کد خبر: 815682
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۵
رضا رسولي نويسنده «روايت ناتمام»:
كتاب «‌روايت ناتمام‌» نوشته رضا رسولي به شهيد سرلشكر خلبان منصور ستاري از فرماندهان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران مي‌پردازد.
فرزین ماندگار
كتاب «‌روايت ناتمام‌» نوشته رضا رسولي به شهيد سرلشكر خلبان منصور ستاري از فرماندهان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران مي‌پردازد.
اين كتاب حاصل گفت‌وگوي نويسنده با خانواده، دوستان و همرزمان فرماندهان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران است كه انتشارات روايت فتح آن را در سيزدهمين جلد از مجموعه «از چشم‌ها»‌ي خود منتشر كرده است. براي همين به سراغ رضا رسولي رفتيم تا او برايمان از مراحل نوشتن اين كتاب بگويد.
     
 چه شد كه به سراغ اين موضوع رفتيد يا به تعبير ديگر نوشتن در مورد شهيد ستاري را خودتان انتخاب كرديد يا به شما پيشنهاد شد؟
در عرصه نويسندگي عموماً آدم‌ها به سراغ موضوعات مي‌روند اما اگر اين عرصه با مسائل اعتقادي آميخته شود به نظرم اين افراد هستند كه براي نوشتن از سوي سوژه انتخاب مي‌شوند؛ من فكر مي‌كنم «‌روايت ناتمام‌» به سراغم آمده و روزي معنوي‌ام بود كه در ميان فرماندهان متعدد شهيدي كه داريم توفيق پيدا كردم زندگي‌نامه شهيد دانشمند منصور ستاري را بنويسم. از اين حيث با اينكه در ظاهر نوشتن اين كتاب پيشنهاد انتشارات روايت فتح بود اما در باطن به‌نظرم لطف شهيد شامل حالم شد تا بتوانم پيرامون ايشان كتابي را بنويسم.
تحقيق كتاب به چه صورت بوده است؟ براي نوشتن «‌روايت ناتمام‌» سراغ چه منابعي رفتيد؟
كتاب‌هاي روايت فتح غالباً به اين صورت است كه يك گروه كار تحقيق و جمع‌آوري مستندات پيرامون سوژه را انجام مي‌دهند و مصاحبه‌هاي لازم را مي‌گيرند، پس از اين مرحله، مستندات به نويسنده داده مي‌شود تا بر اساس آن كار نگارش كتاب شروع شود. در زمينه اين كتاب هم چنين روندي طي شد، يعني دوستاني زحمت تحقيق و مصاحبه در مورد شهيد را كشيدند و بنده آن را با زبان ادبيات نوشتم. فقط در بخش اول كتاب كه همان زندگي‌نامه خودگفتار شهيد است، مصاحبه‌اي كه استفاده شده در زمان حيات از ايشان گرفته شده و طبيعتاً محصول كار روايت فتح نيست.
 اين مصاحبه‌اي كه به آن اشاره كرديد جايي هم منتشر شده بود؟
نه اين مصاحبه جايي منتشر نشده بود. ظاهراً در همان هنگام دوستاني از حوزه هنري به محضر شهيد رسيده بودند و از ايشان در سلسله جلساتي مصاحبه‌هايي پيرامون زندگي‌شان تهيه مي‌كردند كه اين مصاحبه‌ها به دليل شهادت ايشان ناتمام مي‌ماند و ما در اين كتاب از آن استفاده كرده‌ايم.
اسم كتاب هم برگرفته از اين مصاحبه‌هاي ناتمام است؟
پيشنهاد من براي نام كتاب «‌آسمان روزي‌» و براي فصل اول «‌روايت ناتمام‌» بود اما مسئولان محترم انتشارات به اين جمع‌بندي رسيدند كه اين نام‌ها بر عكس استفاده شوند كه همين گونه نيز شد و البته اسم خوبي هم است و با كتاب تناسب خوبي دارد.
در استفاده از مصاحبه‌ها در كتاب، تغيير خاصي در محتوا يا لحن و كلام داده شده است؟
من به اين مصاحبه‌ها به ويژه مصاحبه شهيد ستاري شيوه روايت خودگفتار دادم كه در خوانش مكتوب جذابيت‌ها و شاخصه‌هاي لازم را داشته باشد. در واقع اين متن يك مصاحبه مطبوعاتي نيست بلكه تلاش كردم با استفاده از اين ماده خام، يك متن ادبي و قابل قبول از زبان شهيد والامقام تهيه كنم.
البته جذابيت‌ها و شيوايي‌هاي متن از خود شهيد و بيان ايشان است اما كار من به عنوان نويسنده اين بود كه متن مصاحبه را منقح و خوش‌خوان و متناسب با قالب اين كتاب كنم.
در مورد همسر شهيد نيز همين روند طي شد. يعني مصاحبه گرفته و پياده شد، بنده هم سعي كردم با يك تم روايي و نظم و انسجام‌بخشي به بخش‌هاي مختلف آن را با پايبندي كامل به گفتار و سخنان ايشان، تنظيم و به شكل روايي عرضه كنم. همين روند در خصوص بخش خاطرات همرزمان شهيد ستاري نيز طي شد.
