چند روز پيش يادواره شهيد اسماعيل اعلمي و 184 ورزشكار استان اردبيل با حضور رئيس سازمان بسيج مستضعفين در اين استان برگزار شد. در اين مراسم سردار محمدرضا نقدي با بيان اينكه اگر وصيتنامه شهيد اعلمي را كه با دستخط خودش نوشته شده با آب طلا بر سردر ورزشگاههاي كشور نصب كنند، ارزش دارد تا ورزشكاران و جوانان، اين شهيد بزرگوار را الگويي براي خود قرار دهند. جا دارد شهيد اعلمي را به عنوان اسوه بزرگي براي ورزشكاران و قهرمانان ورزشي معرفي كرد.
به گزارش «جوان» امسال بسيج ورزشكاران شهيد پهلوان اعلمي را به عنوان شهيد شاخص معرفي كرده است تا زمينههاي آشنايي با اين شهيد بزرگوار مهيا شود. اما كدام ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي باعث شده تا شهيد اعلمي شهيد شاخص شود و رئيس بسيج مستضعفين او را اسوهاي بزرگ براي ورزشكاران بنامد.
جهان پهلوانشهيد اعلمي از همان سالهاي نوجواني در كنار تحصيل به ورزش وزنهبرداري روي آورد و خيلي زود جزو وزنهبرداران برتر ايران و آسيا شد. علاقه او به ورزش در كنار قواي بدني بالايش، خيلي زودتر از آنچه انتظار ميرفت، استعدادهاي ورزشي اعلمي را نمايان كرد. جوان پهلوان پرتوان اردبيلي راههاي قهرماني را سريعتر از چيزي كه تصور ميكرد، پيمود. پهلوان اعلمي توانست جزو وزنهبرداران برتر استان انتخاب شود و در مسابقات قهرماني آسيا مقام چهارم را كسب كند. وي همچنين در مسابقات وزنهبرداري آلمان شرقي موفق به كسب مدال شده بود. با رسيدن دوران سربازي وقفهاي در دوران ورزشي اين وزنهبردار جوان افتاد. هر چه به ماههاي پاياني سربازي نزديكتر ميشد، روزگار منتظر بود تا سرنوشت ديگري براي اسماعيل رقم بزند.
قهرماني در جبهههاشهيد اعلمي پس از اتمام دوره سربازي بلافاصله به عنوان بسيجي براي رفتن به منطقه جنگي ثبت نام كرد. حالا اسماعيل قهرماني را در راه ديگري جستوجو ميكرد. او كه مقلد حضرت امام بود در مقابل فرمانهاي آن حضرت سر از پا نميشناخت و با عجله و شتاب و علاقه دستورات امام را عملي ميكرد. هر وقت پدر و مادر مانع رفتنش به جبهه ميشدند، به نحوي آنها را راضي ميكرد و ميگفت: «من كه در دوران سربازي نتوانستم سرباز خوبي براي كشور و امام زمانم باشم، پس بايد به جبهه بروم تا بتوانم به كشور و امامم خدمت كنم.»
شهادت روي سجادهعمليات والفجر4 در كوي كله قند (كردستان)، كربلاي اسماعيل بود. 11روز بيشتر از آبان سال 1362 نگذشته و اسماعيل با وضو روي سجاده نماز، عبادت و راز و نياز ميكند، چشمانش را به سوي آسمان ميبرد و اشك پهناي صورتش را ميپوشاند. حال و هوايش با هميشه فرق دارد. حسي 11 آبان را با تمام روزهاي زندگياش متفاوت كرده است. ساعتها با خداي خود خلوت ميكند و دعاي شهادت را ميخواند. در همين هنگام كه مشغول عبادت است، مورد اصابت گلوله دوشكا قرار ميگيرد و محرابش غرق خون ميشود. سجاده نمازش او را عاشقانه در آغوش ميگيرد و به سوي معبود ميكشاند.
پيكر مطهرش در منطقه كردستان عراق ميماند و در نهايت پس از 16 روز جستوجو پيكر غرق به خون جهان پهلوان اسماعيل اعلمي به زادگاهش انتقال مييابد و بر روي دستان مردم اردبيل تشييع و در گلزار شهداي بهشت فاطمه(س) به خاك سپرده ميشود.
مدال شهادتنكته جالب اينجاست اين مرد بزرگ در زمان حيات هيچ كدام از مدالهاي قهرمانياش در كشور و آسيا و نشانهاي افتخارش را به هيچكس نشان نداده بود و حتي همرزمانش اطلاعي از قهرمانيهايش نداشتند. پس از شهادتش با ديدن نشانهاي افتخار «جهان پهلوان اسماعيل اعلمي» مردم متوجه افتخارآفرينيهايش ميشوند. كلكسيون مدالهاي اسماعيل، تنها يك مدال شجاعت و شهادت كم داشت كه آن را براي هميشه بر گردن آويخت و ماندگار شد.
سردار نقدي از ارزش نصب وصيتنامه شهيد بر سردر ورزشگاهها گفته بود. اين شهيد همام در وصيتنامهاش خطاب به ورزشكاران مينويسد: «اينجانب به عنوان ورزشكار در سطح كشور به ورزشكاران اسلام توصيه ميكنم كه آن غل و بندها و اسارتهاي قلبي را بگسسته و فقط با اتكال به خدا و نيروي ايمان و سرمشق قرار دادن اسدالله الغالب علي (ع) در ميدانهاي مسابقه كه بدون شك ميتواند در صدور انقلاب و شناساندن انقلاب و اسلام خيلي مؤثر باشد به مبارزه پرداخته تا اسم اين از خدا بيخبران و كافران را از صحنه ورزش دنيا محو كنيم. بار الها خودت به ورزشكاران ما نيرويي عطا كن كه به واسطه آن بر اين سلطهگران شرق و غرب چيره گشته و دلهاي ورزشكاران ما را همواره بيدار نگه دار و يك لحظه آنها را به حال خود نگذار.»