد- را فراهم ساخته كه ابزار مهم جهت دسترسي به چنين هدفي انتقال چنين مفاهيمي به نسل‌هاي آينده انقلاب اسلامي است.
اين حركت هر چند توسط جريان غربگرا در شبكه‌هاي مجازي به شدت دنبال مي‌شود و با باز نشر چند‌باره برخي از عوام همراه است اما ناخودآگاه توسط برخي افراد و گروه‌ها كه زماني خود را مخالف سر سخت رژيم پهلوي نشان مي‌دادند هم دنبال مي‌شود به گونه‌اي كه اين افراد همصدا با عناصر سلطنت‌طلب، به انتشار چنين ديدگاهي در پايگاه‌هاي اينترنتي و شبكه‌هاي ماهواره‌اي خود سرگرم هستند، به همين دليل اقدامات رسانه‌اي و تبليغاتي مورد اشاره جهت «تطهير و ترويج تاريخ ساختگي دوران پهلوي» يك جنگ تمام‌عيار رسانه‌اي نامگذاري كرد.
حال اگر چه سياست اصلي طي سال‌هاي پس از انقلاب و از طريق رسانه‌هايي مانند راديو و گاه از طريق چاپ خاطرات افراد بلندپايه رژيم گذشته بازنمايي و بازشناسي خيانت‌هاي رژيم گذشته دنبال مي‌شده است اما وجود دو مانع اصلي نخست فقدان فعاليت رسانه‌اي فراگير و هدفمند در اين حوزه و دوم نقش‌آفريني برخي از شخصيت‌هاي معروف در اين زمينه منجر به جعل تاريخ و زمينه‌سازي براي فراموشي خيانت و خباثت‌هاي رژيم پهلوي شده است.
با تغيير شرايط و مساعد شدن اوضاع براي سوءاستفاده، طي دهه اخير سياست تطهير رژيم پهلوي با هدفي كه بدان اشاره شد در دستور كار رسانه‌هاي وابسته به دشمنان انقلاب اسلامي و برخي از رسانه‌هاي زنجيره‌اي داخلي قرار گرفت. اتخاذ اين سياست با دو رويكرد اساسي همراه بود: نخست، موجه جلوه دادن عملكرد شاه و پدرش از طريق ارائه يك نسخه كاملاً يك‌جانبه و مثبت از فعاليت‌هاي آنها و دوم، حذف تمامي سرفصل‌هاي تاريخي كه به نوعي ارائه‌كننده چهره اصلي اين دو نفر محسوب مي‌شوند.
نمونه بارز استفاده از فضاي مجازي جهت انحراف افكار عمومي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي طي 37 سال گذشته و در مقابل تطهير و سفيد‌سازي كارنامه رژيم پهلوي را مي‌توان برخي از كانال‌هاي تلگرامي دانست كه با چنين هدفي فعاليت مي‌كنند كه از جمله فعاليت‌هاي اين گونه كانال‌ها تخريب محتوا و ساختار فيلم «معماي شاه» است يا كانال تلگرامي «يادي از گذشته» كه تلاش مي‌كند با خاطره‌سازي و وارونه‌نمايي واقعيت‌هاي تاريخي و با به كارگيري ابزارهاي عمليات رواني اينگونه به جامعه ايراني القا كنند كه عملكرد رژيم پهلوي بسيار مفيد بوده و توانسته بود رفاه و معيشت مناسبي را براي مردم اين سرزمين فراهم سازد.
تلاش براي تطهير رژيم پهلوي آنقدر گسترده و فراگير بوده است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در ديدار خود با مسئولان و كاركنان صداوسيما نسبت به چنين پديده‌اي هشدار مي‌دهند و با اين ادبيات خاص از رژيم پهلوي ياد مي‌كنند: «مردم ما نسبت به رژيم فاسد و مستبد گذشته باورهايي دارند كه در جنگ نرم تلاش بر اين است تا اين گذشته زشت، پليد و سياه به گذشته‌اي درخشان و زيبا تغيير يابد. آنها مي‌خواهند با تغيير باور به گذشته، نتيجه بگيرند كه لزومي به وقوع انقلاب اسلامي براي از بين بردن آن گذشته، وجود نداشته است.»
چنين كوشش‌هايي با هدف «بزك كردن چهره رژيم پهلوي» نزد مردم و ارائه چهره‌اي مناسب و طرفدار پيشرفت و توسعه كشور از آن و سرپوش نهادن بر جنايات‌ها و خيانت‌هاي آن و زير سؤال بردن انقلاب اسلامي صورت مي‌گيرد.
كتاب «پاسخ به تاريخ» كه توسط شاه نگاشته شده را مي‌توان آغازگر چنين جرياني دانست، اين در حالي است كه هيچ فرد دلسوز و آگاهي وجود برخي كاستي‌ها و كمبودها و كم‌كاري‌ها را در كشور انكار نكرده و آنچنان كه رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز بارها فرموده‌اند، هنوز كشور فاصله بسياري با اهداف و آرمان‌هاي انقلاب دارد.
اما ناديده گرفتن دستاوردها و اقدامات ارزشمند نظام جمهوري اسلامي و پيشرفت‌هاي علمي در عرصه‌هاي مختلف نظامي، پزشكي، هسته‌اي، هوا وفضا، الكترونيك، نانو و... دور از انصاف است و هر گونه ارزيابي و قضاوت منصفانه در مورد وضعيت كشور بايد با توجه به مجموعه نقاط قوت و ضعف بدون هر گونه بزرگنمايي باشد، البته نبايد ناديده گرفت كه همين جريان در طول 40 ماه گذشته نيز تلاش‌هاي گسترده‌اي را جهت عادي‌سازي روابط دوجانبه تهران- واشنگتن صورت داده كه بر اساس آن اين بار بايد «چهره مقامات امريكايي تطهير»مي‌شد و افكارعمومي به اين باور غيرواقعي رسيده كه كنار آمدن با غرب و فائق آمدن بر مشكلات جامعه به شرط عدول از گفتمان انقلاب اسلامي و عدم‌اصرار بر شاخص‌هايي مانند انقلابي‌گري قابل تحقق است.
وابستگان اين طيف با آغاز روي كارآمدن دولت يازدهم و آغاز مذاكرات هسته‌اي در اواسط سال92 به صورت فراگير اين نكته را مورد تأكيد قرار داده كه اراده امريكايي‌ها در اين مسير قرار گرفته تا از تخاصم با ملت ايران دست برداشته و به جاي آن راه تعامل و سازش را انتخاب كنند. تلاش يكدست و هماهنگ اين جريان جهت تطهير استكبار اينگونه با واكنش صريح رهبري مواجه مي‌شود: «در سال‌هاي اخير، كساني مغرضانه و با خط‌دهي امريكا يا ساده‌لوحانه تلاش كرده‌اند با چشم‌پوشي بر تجربيات مكرر ملت، چهره‌اي بزك كرده از امريكا ترسيم و اينگونه وانمود كنند كه اگر امريكايي‌ها، روزي دشمن ايران بوده‌اند امروز دست از آن توطئه‌ها كشيده‌اند! هدف از اين تلاش‌ها، اين است كه چهره واقعي دشمن از ذهن‌ها پنهان شود تا امريكايي‌ها در نهان، به دشمني خود ادامه دهند و در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو كنند.»
در حالي «تهطير» رژيم پهلوي وابسته به غرب و نظام سلطه به ويژه امريكا يك ابزار سياسي براي انحراف افكارعمومي از واقعيت‌هاي انقلاب و نظام است كه نقض برجام توسط دولت امريكا به خودي خود پادزهري مؤثر براي تاكتيك به كار گرفته شده توسط جريان غربگرا بوده به گونه‌اي كه به صورت محسوسي سطح تعريف و تمجيدهاي شخصيت‌ها و رسانه‌هاي اين جريان از نظام سلطه و رژيم پهلوي- به عنوان رژيم وابسته به غرب- شيب سقوطي داشته است.