اين توضيح را در مورد برخي مجموعه آثار روايت فتح بايد بدهم كه نويسنده نمي‌تواند تخيل كند و بايد واقعيت را فقط بيان كند به همين دليل گفتار مصاحبه‌شونده در بسياري اوقات از زيبايي‌هاي ادبي و شيوايي خالي است. به بيان ديگر نويسنده جواهري را در اختيار دارد كه در بين سنگ‌هاي ديگر پنهان شده و موظف است با استفاده از مهارتش اين جواهر را جدا كرده و به خوبي در برابر چشم قرار دهد.
حجم مصاحبه‌هايي كه به شما داده شد به همين اندازه‌اي است كه در كتاب مي‌خوانيم؟
نه بيشتر از اين بود. همسر شهيد، سركار خانم حميده پياهو خودشان دبير بازنشسته‌اند و انسان فرهيخته‌اي هستند به همين دليل شيوايي بيان، دوري از حشو و تناسب توصيفات و توضيحات ايشان خيلي در كار به ما كمك كرد.
در مورد همرزمان شهيد ما با دو مسئله مواجه بوديم، يكي كهولت سن برخي از اين افراد كه باعث شده بود خاطرات را به صورت پراكنده يا مبهم بيان كنند يا اينكه برخي از اين بزرگواران اينقدر درگير ملاحظات حفاظتي بودند كه به سختي مي‌شد از بين سخنانشان نكته خوبي استخراج كرد. در همين جا من خواهش مي‌كنم از عزيزان و بزرگان نظامي كه در عرصه تاريخ شفاهي اگر بنا دارند ورود كنند سعي را بر اين بگذارند كه در گفت‌وگو با محققين شفاف و جامع سخن بگويند تا براي آيندگان مستندات قابل اتكا و خوبي بر جا بماند نه مسائل مبهم و غيرشفاف كه باعث سردرگمي بيشتر خواهد شد.
مثلاً يك مصاحبه 80 صفحه‌اي يكي از همرزمان عزيز شهيد ستاري به بنده داده شد اما در نهايت با سختي توانستم هشت صفحه مطلب قابل طرح در كتاب از آن استخراج كنم كه واقعاً كار زمان‌گيري بود.
با اين حساب آيا مصاحبه‌اي هم بوده كه كلاً استفاده نكرده باشيد؟
نه به هيچ وجه. من تمام تلاشم را كردم هر ماده خامي كه انتشارات در اختيارم مي‌گذارد را پرورده و استفاده كنم و همانطور كه گفتم جواهرات را از ميان سنگ‌ها استخراج كرده و در كتاب بياورم. از اين حيث هيچ مصاحبه‌اي كنار گذاشته نشده، ممكن است به جهت خوشخوان و ادبي شدن كوتاه شده باشد اما به هيچ وجه حذف نشده است.
 چقدر براي نگارش كتاب زمان صرف كرديد؟
نگارش كتاب پنج ماه زمان برد. حدود پنج ماه وقت گذاشتم كه سه ماه از آن كاملاً پيوسته بوده و تقريباً هر شب مشغول نوشتن بودم، مدت زماني هم صرف بازنويسي، ويراستاري و بررسي توسط مشاور و اين قبيل موارد شد.
در طول زمان نگارش كتاب با خانواده شهيد هم صحبتي داشتيد؟
علاقه داشتم اين كار را انجام دهم اما متأسفانه ميسر نشد مثلاً خيلي تلاش كردم با دكتر سورنا ستاري، فرزند شهيد ستاري كه اكنون معاون علمي رئيس‌جمهور هستند ديداري داشته باشم و در مورد پدرشان صحبت كنم، چندين بار هم براي گرفتن وقت ملاقات تلاش كردم اما دوستان روابط عمومي آن نهاد به بنده گفتند آقاي دكتر سرشان شلوغ است و در نتيجه هيچ وقت ملاقاتي به بنده براي اين مسئله نرسيد.
شما پيش از نگارش كتاب هم با شهيد ستاري آشنا بوديد؟
من در دوران كودكي دوست داشتم خلبان شوم وقتي بزرگ شدم سربازي‌ام در نيروي هوايي افتاد. اين آرزويي كه داشتم در بزرگسالي به يك توفيق فاخر بدل شد و آن هم نوشتن كتاب پيرامون فرمانده دانشمند و شهيد نيروي هوايي ارتش يعني شهيد منصور ستاري. پيش از نگارش كتاب هم در مورد ايشان كتاب، مقاله و مصاحبه خوانده بودم و چهره معصوم، مثبت و پر‌انرژي شهيد ستاري را هميشه دوست داشتم اما وقتي كه كتاب را مي‌نوشتم غرق در لذت و شادي شدم.
ويژگي خاصي از شهيد، توجه شما را به خود جلب كرد؟
بله، بي‌ادعا بودن ايشان در عين مقام و دانش بالايي كه داشتند. هم در ظواهر هم در رفتار و گفتار و سبك زندگي ايشان ادعايي نمي‌بينيم با اينكه ادعاي ايدئولوژيك نداشت اما مردي عميقاً معتقد بود كه براي اعتقاداتش جانانه كار كرد و در نهايت به شهادت رسيد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار